بیتا هاشمیان

بیتا هاشمیان

شاعر و نویسنده... اهل ایران... زندگی هندسه ساده ی تکرار نفست هاست.
توسط ۲ نفر دنبال می شود

من همسر سابقم را دوست داشتم، روی او اسید ریختم

مردی که متهم است روی همسر سابق و دخترش اسید پاشیده است در دادگاه اتهامش را قبول کرد.

اعتمادآنلاین: مردی که متهم است روی همسر سابق و دخترش اسید پاشیده است در دادگاه اتهامش را قبول کرد.

 مرد خشن که بعد از شنیدن جواب رد از سوی همسر سابقش او و دختر کوچک‌شان را با اسید سوزانده‌ است، پای میز محاکمه رفت.

 متهم که به خاطر اعتیاد شدید زندگی خانوادگی‌‌اش را از دست داده‌ بود وقتی نتوانست همسرش را راضی به بازگشت کند او را با اسید سوزاند و در این حمله دختر کوچکش هم آسیب دید.

اسفند سال گذشته خبر اسیدپاشی دردناکی به ماموران داده ‌شد. مادر و دختر مجروح به بیمارستان منتقل شدند و در شرایط بحرانی به سر می‌بردند. ماموران تحقیقات خود را آغاز کردند. شاهدان حادثه به پلیس گفتند، عامل اسیدپاشی مرد جوانی بود که بعد از اسیدپاشی روی زن جوان و دخترش با موتور فرار کرد.

بعد از اینکه زن مجروح به نام فریبا توانست صحبت کند، درباره روز حادثه به پلیس گفت: کسی که من را سوزاند شوهر سابقم مهرداد بود. من و شوهرم از هم جدا شده‌ بودیم. من در خانه پدرم زندگی می‌کردم. روز حادثه شوهرم به سمت من و دخترم مریم حمله کرد و ما را با اسید سوزاند.

با دستگیری مهرداد و تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری‌ استان تهران رفت. در جلسه رسیدگی، نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند و سپس فریبا در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من و مهرداد با عشق ازدواج کردیم. من خیلی او را دوست داشتم و زندگی خوبی هم داشتیم. ما صاحب یک دختر شدیم و شاد بودیم تا اینکه مهرداد به مواد معتاد شد. زندگی ما روزبه‌روز بدتر و همه چیز خراب شد. در نهایت من و مهرداد از هم جدا شدیم. من فقط حضانت دختر پنج‌ساله‌ام را گرفتم و مهریه و نفقه را بخشیدم. حتی نفقه دخترم را هم بخشیدم و گفتم خودم خرجی او را می‌دهم. به خانه پدرم رفتم. هفت ماه بود که ما از هم جدا شده ‌بودیم. در این مدت مهرداد چند بار سراغم آمد و خواست که برگردم. گفتم این کار را نمی‌کنم و باید فراموش کند که همسرش بودم. تا اینکه روز حادثه دنبال دخترم رفتم تا او را از مهدکودک به خانه بیاورم، در راه خانه پدرم بودیم که مهرداد به سمت من و دخترم حمله کرد و اسید را روی صورت ما ریخت.

فریبا گفت: من ۷۰ درصد بینایی یک چشمم را از دست دادم. پلک بالا و پایین چشمم از بین رفت و چشمم از حدقه بیرون زده ‌بود. چون شب عید بود هیچ دکتری نبود که من را جراحی کند و همه رفته‌ بودند. حتی نمی‌توانستم بخوابم و روزهای سختی را گذراندم. من و پدرم برای درمانم بسیار هزینه کردیم و حالا کمی بهتر شده‌ام و دکترها برایم پلک گذاشته‌اند اما باز هم باید جراحی کنم چون چشمم بسته ‌است و باید با جراحی آن را باز کنند. برای همین هم دیه می‌خواهم.

وقتی مهرداد در جایگاه قرار گرفت، اتهام را قبول کرد و گفت: من آن‌قدر زنم را دوست داشتم که طاقت نداشتم از من دور باشد، وقتی طلاق گرفت وضعیت روحی‌ام خیلی به هم ریخته بود. برای اینکه برای همیشه پیش من بماند روی او اسید ریختم. من قصد ترساندن او را داشتم. قصدم سوزاندن دخترم نبود. بچه به سمت مادرش دوید و ناخودآگاه سوخت، من روی دخترم اسید نپاشیدم.

فریبا گفته‌های شوهر سابقش را تایید کرد و گفت: او نمی‌خواست به مریم آسیب بزند. وقتی مریم این وضعیت را دید ترسید و تکان خورد. این‌طوری بود که او هم سوخت.

بعد از گفته‌های متهم و وکیل مدافع او، هیات قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

 

بیتا هاشمیان
بیتا هاشمیان شاعر و نویسنده... اهل ایران... زندگی هندسه ساده ی تکرار نفست هاست.

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋