شاید به جرأت بتوان گفت در مقایسه با دولتهای گذشته، هیچ رئیسجمهور و هیچ دولتی به بداقبالی پزشکیان نبوده است.
روزنامه اطلاعات نوشت: شاید به جرأت بتوان گفت در مقایسه با دولتهای گذشته، هیچ رئیسجمهور و هیچ دولتی به بداقبالی پزشکیان نبوده است. از روز آغاز که بحران شهادت هنیه عزیز در تهران پیش آمد تا همین حال که شمشیر داموکلس اسنپبک را بالای سرش احساس میکند.
یک بداقبالی دیگر رئیسجمهور، هجوم بیسابقهای است که از هر طرف، گویی تیری به سمت او نشانه رفته و او شاید تنها رئیس دولتی باشد که نمیخواهد سینه سپر کند و پاسخهای تند بدهد و به همین اعتبار، اعتبارش را گویی به حراج گذارده است تا تنشی پدید نیاید، دعوایی درست نشود و جایی و چیزی به هم نریزد. که البته بسیاری آن را نوعی بیعملی میدانند که از الزامات نمایش قدرت یک رئیسجمهور فاصله دارد.
شوربختانه فضای سیاسی کشور هم چندان منصفانه و جوانمردانه نیست، تا آن حد که در شرایط اضطرار و فشار، مطالبات جوانمردانه و معقولی داشته باشند. در یادداشت قبلی هم گفته شد که رئیسجمهور باید شفافتر با مردم سخن بگوید و از حجم فشارها و مضایقی که با آن روبهروست صریحتر بگوید و تصویری از خود و دولتش به نمایش نگذارد که بوکسوری گیر افتاده در گوشه رینگ است. چون مخالفانش که دست بازی هم در حمله به او دارند، با آن همه دأب و داعیه ولایتپذیری، گویی داوری و قضاوت رهبری را هم قبول ندارند که رئیسجمهور را پرتلاش و پیگیر خواندهاند.
واقعیت آن است که دولت در میانه جنگ با قدرتمندترین دشمنان باید پشت جبههای هماهنگ، همسو و پشتیبان هم داشته باشد که چندان از آن برخوردار نیست. اوست که باید هم از دامنه تهاجمات دشمن بکاهد، هم کشور را در میانه ابر بحرانها و ناترازیهای عجیب و غریب اداره کند و هم نگذارد وحدت و انسجام ملی و سرمایه اجتماعی تا حدی ترمیمشده لطمه ببیند.اتفاقاً تقریباً همه آنها که چوبش میزنند با ساختار حاکمیت و محدودیتهای قدرت دولت کاملاً آشنایند و شرایط خاص کشور را هم میدانند و با وجود علم به این ساختارها و محدودیتها و معذوریتها و مشکلات، در تنظیم مطالبات و نحوه انتقادات و هجمههای خود، تقوای نقد و شرط انصاف را به کناری مینهند.
یادمان نرود که در جریان رفع فیلترینگ، قانون حجاب، استیضاح وزیر اقتصاد، اندکی افزایش در تعیین قیمت ارز ترجیحی، تنظیم بودجه و کلید زدن انجام بخش کوچکی از اصلاحات ساختاری در اقتصاد و ... چه مشکلاتی پیش آمد و کار به کجا کشید و آنها که از استمرار و حیات وضع موجود منافع بیشمار دارند، چه بر سرش آورده و میآورند.
با همه این اوضاع، البته این را نیز باید گفت که با وجود همه مشکلات و دستاندازها و محدودیتها، دولت یک وظیفه مهم دارد و آن هم امیدآفرینی و نشان دادن مسیرهای خروج از بنبست و صراحت و قاطعیت و شفافیت بیشتر و ایجاد دلگرمی بیشتر در جامعهای است که در شرایط انتظاری و مهآلود اقتصادی و اجتماعی، آینده روشنتری را پیش چشم بیاورد. نمیشود همه را راضی کرد و همیشه مهر سکوت بر لب زد و با کلیدواژه وفاق، هر تهمت و دروغی را به جان خرید و به تماشا و سکوت گذراند.
توصیه ما در هفته دولت به رئیسجمهور صادق، پاکدست، پرتلاش و البته غریب و تا حدی مظلوم این است که در برابر جریان منفعتطلبِ زیادهخواه، قاطعیت بیشتری به خرج دهد.اصطلاحاً به تنظیمات کارخانه برنگردد؛ به جبران همه کمبودهای مالی با چاپ پول و تورم ادامه ندهد، وقتی بارها اشاره کرده که دیگر نمیتوان با روشهای گذشته کشور را اداره کرد. تنها به حرف و درد دل بسنده نکند و در یک کلام، کاری را بکند که از دولت و از رئیسجمهور در شرایط جنگ تحمیلی و اقتصادی انتظار است و در اتخاذ تصمیمات سخت نهراسد.
پاسخ ها