خیانت به همسر
وقتی حرف از خیانت میشود اولین چیزی که به ذهنم میآید این است که رابطه زن و شوهر قبل از این اتفاق چطوری بوده؟ آیا بنای رابطه محکم و رفاقتی بوده و این خیانت در حد یک شیطنت بوده؟ آیا درجه این خیانت به حدی هست که بشود روی تمام خاطرات خوش گذشته چشم پوشید و طرف مقابل را محکوم و محروم کرد؟ آیا فرد متهم پشیمان است؟
در دنیایی که ما امروزه در آن زندگی میکنیم خیانت به شدت رواج یافته و افراد به هر دلیلی و به هر گونه ای این کار زشت را انجام میدهند.
خیانت به همسر ، خیانت به خانواده و … را احتمالاً شما هم شنیده اید.اینگونه که معلوم است در جامعه های غربی این مسئله عادی شده و تنها به جایگاه اجتماعی یا جنسیت ربطی ندارد.
خیانت به همسر بدون فریب دادن اتفاق نمیافتد و دروغهای مصلحتی که در ابتدای کار میگویید به دروغهایی بسیار بزرگتر تبدیل خواهند شد. «امشب تا دیروقت سر کار میمانم»ها شاید تا حدی درست باشد اما لازم است تعریف جدیدی از «کار» ارائه کنید. خیانت و دروغ دست در دست هم پیش میروند.
خیانت کردن
مچ تان گرفته میشود
شاید این اتفاق امروز نیفتد. شاید فردا هم نیفتد اما بالاخره ماه پشت ابر نمیماند. اگر خوششانس باشید، داستان خیانتتان وارد اخبار و روزنامهها نشود اما همین که دوستانتان بفهمند کافی است. همانها خبر خیانتتان را دهان به دهان پخش میکنند. انگار که یک بیلبوردی از خیانت تان در خانهتان زده باشند.
چیزی که از دست میدهید بیشتر از چیزی است که به دست میآورید. هیچکس در بستر مرگ نگفته است کاش خیانت میکردم. هیچکس دفتر وکیلش را با لبخند روی لب بخاطر تجربهای که داشته است ترک نکرده است
اگر زوجین مهارتهای لازم را بلد نباشند احتمال خیانت در زندگی آنها بیشتر خواهد شد، با اینکه خیانت را بیشتر در آقایان میبینیم اما بهتر است بدانید که خانم ها نیز از این قاعده مستثنی نیستند و زن و مرد با کوچک ترین سهل انگاری در رابطه زناشویی شان، حاصل زندگی چند ساله خود را به باد میدهند.
گرایش مردان در خیانت بیشتر به برقراری رابطه جنسی و در زنان بیشتر به دریافت محبت و حمایت و بعد از آن رابطه جنسی می باشد. اما چه اتفاقی میافتد که زن و مرد ناگهان متوجه اشتباه خود میشوند و عذاب وجدان بعد از خیانت میگیرند؟ آیا راهی برای ترمیم دوباره این رابطه وجود دارد؟
خیانت و رابطه نامشروع، در زندگی زناشویی و ارتباط با کسی غیر از همسرتان اشتباهی است که احتمالا باعث ایجاد عذاب وجدان در شما و آسیبهای روحی در همسرتان میشود. شما ممکن است فکر کنید دیگر زندگی شما از دست رفته و باید رهایش کنید؛ اما لزوما اینطور نیست.
پس شما هم بجای سرزنش کردن خودتان بدنبال پیدا کردن علت خیانت باشید. از یک روانشناس متخصص کمک بگیرید، موضوع را با کسی که مورد اعتماد شما است در میان بگذارید، با مشاور مذهبی خود مشورت کنید و از اشتباهات خود درس بگیرید و سعی کنید آنها را جبران کنید، خودتان را ببخشید و بجای اشتباهات گذشته به ساختن آینده فکر کنید، به خودتان زمان دهید و سعی کنید از این پس همسر متعهدی باشید.
نقاط ضعف رابطه خود را پیدا کرده و سعی کنید با کمک همسر خود به حل آن بپردازید. خیانت به هر صورتی که باشد مخصوصا اگر بیشتر برقراری رابطه نامشروع بوده باشد امری نکوهیده است و باید به دلخوری های همسر خود حق بدهید حتی اگر این دلخوری ماهها زمان ببرد. پس صبور باشید و تا جایی که میتوانید خود را به همسرتان ثابت کنید و در صورت احساس نیاز به یک زوجدرمانگر و مشاور مراجعه کنید.
خیانت در زندگی
اگر به همسر خود خیانت کردهاید و از این موضوع احساس گناه نمیکنید، ممکن است این دلایل در مورد شما صدق نماید:
۱- مهمترین دلیل این است که از دست همسرتان عصبانی هستید. زیرا همسرتان مثل یک اسباب بازی با شما برخورد کرده و شما خود را قربانی این زندگی میبینید. در این مواقع چیزی برای از دست دادن در آن زندگی ندارید و برای خود توجیه میآورید که عدم دلبستگی به همسرتان باعث شده شما دست به چنین کاری بزنید.
۲- دچار اختلال شخصیت هستید و نمیتوانید دلسوزی یا تأسف را تجربه کنید.
۳- مفروضات ذهنی شما درباره خیانت، رابطه نامشروعتان را موجه جلوه میدهد و گمان میکنید کار اشتباهی انجام ندادهاید.
در کنار این مواردی که ذکر شد به دلیل حساسیت بالای مشکل خیانت، پیشنهاد میشود حتماً این گونه موضوعات را با یک مشاور در میان بگذارید، بخصوص مشاوره خانوادهای که متخصص در زمینه مشکلات زناشویی و خیانت باشد.
همچنین توصیه اکید میشود از مشاوره گرفتن از دوستان و آشنایان و حتی کسانی که خود مشابه چنین تجربهای داشتهاند، بپرهیزید.
گردآوری : بخش زناشویی
پاسخ ها