بیتا هاشمیان

بیتا هاشمیان

شاعر و نویسنده... اهل ایران... زندگی هندسه ساده ی تکرار نفست هاست.
توسط ۲ نفر دنبال می شود

مسمومیت فرمانده لشکر پس از خوردن گوشت گندیده

نگاهی به گوشت وسط قابلمه انداختم و دیدم کمی سبز رنگ شده؛ به بچه‌ها گفتم این گوشت خراب شده! اما کسی گوش نکرد. من و روح‌الله شاطری فقط نان خشک را خوردیم و بقیه دمار از روزگار قابلمه در آوردند.

خبرگزاری فارس: محمدجواد بشری موحد از نیروهای لشکر ۱۷ می‌گوید: در عملیات خیبر نزدیک ۸_۷ روزی می‌شد که غذای ما نان خشک و بعضی اوقات کنسرو بود؛ بعد از این مدت یک قابلمه خوراک گوشت آوردند. وی ادامه داده است: در عملیات آبی خاکی خیبر، غذا و تدارکات را اغلب با قایق برایمان می‌آوردند. از طرفی قایق‌ها هم باید خارج از دید دشمن عبور می‌کردند. به همین دلیل نیروهای تدارکات یک فاصله چند کیلومتری را با حدود ۲ روز تأخیر می‌آمدند. در آن ۸- ۷ روز اول به غیر نان خشک و بعضی اوقات هم کنسرو، چیز دیگری برای خوردن پیدا نمی‌شد. پس از چند روز تدارکات، خوراک گوشتی را سر ظهر آورد و بین رزمندگان تقسیم کرد. قابلمه بچه‌های تخریب هم از این خوراک بی‌بهره نماند. سفره‌ای با یک چفیه شد و قابلمه را گذاشتند وسط سفره؛ بچه‌ها به شدت گرسنه بودند و نان بدست نشستند دور قابلمه. من نگاهی به گوشت وسط قابلمه انداختم و دیدم کمی سبز رنگ شده؛ به بچه‌ها گفتم این گوشت خراب شده! اما کسی گوش نکرد. من و روح‌الله شاطری فقط نان خشک را خوردیم و بقیه دمار از روزگار قابلمه در آوردند. چند ساعتی گذشت؛ نزدیک غروب بود که دل درد شدید و استفراغ بچه‌ها شروع شد. این بلا علاوه بر مصیبت‌های جنگ، تا چند روز گریبان‌گیر رزمندگان لشکر و حتی شهید مهدی زین الدین به عنوان فرمانده لشکر شده بود.

مسمومیت یک فرمانده لشکر بعد از خوردن گوشت فاسد

 

بیتا هاشمیان
بیتا هاشمیان شاعر و نویسنده... اهل ایران... زندگی هندسه ساده ی تکرار نفست هاست.

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋