اگر بخواهیم نام تنها یک غذا را به عنوان پرطرفدارترین غذای ایرانی بگوییم، در حق بقیه غذاها کم لطفی کردهایم.
برترینها: اگر بخواهیم نام غذاهای پرطرفدار ایرانی را بگوییم لیست بسیار بلند بالایی ازغذاها را خواهیم داشت که هرکدام طرفداران پر و پا قرص خودشان دارند. همین موضوع بهانهای شد تا یکی از کاربران شبکههای اجتماعی به نام «سرآشپز شکمو» این ایده را در قالب یک سوال متفاوت مطرح کند که در ادامه پاسخ اعضای تحریریه برترینها در همین رابطه را برایتان آوردهایم.
اکانت توئیتری «سرآشپز شکمو» این سوال را مطرح کرد که: اگر حس کنید امروز، آخرین روز زندگی شماست ترجیح میدهید چه غذایی را در آخرین ساعات عمرتان بخورین؟ و چرا؟.
ایمان عبدلی / جوجه کباب:
از بچگی فکر میکردم جوجه کباب یک غذای خاص است چرا که همیشه برای مناسبتهای خاص بر سری سفره ما میآمد. در جاده وقتی به سفر میرفتیم، در دورهمیهای خانوادگی، در روزهای عید و عروسی همیشه جوجه کباب بود که حق مطلب را ادا میکرد. از آنجایی که آخرین روز زندگی من هم روز خاصی محسوب میشود، فکر میکنم جوجه کباب اولین انتخاب برای خداحافظی با این دنیاست.
سعید خرمی / قرمه سبزی مادر:
مادرم همیشه سعی میکند با اشکال گوناگون محبتش را به ما ابراز کند. گاهی با کشیدن پتو روی ما وقتی خوابیم، گاهی با شب بیداریهای حاصل از نگرانی و گاهی هم با درست کردن غذایی پر زحمت مثل قرمه سبزی. اگر تنها یک روز از زندگیام باقی مانده باشد دوست دارم محبت مادرم با قرمه سبزیای که خودش با عشق و زحمت برایم درست کرده به پایان برسد.
آیدا فلاحیان/ آش ماست:
مادربزرگم نذر داشت سالی یک بار آش ماست بین همسایهها خیرات کند. هرسال یک روز خاص از صبح زود به خانه او میرفتیم و تا عصر مشغول درست کردن آش میشدیم. بچه که بودم این روز برای من شبیه به یک فستیوال بین المللی بود که در عالم بچگی آن را "روز آش پزی" نامگذاری کرده بودم. هرکس یک وظیفهای داشتیم. من که کار خاصی از دستم بر نمیآمد، مسئول ریختن پیازداغ روی تزئین نهایی بودم. قبل از اینکه آش کامل آماده شود و جا بیافتد، پای دیگه همه مزه آن را میچشیدیم. البته نه یک قاشق کوچک؛نفری یک بشقاب! هنوز فکر میکنم آن بشقاب پای دیگه که کامل نپخته بود بهترین مزه را داشت. همان مزهای که دوست دارم در لحظات آخر زندگی دوباره آن را بچشم.
حامد دوستی / پیتزا:
من معتقدم پیتزا بهترین اختلاع بشر در چند قرن گذشته است! ترکیبی از تمام چیزهای خوشمزه که به تنهایی هم لذیذ هستند و وقتی با هم ترکیب میشوند یک انقلاب بی همتا در مزههای میسازند. در آخرین روز زندگی دوست دارم با ترکیب این مزهها زیر زبانم با این دنیا وداع کنم. حداقل می توانم مطمئن شوم مرگ لذیدی داشتهام!
علیرضا باقرپور / باقالیپلو:
دوستی داشتم که به هنگام بیحوصلگی و نومیدی پس از هر شکست حالش را به واسطه “باقالیپلو با گردن” دگرگون میکرد. انگار به واسطه این غذای خاص، روحش را التیام میداد و به سراغ ادامه زندگی میرفت. شاید همه ما گاها برای رهایی از گرفتاری و فکر و خیال به سراغ خوشمزهترینها رفته باشیم و لحظات خوشی را به خاطراتمان سنجاق کرده باشیم. اما حالا فرض مساله بر یک پایانبندی دلخواه است. اگر قرار به ادامه نباشد پس چه جبری باقی میماند؟ من نمیدانم در آن روز در چه وضعیتی به سر خواهم برد اما خوب میدانم که فردایی در پیش ندارم. پس به خانه بازمیگردم و احتمالا با یک لازانیای دلچسب، کفشهای دنیا را آویزان میکنم.
المیرا فلاحیان / خوراک هشت پا:
من اصولا دریایی بیپایان از حسرتهام. حسرت سفرهایی که نرفتهام، حسرت کارهایی که نکردهام، حسرت حرفهایی که نزدهام و صد البته حسرت غذاهایی که نخوردهام. روز آخر عمرم هم احتمالا برخلاف خیلیها سراغ غذای محبوبم نمیروم، سراغ غذایی میروم که حسرت خوردنش را دارم. الکی که نیست؛ فردا قرار است بمیرم و دوست ندارم هشت پا نخورده از دنیا بروم! بله؛ ظاهر جالبی ندارد، حتی ممکن است طعمش را هم دوست نداشته باشم، اما باید این خوراک لوکسِ لعنتی را هرطور شده امتحان کنم و از دریای حسرتهایم حداقل یک حسرت را کم کنم و بعد بمیرم. شاید با خیال اینکه دیگر حسرت غذایی را ندارم، مرگ راحتتری را هم تجربه کنم.
حسن قربانی / کشمشپلو:
برای من که همه میگویند خیلی شکم پرست هستم و لذت بخشترین بخش زندگی را خوردن غذا میدانم، اگر برای شام آخر زندگیام بخواهم غذایی را انتخاب کنم انتخاب خیلی سختی دارم. اما در میان تمام غذاهای خوشمزه و لذیذ، کشکشپلو مجلسی که غذایی مازندرانی است را انتخاب میکنم. به نظر من در کنار غذا جزئیات کنار غذا هم مهم میباشد تا ذوق خوردن غذا را دوچندان کند؛ پس در کنارش ماست محلی دلال زده و سیر ترشی هم میگذارم و با لذت آخرین غذای زندگیام را در کمال آرامش میخورم.
پاسخ ها