بیتا هاشمیان

بیتا هاشمیان

شاعر و نویسنده... اهل ایران... زندگی هندسه ساده ی تکرار نفست هاست.
توسط ۱ نفر دنبال می شود

عامل جنایت فرحزاد در اعترافاتش چه گفت؟

کارگر رستورانی در فرحزاد که مرتکب قتل شده است، در بازجویی‌ها به جرمش اعتراف کرد.

اعتمادآنلاین: کارگر رستورانی در فرحزاد که مرتکب قتل شده است، در بازجویی‌ها به جرمش اعتراف کرد.

این درگیری مرگبار ساعت چهار بامداد سومین روز خرداد امسال از سوی ماموران کلانتری ۱۴۰ باغ‌فیض به بازپرس محمد‌مهدی براعه که وظیفه کشیک قتل پایتخت را بر عهده داشت، گزارش و در آن ذکر شد مسئولان یکی از بیمارستان‌های غرب تهران مرگ جوانی را که تبعه کشور افغانستان بود اعلام کرده‌اند.

عامل جنایت در فرحزاد در اعترافاتش چه گفت؟عامل جنایت در فرحزاد در اعترافاتش چه گفت؟

بنابراین بازپرس جنایی دستور تحقیقات بیشتر را صادر کرد و پی برد ساعتی قبل درگیری خونینی جلوی یکی از رستوران‌های فرحزاد اتفاق افتاده که دو نفر مجروح به بیمارستان منتقل و دو نفر ضارب هم در صحنه درگیری دستگیر شده‌اند.

ماموران کلانتری که متهمان را در اختیار داشتند، برای شنیدن اظهارات طرف دیگر ماجرا تحقیق از جوانی را که از ضربات چاقو جان سالم به در برده‌ بود آغاز کردند. در تحقیقات مشخص شد جوانی که کتفش مجروح شده بود و فردی که فوت شده است، هر دو از اتباع کشور افغانستان هستند. آنها حدود ساعت دو صبح در حال عبور از جلوی یک رستوران بودند که دو هموطن‌شان با آنها درگیر شدند. اول درگیری لفظی بود و بعد به جدال فیزیکی تبدیل شد.

دو متهم بازداشت‌شده نیز اظهارات مشابهی مطرح اما عامل شروع درگیری را مرد کشته‌شده و همراه او معرفی کردند.

متهمان امروز در شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران در دادسرای جنایی تهران حضور یافتند و برای چندمین بار به سوالات بازپرس براعه پاسخ دادند.

متهم  اصلی در جلسه بازجویی پس از اعتراف به زخمی کردن مقتول با چاقو گفت:‌ ما سه برادر هستیم. من 18 سال دارم، برادر بزرگم حدوداً 23 ساله است و یک برادر خردسال هم داریم. هر سه در رستورانی که جلوی آن درگیر شدیم کار می‌کردیم. من مسئول قلیان بودم، برادر بزرگم کارهای دیگر را انجام می‌داد و برادر کوچک‌مان هم در آشپزخانه ظرف می‌شست. آن شب من و برادر بزرگم مشروب خورده بویم و کارمان که تمام شد از در رستوران بیرون آمدیم تا به خانه‌مان که همان حوالی است برویم.

آن موقع بود که سه نفر دیگر را که هموطن‌مان بودند، دیدیم. به برادرم گفتم اینها را نگاه کن، آنها هم مشروب خورده‌اند و انگار مثل ما برادر هستند. بعد از اینکه این را به برادرم گفتم انگار آنها متوجه شدند و فکر کردند به آنها متلک گفته‌ام؛ بعد هم چون هر دو گروه در حال خودمان نبودیم با هم چشم در چشم شدیم و درگیری شروع شد. یکی از آنها برادر کوچکم را کتک زد و من هم با برادر دیگر درگیر شدم، برادر دیگرم وارد دعوا نشد.

یک لحظه نگاه کردم دیدم دو نفری سر برادر کوچکم ریخته‌اند برای همین به آشپزخانه رفتم و با چاقو برگشتم و دو نفر از آنها را با چاقو زدم. بعد هم بقیه کسانی که آنجا بودند دخالت  و ما را را دستگیر کردند و دو نفر مجروح را به بیمارستان بردند و بعد فهمیدم یکی از آنها در بیمارستان مرده است. الان پشیمانم. من برای دفاع از برادرم به آنها چاقو زدم.

به این ترتیب پرونده برای تکمیل تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بازگردانده شد.

بیتا هاشمیان
بیتا هاشمیان شاعر و نویسنده... اهل ایران... زندگی هندسه ساده ی تکرار نفست هاست.

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋