بیتا هاشمیان

بیتا هاشمیان

شاعر و نویسنده... اهل ایران... زندگی هندسه ساده ی تکرار نفست هاست.
توسط ۲ نفر دنبال می شود

سوگند رائفی پور برای حذف قالیبافی

علی اکبر رائفی پور سخنرانی‌های خود را با تکیه بر پژوهش‌های انجام‌شده در کارگروه‌های مختلف مؤسسه مصاف ایرانیان و همچنین با کسب نظرات متخصصین امر انجام می‌دهد.

روزنامه هم میهن در گزارشی نوشت: علی اکبر رائفی پور سخنرانی‌های خود را با تکیه بر پژوهش‌های انجام‌شده در کارگروه‌های مختلف مؤسسه مصاف ایرانیان و همچنین با کسب نظرات متخصصین امر انجام می‌دهد. او منتقد همه دولت‌هاست، از احمدی‌نژاد و روحانی گرفته تا رئیسی که روزی از او حمایت می‌کرد؛ هم در زمین مردم بازی می‌کند و هم در زمین نظام.

قسم رائفی پور برای حذف قالیباف

او را پژوهشگر و تحلیلگر مسائل سیاسی می‌دانند؛ حضور گسترده‌ای در دانشگاه‌های سراسر کشور برای سخنرانی دارد و چند کلیدواژه و یک خط فکری مشخص را دنبال می‌کند: «فرقه‌گرایی، آخرالزمان، فراماسونری، مهدویت، شیطان‌پرستی، توطئه» که البته در سال‎‌های اخیر، «شفافیت» را نیز به یکی از سرفصل‌های اصلی سخنرانی‌هایش اضافه کرده است.

علی‌اکبر رائفی‌پور، متولد اردیبهشت سال ۱۳۶۳ است. به گفته خود، کارشناسی حسابداری دارد، اما این مدرک را از کدام دانشگاه گرفته، معلوم نیست و در تمام سال‎هایی که این انتقاد به نامشخص بودن سوابق علمی او وارد بوده، شفاف‌سازی خاصی نیز در این زمینه انجام نگرفته است. او خود را تحلیلگر مسائل سیاسی می‌داند و مدیر مؤسسه مصاف است. در سایت این مؤسسه در توضیح محتوای آن اینگونه آمده است: «مطالب این وبگاه با هدف روشنگری در فتنه‌های آخرالزمانی و آشنایی مسلمانان با موضوعات و معارف مهدوی تهیه و تدوین شده است. تمامی حقوق این وبگاه متعلق به مؤسسه مصاف ایرانیان، بزرگترین جنبش سایبری کاملاً مستقل در فضای اینترنتی است.»

در بخش ارتباط با ما، همچنین شماره کارت و شماره حسابی به نام مؤسسه مصاف برای واریز نذورات و هدایا معرفی شده است؛ چه نذر و چه هدیه‌ای و با چه هدفی به نام این مؤسسه واریز می‎شود، معلوم نیست. البته مؤسسه بخش جداگانه‌ای به نام موکب امام منصور دارد که در آنجا شماره حساب جداگانه‌ای برای واریز نذورات و هزینه آنها به صلاح‌دید مؤسسه در امور مختلف موکب در نظر گرفته شده است.

این مؤسسه فرهنگی، دستی در تولید اسلحه نیز دارد. اسلحه ذوالفقار، سلاح جنگی این مؤسسه فرهنگی است که رائفی‌پور در مراسم رونمایی از این اسلحه گفته بود که برای نظام شیعه ایران خیلی مهم است که سلاح بومی خود را داشته باشد. البته که او معتقد است مؤسسه او صرفاً درگیر فعالیت‌های پژوهشی نیستند و در بخشی از جوابیه مفصلی که به پرونده ویژه روزنامه اصولگرای فرهیختگان در انتقاد وی در سال ۱۳۹۹ منتشر شده بود، در توضیح فعالیت‌های این مؤسسه گفت: «مؤسسه مصاف صرفاً درگیر فعالیت‌های پژوهشی نبوده است. هرجا نیازی در نظام احساس شده، ما از ظرفیت گسترده‌ای که در میان علاقه‌مندان‌مان وجود دارد و حاضر به فعالیت در حوزه دغدغه‌های مؤسسه هستند، برای گره‌گشایی از مسائل کشور استفاده کرده‌ایم. برای نمونه، دغدغه‌ای درباره تهدید ریزپرنده‌ها داشتیم که جمعی از متخصصین فنی که با مؤسسه مصاف مرتبط هستند، شرکتی دانش‌بنیان تاسیس کرده، موفق به ساخت سامانه «پاداسکای» برای مقابله با ریزپرنده‌ها شدند که توسط نهادهای معتبر کشور تایید و خریداری شده است. یا وقتی دیدیم اسلحه بومی دست نیروهای مسلح ایرانی نیست، به فکر طراحی سلاح افتادیم و با هدایت واحد مهندسی مؤسسه مصاف، موفق به ساخت اسلحه ذوالفقار شدیم که در رسانه‌های خارجی تحت عنوان «فخرالصناعه الایرانیه»(افتخار صنعت ایران) منعکس شد.»

جبهه نوظهورِ صبح ایران

اخیراً و اندکی پیش از برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم، علی‌اکبر رائفی‌پور، یک تشکل سیاسی به نام «جبهه صبح ایران» تشکیل داد و خود را به عنوان دبیرکل آن معرفی کرد. رائفی‌پور در نشست خبری اعلام موجودیت این جبهه اعلام کرد که انتخابات مجلس دوازدهم، یک هدف کوتاه‌مدت است و بنایشان بر این است که جریان متفاوتی در فضای سیاسی کشور ایجاد کنند. او از برج ایفل گرفته تا پاپ بندیکت شانزدهم، همه را فراماسونری و یا نمادی از فراماسونرها در جهان می‌داند. معتقد است که فراماسونرها زمانی که نماد آنها عوض می‌شود، سریعاً نشانه‌ها را عوض می‌کنند، برای مثال شست خود را یک‌بار روی جیب می‌گذارند و با لو رفتن نشانه آن را داخل جیب درونی کت می‌گذارند. محمدعلی فروغی، یکی از مهمترین و اثرگذارترین چهره‎های سیاسی ایران از نظر رائفی‌پور فرزند یک مهاجر یهودی عراقی است که روی کار آمدن خاندان پهلوی را اجرایی کرد و هیچ‌کس هم او را نمی‌شکند. اینکه او چگونه می‌تواند از این اراده و امکان گسترده برای سخنرانی در زمینه‌های متفاوت و مختلف و جاهای مختلف به‌ویژه دانشگاه‌ها استفاده کند، مورد پرسش منتقدین اوست.

منتقدی برای همه فصول

به گفته رائفی‌پور، «او فعالیت‌های اجتماعی خود را در قالب سخنرانی و تبلیغ معارف انقلاب اسلامی از سال ۱۳۸۸ و در کوران فتنه آغاز کرده» و سخنرانی‌های خود را با تکیه بر پژوهش‌های انجام‌شده در کارگروه‌های مختلف مؤسسه مصاف ایرانیان و همچنین با کسب نظرات متخصصین امر انجام می‌دهد. او منتقد همه دولت‌هاست، از احمدی‌نژاد و روحانی گرفته تا رئیسی که روزی از او حمایت می‌کرد؛ هم در زمین مردم بازی می‌کند و هم در زمین نظام. او فیلترینگ را وهن جمهوری اسلام و توهین به شخصیت مردم مطرح می‌کند، یا در انتقاد به برخورد دوگانه صداوسیما با موضوع حجاب می‌گوید: «صداوسیما تخصص دارد در انتخابات بدحجاب پیدا کند و در مسابقات فوتبال باحجاب پیدا کند. مشکل خاصی با هیچ‌کدام از اینها ندارم.... با اعتقادات مردم کاری نداشته باشید، با امنیت مردم کاری نداشته باشید. سر در نمی‌آورید حرف نزنید.» در ابتدای اعتراضات سال گذشته (۱ مهر ۱۴۰۱)، از اظهارنظر خودداری کرد و گفت که تکلیف ما با مردم مشخص است و به‌موقع با مردم و خطاب به مسئولان حرف خواهم زد.

اما مدت کوتاهی بعد (۱۸ مهر ۱۴۰۱) با حضور در تلویزیون درباره اعتراضات اظهارنظر کرد؛ «می‌خواهند هیجانات‌شان را تخلیه کنند. دو سال کرونا را در خانه بوده‌اند و تکان نخورده‌اند. متاسفانه محرک‌های جنسی هم که فراوان! رفته‌اند توی این اینترنت و دسترسی به این وی.‌پی.ان‌ها هم که بسیار ساده است. حالا کف خیابان چه اتفاقی افتاده؟ مسئله تخلیه هیجانات در کنار مسئله زن! دقیقاً این دو به هم رسیدند.» و یا در سخنرانی دیگری اینگونه توضیح می‌دهد: «انقلابی‌ها شروع کردند به فوتبالیست‌ها حمله کردند و من تمام‌قد دفاع کردم، ناراحت هم شدم. اما آقای مهدوی‌کیا گفتند به‌جای اینکه پول‌ها را خرج سوریه کنید، خرج ورزشگاه خودمان کنید. خب این حرف خیلی اشتباهی بود و مطلع نبودند داعش وقتی حمله کرد، ورزشگاه دیرالزور را تخریب کرد. این هزینه امنیتی کشور است.»

ظهور و افول در جبهه پایداری

رائفی پور را یک اصولگرا و از چهره‎های نزدیک به جبهه پایداری می‌نامیدند اما شروع اختلافات او با اصولگراها در پی اعلام انتشار لیست انتخاباتی در انتخابات مجلس یازدهم بود؛ اختلافاتی که تا ابتدای اسفندماه سال جاری که به‌صورت رسمی موجودیت جبهه جدید صبح ایران را در آستانه انتخابات مجلس دوازدهم اعلام و در نهایت با یک لیست انتخاباتی در انتخابات نقش‌آفرینی داشت، ادامه پیدا کرد. در لیست انتخاباتی جبهه صبح ایران، جداشدگان جبهه پایداری نیز حضور داشتند و در نهایت این لیست نوظهور، توانست ۴۰ کرسی مجلس را تصاحب کند که از این تعداد ۲۹ نفر از راه‌یافتگان مشترکاً در لیست انتخاباتی شورای ائتلاف و امنا نیز حضور داشتند و ۱۱ نفر اختصاصاً عضو جبهه صبح ایران بودند.

با این حال او را شعبه سوم جبهه پایداری می‌دانند؛ هرچند که خود او در بیوگرافی صفحه اجتماعی ایکس (توئیتر) خود نوشته است: «یک انقلابی بیزار از چپ و راست»؛ در یکی از سخنرانی‌های خود گفته است که اصولگراها مردم را نمی‌فهمند و اصلاح‌طلب‌ها به بهانه مردم از هر خطی عبور می‌کنند. اختلاف او با اصولگراها در مجلس اصولگرای یازدهم به نقطه اوج خود رسید. او یکی از نماینده‌های مجلس یازدهم را به دریافت ۱۴۰ سکه برای منتفی کردن تحقیق‌ و تفحص و استیضاح وزرا متهم کرد. اتهامی که منجر به احضار او به دادسرا شد؛ هرچند که رسانه دولت، خبرگزاری ایرنا و سخنگوی قوه قضائیه از لفظ «دعوت» برای او استفاده کردند. مسعود ستایشی در این زمینه گفته بود: «طبق اطلاعی که دارم، ایشان به دادسرای عمومی و انقلاب تهران دعوت شد و اکنون دادسرا در حال بررسی اسناد و مدارک ارائه‌شده است و پس از آن در حدود قانونی اطلاع‌رسانی خواهد شد.» این ادعای او انتقادات فراوانی به همراه داشت. حسین جلالی، عضو جبهه پایداری در واکنش به این صحبت‌های رائفی‌پور گفت: «آقای رائفی‌پور باید اسناد و مدارک خود را ارائه کند. دستگاه‌های بازرسی و نظارتی اسناد ایشان را بررسی کنند. اگر اسناد صحیح و قانونی باشد، باید با نماینده متخلف برخورد شود. اما اگر اسناد شایعه و اتهام و غیرمستند باشد، باید با اتهام‌زننده برخورد جدی شود.»

از شیطان‌پرستی تا شفاف‌سازی

او برای ورود به کارزار انتخابات نیز با طرح انتقادات فضا را برای خود مناسب‌سازی کرد و در سال‎های ابتدایی سخنرانی‌های خود که با کلیدواژه شیطان‌پرستی و فراماسونری نوجوانان و جوانان مستعد همراهی با این نوع، نگاه‎هایی را به خود جلب کرده بود؛ این‌بار شفافیت را در دایره واژگان خود پررنگ‌تر کرد. او در برنامه حضور سبز، درباره قیمت‌گذاری خودروها توضیحاتی ارائه کرد و مجلس را در این موضوع زیر سوال برد: «خودروساز می‌گوید هر خودرویی که تولید می‌کنم ضرر می‌کنم و درست هم می‌گوید، چرا؟ اقتصاد دستوری، مقرون‌به‌صرفه نبودن خطوط تولید، بهره‌وری پایین در کشور با وجود انرژی و کارگر ارزان. وقتی خودروساز زیان دارد، از سر و ته ماشین می‌زند و با قطعه‌سازانی می‌بندد که قطعات بنجول به او بدهند و کیفیت خودرو از دست می‌رود و جان مردم به خطر می‌افتد. از طرفی قیمت دستوری می‌دهیم به خودروساز که ضرر می‌کند و خریدار نیز با قیمت بالاتر از قیمت دستوری می‌خرد و این وسط پول اضافه دست دلال می‌رود؛ رسماً دیوانه‌خانه است! خودروساز متضرر می‌شود و درخواست وام می‌کند، وامی که هرگز بازگشت ندارد.

وام‌هایی که خودروسازها به بانک پس ندادند به چندده‌هزار میلیارد می‌رسد و بانک مرکزی در نهایت برای جبران، پول چاپ می‌کند و تورم بیشتر می‌شود و مردم بدبخت‌تر می‌شوند. از طرفی جلوی واردات خودرو را نیز گرفته‌اند. این کشور بهشت دلال‌هاست. این شرایط چه می‌خواهد؟ قانون، برخورد قانونی و شفافیت که هر سه اینها به مجلس باز می‌گردد که دنبال قیر است.» البته که قانون‌مداری رائفی‌پور، در همان لیست انتخاباتی خود او نیز با شکست روبه‌رو شد. رائفی‌پور وعده داده بود که اعضای جبهه صبح ایران میثاق انتخاباتی امضا کرده‌اند، قسم خورده‌اند و فیلم پر کرده‌اند. اما ظاهراً چهار چهره شناخته‌شده لیست او (رسایی، نبویان، ثابتی و تقوی‌پور) در نهایت نه تعهدی دادند و نه ویدئویی از خود پر کردند!

خیزِ انتخاباتی و تخریب مجلس

او می‌گوید اصلاحات مملکت از مجلس شروع می‌شود و در سخنرانی انتخاباتی‌اش خطاب به مردم، آنها را فاقد قدرت لازم برای پیگیری مطالبات‌شان می‌داند که البته حوصله پیگیری وعده‌ها را ندارند و او و هم‌فکرانش می‌توانند این کار را به نیابت از مردم انجام دهند:«به شما مردم وعده‌های انتخاباتی زیادی داده می‌شود. هم شما یادتان می‌رود، هم حوصله پیگیری ندارید و اگر هم پیگیری کنید، شما از نظر رسانه‌ای چون ضعیف هستید، بازتابی ندارد. ما که کسی را مجبور نکردیم وعده انتخاباتی دهد، هر عزیزی وعده خود را مکتوب می‌دهد و ما در اختیار مردم قرار می‌دهیم و هرچند وقت یک‌بار هم می‌رویم سراغ‌شان که قرار بود این کار را بکنید، چی شد؟ مردم بفهمند چی شد و این باعث می‌شود مردم بفهمند و وعده‌های انتخاباتی معقول و شفاف شود.» او استاد پیوند زدن اتفاقات به هم است. در همین سخنرانی در ماجرای انتقال آب به دریاچه ارومیه گفته بود: «چند وقت پیش نامه زدند از خلیج‌فارس لوله بکشند آب ببرند دریاچه ارومیه، باور کنید فکر کردم شوخیه! گفتم این جعلیه و آمدند مسخره کنند! خب این وهن یک کشور است.»

اتفاقی که انتقادات بسیاری از سوی کارشناسان محیط زیست مبنی بر برهم زدن اکوسیستم خلیج‌فارس و دریاچه ارومیه به همراه داشت. حال آنکه او در جریان احداث پتروشیمی در میانکاله مازندران اینگونه گفته بود: «الان روسیه گفته من برای ایران در شمال کشورتان پتروشیمی می‌زنم و عواید فراوانی هم دارد؛ برخی راه افتاده‌اند و حرف از محیط زیست می‌زنند. خب کجا باید پتروشیمی زد؟ بالاخره باید جایی پتروشیمی احداث کرد که آب باشد؛ کنار رودخانه یا دریاچه. توی بیابان که نمی‌شود پتروشیمی زد.» دلیل کارشناسان محیط زیست برای احداث پتروشیمی در میانکاله نیز با حفظ تفاوت‌ها، مشابه همان دلیلی است که در انتقاد به انتقال آب از خلیج‌فارس به ارومیه مطرح می‌شود.

هم‌قسم با اصولگراها برای حذف قالیباف

رائفی‌پور با وجود اختلاف‌های بارزی که با جبهه پایداری و اصو***لگراها دارد، اما در یک موضوع با آنها مشترک است؛ حذف قالیباف! او به دفعات و در سخنرانی‌های مختلف، قالیباف را مورد انتقاد و تخریب قرار داده است؛ مجلس را زیر سوال برده تا قالیباف را تخریب کند؛ او در واکنش به صحبت‌های قالیباف که گفته بود اگر کسی ۱۴۰ سکه دریافت کرده، دادستان این موضوع را پیگیری کند، گفته بود: «شخص شما هیچ اعتقادی به شفافیت نداشته و از ترس بنده و رسانه‌ها به آن تن داده‌اید و اصطلاحاً شفافیت را من در پاچه مجلس کرده‌ام که صدالبته به این کار افتخار می‌کنم!» منظور او از اینکه طرح شفافیت را «در پاچه مجلس کرده»، مشخص نیست، اما نخستین بار طرح شفافیت آرای نمایندگان مجلس در سال ۹۶ و توسط نماینده اصلاح‌طلب فراکسیون امید مجلس، محمدجواد فتحی، مطرح شد. غلامرضا نوری‌قزلجه، نماینده مجلس نیز بعد از تشدید درگیری رائفی‌پور و قالیباف در این‌باره گفته بود، این یک دعوای درون‌جناحی، درون‌خانوادگی و تسویه‌حساب داخلی است و خودشان را هم سریع جمع و جور می‌کنند.

رائفی‌پور در سخنرانی‌هایش به دفعات به این موضوع اشاره دارد که «ما مدیریت کردیم»، «پاسخگویشان می‌کنیم»، «این‌بار فرق می‌کند» و از قدرتی حرف می‌زند که می‌خواهد سایه‌اش را روی کشور پهن کند و کشور را از شر فراماسونرها و نیروهای اهریمنی نجات دهد. او پس از سرلیستی قالیباف در انتخابات اخیر ضمن انتقاد از کسانی که قالیباف را پدرخوانده کرده بودند و ۲۰ سال اعتبار و آبروی نظام را خرج او کردند، گفته بود: «من به‌دنبال تشکیل جبهه سیاسی نبودم. ما در انتخابات گذشته لیست نداده و کنار ایستادیم، دیدیم که نمی‌توان نمایندگان را مدیریت کرد. این دفعه لیست می‌دهیم که بتوانیم مدیریت‌شان کنیم؛ البته مدیریت به معنی بد نیست، یعنی پاسخگویشان کنیم.»

رائفی‌پور از قدرت جبهه‌ای که ایجاد کرده به‌خوبی آگاه است و از قدرت قالیباف هم همینطور! شاید از همین روست که در کنار تخریب، در ادبیات خود تحقیر امثال قالیباف را نیز جای می‌دهد تا شاید اندکی آرام شود! او در پاسخ به این سوال که از لیست‌های دیگر نیز در لیست انتخاباتی او می‌توانند باشند یا خیر؟ گفته بود: «برای من گفتمان مهم است و اگر در ۵ روز گذشته آقای قالیباف درخواست می‌کرد در لیست ما قرار می‌گرفت. البته می‌گویم ۵ روز گذشته، برای قصه‌ای است که پیش آمده است. من پاسخی از ایشان، شورای ائتلاف، جبهه امنا و هر جای دیگر نشنیدم. یک فردی که می‌گوید من حاضر به پاسخگویی به مردم هستم، قانون کشور را قبول دارم، ضرورت‌ها را می‌فهمم، نقشه کلان پیشرفت کشور در ذهنم است، چرا عمل نمی‌کند؟»

فرصتِ فضای مجازی

او همچنین از قدرت فضای مجازی نیز به‌خوبی آگاه است و یکی از بیشترین استفاده‌های تبلیغاتی در این مدت را جبهه صبح ایران دانسته است. براساس بررسی‌ای که سایت دیده‌بان انجام داده است، نام یا هشتگ لیست جبهه صبح ایران با اختلاف از هر فهرست دیگری بیشتر در توئیتر به‌کار رفته و حامیان این لیست سرمایه‌گذاری زیادی در فضای توئیتر داشته‌اند؛ نکته جالب توجه آن است که در جست‌وجوهای گوگل نیز این لیست بیشترین جست‌وجو را داشته است.

فقر فضای نخبگانی و ظهور رائفی‌پورها

آنچه در فضای سیاسی کشور موجب بروز چنین رفتارهای سیاسی و چنین افرادی می‎شود که با ابزار تهدید و تخریب و تحقیر به دنبال رسیدن به جایگاه‌های بالای سیاست‌ورزی هستند، بیش از هرچیز احتمالاً ضعف فضای نخبگانی است اما این پارامتر تا چه میزان تاثیر داشته است؟ و منجر به ظهور چنین شخصیت‎های سیاسی در کشور می‌شود؟ این مسئله موضوع مطالعات پژوهشی متعددی در کشور است که بر روی فضای سیاسی، فضای نخبگانی موجود در کشور و نقش نخبگان سیاسی در تهیه مدل مطلوب سیاست‌ورزی انجام شده است؛ مطالعاتی که به دنبال یافتن پاسخی برای علت توسعه‌نیافتگی سیاسی کشور هستند و به اتفاق در نتایج مشترک هستند که فضای نخبگانی سیاسی در کشور از شرایط مطلوبی برخوردار نیست؛ موضوعی که منجر به بروز نابسامانی سیاسی، بی‌ثباتی سیاسی، عدم توسعه سیاسی و فقر نخبگان سیاسی در کشور شده است.

محمد عابدی‌اردکانی در یک مطالعه پژوهشی به موضوع توسعه‌نیافتگی سیاسی از منظر فرهنگ سیاسی نخبگان در کشور پرداخته است. او معتقد است که توسعه‌یافتگی یا توسعه‌نیافتگی سیاسی رابطه نزدیکی با ایدئولوژی و نگرش نخبگان سیاسی دارد؛ به‌گونه‌ای که تغییر در آنها بر روند توسعه سیاسی مؤثر است. در این پژوهش شاخص‌های توسعه‌نیافتگی سیاسی در دولت‌های هاشمی‌رفسنجانی، خاتمی و احمدی‌نژاد بررسی شده است و نتایج آن نشان داده که «فرهنگ سیاسی «تابعیتی» و «منازعه گرا» بر زندگی سیاسی نخبگان حاکم بوده و اگر اجماع نخبگان و تمسک آنها به اصل مشورت در تصمیم‌گیری وجود داشت و آنها به صورت یکجانبه و بدون احترام به نظر دیگران در پی عملی کردن تصمیمات خودشان نبودند و یا به‌جای رقابت منفی و نگاه تخریبی و ابزارگونه به یکدیگر، براساس اصل تساهل و اعتماد متقابل به نظرات یکدیگر توجه می‌کردند و حاضر به چشم‌پوشی از منابع شخصی و ترجیح دادن مصالح و منابع دینی و ملی بر آنها بودند، آنگاه ایران هرگز توسعه‌نیافتگی سیاسی را تجربه نمی‌کرد.» موضوعی که در تمام این سال‌ها و در دوران ریاست‌جمهوری روحانی و رئیسی نیز در کشور ما حاکم بوده است و علاوه بر ادامه تجربه توسعه‌نیافتگی فضای نخبگانی سیاسی در کشور، این موضوع منجر به فضا دادن به افراد کم‌تجربه، غیرمتخصص و منازعه‌گر در کشور شده است. رفتارهای سیاسی که بر ثبات سیاسی کشور بسیار اثرگذار هستند، چه‌بسا که از دل همین رفتارهاست که در آستانه هر انتخاباتی، گروهی و عده‌ای اعلام موجودیت سیاسی می‌کنند و در پی دنبال کردن یک هدف سیاسی شخصی‌سازی‌شده هستند. داریوش پیری و نوشین میرزایی در پژوهشی به ریخت‌شناسی الگوی رفتار نخبگان سیاسی در ایران بعد از انقلاب پرداخته‌اند.

نتایج این پژوهش نیز نشان داد در بسیاری از دولت‌های ملی گذشته و حال، ویژگی متفرق بودن وجود دارد که منجر به بی‌ثباتی و عدم توسعه سیاسی در ایران شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که افزایش اتهامات و روندهای قانون‌ستیز باعث شکل‌گیری موجی از تفرقه و شکاف سیاسی و اجتماعی میان نخبگان با همدیگر از یک سو و نخبگان و مردم از سوی دیگر گردید که کماکان گریبانگیر نظام جمهوری اسلامی است یا در مقاله دیگری که به بررسی فرهنگ سیاسی نخبگان حاکم و کارآمدی سازمان‎های غیردولتی جمهوری اسلامی ایران پرداخته، نتایج نشان داده است که «عدم تمایل نخبگان سیاسی به گسترش مشارکت و رقابت در سیاست، که بیانگر نوعی فرهنگ سیاسی تابعیتی و غیرمشارکتی است، یکی از عوامل اصلی و جدی توسعه‌نیافتگی و فقدان کارایی تشکل‌های مدنی بوده است.» تشکل‎های مدنی که در لوای ناکارآمدی و توسعه‌نیافتگی و عدم مطالبه‌گری آنها بر موارد ذکرشده در بالا مبنی بر میدان دادن به چهره‌های سیاسی کم‌تجربه در فضای نخبگانی سیاسی اثرگذار بوده است.

 

بیتا هاشمیان
بیتا هاشمیان شاعر و نویسنده... اهل ایران... زندگی هندسه ساده ی تکرار نفست هاست.

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋