بیتا هاشمیان

بیتا هاشمیان

شاعر و نویسنده... اهل ایران... زندگی هندسه ساده ی تکرار نفست هاست.
توسط ۲ نفر دنبال می شود

من کوروش را کور نکردم، اما به این جنایت اعتراف کردم!

خرداد سال ۹۷ به دنبال وقوع درگیری دسته‌جمعی در کیانشهر مرد ۳۸ ساله‌ای به نام سیروس از ناحیه چشم بشدت آسیب دیده و به بیمارستان منتقل شد.

ایران نوشت: خرداد سال ۹۷ به دنبال وقوع درگیری دسته‌جمعی در کیانشهر مرد ۳۸ ساله‌ای به نام سیروس از ناحیه چشم بشدت آسیب دیده و به بیمارستان منتقل شد.

با گزارش درگیری، مأموران به بررسی پرداختند و در این میان مشخص شد چشم چپ سیروس به خاطر اصابت جسم نوک تیز نابینا شده و پزشکان امیدی به بازگشت بینایی وی ندارند.

سیروس بعد از ترخیص از بیمارستان شکایتی را مطرح کرد. با این شکایت مأموران به پرس‌وجو از شاهدان پرداختند. برخی پسری به نام اکبر و بعضی از شاهدان مردی به نام خسرو را عامل کور کردن چشم سیروس معرفی کردند و همین کافی بود تا ۲ متهم بازداشت شوند.

خسرو در بازجویی‌ها گفت: قبول دارم آن شب در درگیری شرکت کردم اما ضربه‌ای به چشم سیروس نزدم.

اکبر نیز که مدعی بود ضربه‌ای به سیروس نزده است، ناگهان اعترافات جدیدی را مطرح و خودش را به عنوان عامل کور کردن چشم سیروس معرفی کرد.

وی گفت: آن شب وقتی درگیری بالا گرفت، تعداد زیادی وارد دعوا شده بودند و ما نمی‌توانستیم دوست و دشمن‌مان را تشخیص دهیم. به همین خاطر هر غریبه‌ای را که وارد دعوا می‌شد، می‌زدیم. من یکباره سیروس را مقابلم دیدم. او درشت‌هیکل بود و من ترسیدم. به همین خاطر شیشه‌ای را از روی زمین برداشتم و آن را شکستم و با شیشه شکسته به سمت سیروس حمله کردم و چند ضربه به صورتش زدم. وقتی خون از صورت سیروس جاری شد و روی زمین نشست، او را رها کرده و فرار کردم. بعداً متوجه شدم چشم چپ او در آن درگیری نابینا شده است. من قبول دارم با او درگیر بودم.

ادعای جدید برای بی‌گناهی

در حالی که اکبر جرمش را پذیرفته بود، ادعای تازه‌ای را مطرح کرد.

وی گفت: من بی‌گناه هستم و خسرو عامل کور کردن چشم سیروس است.خسرو به من پول داده بود تا جرمش را گردن بگیرم اما حالا می‌خواهم واقعیت را بگویم. من ضربه‌ای به چشم سیروس نزدم. تنها یک مشت به صورت او زدم که ضربه مشت هم نمی‌تواند باعث کوری چشم او شده باشد. من بی‌گناه هستم.

در دادگاه

در حالی که خسرو همچنان منکر اتهامش بود، هر دو متهم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کردند.

در ابتدای جلسه سیروس روبه‌روی قضات ایستاد و گفت: من خصومتی با خسرو و اکبر نداشتم و برای میانجیگری وارد دعوا شده بودم اما چشم چپم را از دست دادم و حالا تقاضای قصاص چشم دارم.

سپس خسرو روبه‌روی قضات ایستاد و گفت: من نه ضربه‌ای به چشم سیروس زدم و نه پولی به اکبر دادم تا جرمم را گردن بگیرد. من نمی‌دانم اکبر با چه نیتی چنین حرف‌هایی را مطرح کرده است. من بی‌گناه هستم.

وقتی اکبر در جایگاه ویژه ایستاد، گفت: باور کنید من فقط یک مشت به صورت سیروس زدم و خود او هم این موضوع را تأیید می‌کند.

اکبر در تشریح جزئیات ماجرا گفت: من چند سال قبل به دام اعتیاد افتادم و زندگی‌ام سیاه شد. تا اینکه تصمیم گرفتم شیشه را کنار بگذارم. 3 سال بود که پاک بودم و شیشه مصرف نکرده بودم اما آخرین بار اشتباه بزرگی مرتکب شدم و بعد از 3 سال شیشه کشیدم. حالم بد بود و حتی چشمانم جایی را نمی‌دید. به سمت خانه می‌رفتم که دوستانم را دیدم. آنها قرار بود به خانه یکی از دوستانم بروند و قمار بازی کنند. قرار بود آخر شب بازنده همه را شام میهمان کند.

وی ادامه داد: من همراه دوستانم به آنجا رفتم. بعد از بازی همراه هم به ساندویچی رفتیم . الکل مصرف کرده بودیم و من حال طبیعی نداشتم که در راه برگشت یکی دیگر از دوستانم را دیدم که از ماشین پیاده شد و با چوب به سمت چند نفر دوید. من که نمی‌دانستم ماجرا چیست، به هواخواهی از دوستم وارد دعوا شدم و چون حال طبیعی نداشتم با چند نفر گلاویز شدم. حتی به خاطر دارم یک مشت هم به صورت سیروس زدم اما ضربه‌ای با شیشه به او نزدم.

قاضی گفت: چرا قبلاً اعتراف کرده بودی ضربه‌ای به صورت شاکی زدی ولی حالا اعترافاتت را پس گرفتی و مدعی هستی بی‌گناهی؟ که متهم پاسخ داد: من وضعیت مالی خوبی ندارم. بعد از آن شب که خسرو با شیشه به چشم سیروس زد، ترسیده بود. او از من خواست تا جرمش را گردن بگیرم و در عوض از نظر مالی به من و خانواده‌ام کمک کند. او می‌گفت دیه چشم سیروس را هم می‌پردازد تا من به دردسر نیفتم. حتی او در چند مرحله به حسابم پول واریز کرد اما پس از مدتی وقتی فهمید دیگر خطری او را تهدید نمی‌کند، به من گفت دیگر پولی ندارد تا به من بپردازد. من هم وقتی دیدم او به وعده‌اش عمل نکرده، تصمیم گرفتم حقیقت را بگویم.

سپس دو شاهدی که خسرو برای اثبات بی‌گناهی‌اش به دادگاه آورده بود، یک‌به‌یک در جایگاه ویژه ایستادند. آنها گفتند: ما آن روز دیدیم که اکبر با شیشه ضرباتی را به چشم سیروس زد.

با پایان اظهارات دو شاهد، قضات دادگاه، پرونده را به پلیس آگاهی فرستادند تا تحقیقات برای افشای حقیقت و شناسایی عامل اصلی نابینایی چشم شاکی، تکمیل شود.

بیتا هاشمیان
بیتا هاشمیان شاعر و نویسنده... اهل ایران... زندگی هندسه ساده ی تکرار نفست هاست.

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋