بوفالوی پیر با وجود داشتن شش شیر بر پشت، یک لحظه تسلیم نشد. او نزدیک به ۲ ساعت با هر چیزی که برای فرار داشت جنگید. با گذشت زمان، او ضعیفتر شد و آخرین امید او برای نجات تلاش برای ورود به چاله آب بود، که ممکن است شیرها را مجبور به عقبنشینی کند، زیرا دوست ندارند خیس شوند.
فرارو: بوفالو در آخرین تلاش برای فرار از دست شیرها خود را به داخل چاله آب میکشاند، یا شاید فقط تشنه بوده است؟ برایان که از نزدیک شاهد این صحنه دلخراش در حیات وحش آفریقا بوده است، میگوید: ما در سحرگاه بیدار بودیم و به سمت دروازههای اردوگاه حرکت کردیم. اولین بودن در دروازه هیجان همیشه یک احساس انگیز است. انتظار چیزی که ممکن است پیدا شود بهترین بخش است! تصمیم گرفتیم به سمت راست به جاده خاکی درست خارج از کمپ بپیچیم و به سمت چاله آب ماتجولو حرکت کنیم. وقتی به چاله آب نزدیک شدیم، چیزی توجه ما را به خود جلب کرد. این صدا زدن مداوم کفتارها بود! صداها از تپههایی که اطراف چاله آب را احاطه کرده بودند طنین انداز میشد. ما میدانستیم که این قطعاً به این معنی است که چیزی در حال وقوع است. وقتی به چاله آب رسیدیم، متوجه شدیم که این همه هیاهو برای چه بوده است.
هفت کفتار دیوانهوار صدا میزدند و سعی میکردند بقیه قبیلهشان را از شش شیر که قصد کشتن یک بوفالو را دارند، آگاه کنند. در این مرحله شیرها قبلاً بوفالو را زمینگیر کرده بودند. تاکتیک آنها ساده بود. آنها پشت و پای بوفالو را ضعیف کرده بودند و او را به زانو درآورده بودند.
بوفالوهای پیر اغلب به تنهایی یافت میشوند. این یک سبک زندگی غم انگیز است که آنها مجبور میشوند وقتی دیگر نمیتوانند با گله همگام شوند تنها میمانند و شکار میشوند.
بوفالوی پیر با وجود داشتن شش شیر بر پشت، یک لحظه تسلیم نشد. او نزدیک به ۲ ساعت با هر چیزی که برای فرار داشت جنگید. با گذشت زمان، او ضعیفتر شد و آخرین امید او برای نجات تلاش برای ورود به چاله آب بود، که ممکن است شیرها را مجبور به عقبنشینی کند، زیرا دوست ندارند خیس شوند.
او با انرژی زودگذر خود توانست چند متر حرکت کرده و وارد آب شود. در حالی که کمی از لبه آب فاصله داشت، نمیتوانست جز طولانی کردن امر اجتناب ناپذیر کار بیشتری انجام دهد. جرات کرد و وارد آب شد!
شیرها که این همه انرژی را به کار گرفته بودند قرار نبودند به خاطر کمی آب شکار را از دست بدهند. بنابراین، آنها در انتهای بوفالو و روی زمین خشک قرار گرفتند تا اینکه نر بزرگ مسئولیت را به دست گرفت و به داخل آب رفت. او گلوی بوفالو را گرفت و خفه کرد و ضربه آخر را وارد کرد.
پاسخ ها