مکتب ندانم گرایی یا آگنوستیک
همه چیز درباره ندانم گرایی
شاید در اطراف خودتان افرادی را دیده باشید که نسبت به بعضی موضوعات از جمله اعتقاد به خدا ، شک و شبهه داشته باشند یا کلا نسب به این موضوع عقیده ای تهی داشته باشند ؛ به این مکتب ندانم گرایی ،آگنوستیک و یا لا ادری می نامند. این مکتب نیز مانند تمام مکاتب جهان، یکسری طرفدار دارد و به نسب آن مخالفانی هستند که آن را رد می کنند.
ندانم گرایی یا آگنوستیک چیست؟
آگنوستیک یا ندانم گرایی که با اسم لا ادری هم شناخته می شود؛ نوعی مکتب فکری است که برخلاف سایر مکاتب از قطعیت کاملی برخوردار نیست و تهی است. در این مکتب افراد نسبت به موضوعی شک و شبهه دارند.
معمولا ندانم گرایی را به موضوعات دینی و اعتقادی تعمیم می دهند اما واقعیت امر اینجاست که این مکتب را می توان به موضوعات علمی و غیر علمی هم متصل کرد. در هر صورت نمی توان این موضوع را انکار کرد که مکتب ندانم گرایی با موضوعات دینی و مفاهیم اعتقادی گره خورده است.
طرفداران این مکتب سخنرانی های برتراند راسل که در سال ۱۹۷۲میلادی انجام شد، را به عنوان بیانیه ای برای مکتب خود می دانند. مفاهیم این سخنرانی توسط راسل جمع آوری شد و در نهایت تحت عنوان ؛ ندانم گرا بودن چیست؟ توسط او به چاپ رسید.
در این کتاب به تشریح سایر ابعاد این مکتب در اطراف خط فکری خود پرداخت. کتاب راسل موضوعات کلیشه ای پذیرفته شده را به چالش کشید و عقیده ی بی چون و چرای پذیرفته شده توسط افراد را که به عنوان حقیقت آن را مطرح کرده بودند، غیر ممکن دانست. این مکتب دارای ابعاد گوناگونی است.
ندانم گرایی یا آگنوستیک
ابعاد ندانم گرایی یا آگنوستیک چیست؟
گاهی اوقات افراد خط فکری ندانم گرایی را با مکتب آتئیسم یکی دانسته و با هم اشتباه می گیرند اما طبق تعریف؛ مکتب آتئیسم دارای اعتقاد هستند؛ مثلا اعتقاد به عدم وجود خدا. این افراد اعتقاد دارند که قطعا خدا نیست اما در مکتب ندانم گرایی اعتقادی وجود ندارد بلکه شک و شبهه وجود دارد.
به عبارتی در مکتب ندانم گرایی وجود و یا عدم وجود ادله برای اثبات یا عدم اثبات آن موضوع کافی است مثلا برای اثبات یا عدم اثبات خدا دانش محدود انسان را در هر شرایطی که هست کافی می دانند، و با قاطعیت موضوع را اثبات یا آن را رد می کنند. بنابراین پیروان این مکتب با معتقدان به وجود خدا یا عدم وجود خدا ممکن است در بعضی موارد همسو، و در بعضی موارد دیگر هم عقیده نباشند.
در مجموع می توان ندانم گرایی را به عنوان یک دیدگاه فلسقی در نظر گرفت که اطلاع از صحیح یا غلط بودن قطعی برخی از اعتقادات را در بین مردم با توجه به سطح آگاهی آنها غیر ممکن تلقی می کند. این اعتقادات تنها مربوط به امور دینی نمی شود و شامل موارد ماوراءالطبیعه هم می شوند.
مکتب آگنوستیک
انواع آگنوستیگ یا ندانم گرایی:
همانطور که اشاره کردیم برخی از ابعاد ندانم گرایی می تواند با تفکرات خداباوری یا خداناباوری در یک سو قرار بگیرند و برهمین اساس هر کدام از گروه های خداباور یا خداناباور می توانند با توجه به شدت اعتقادشان، به سمت این مکتب کشیده شوند.
همین موضوع سبب شده مکتب ندانم گرایی دارای انواع گوناگونی باشد، که اصلی ترین آنها عبارتند از:
آگنوستیگ یا ندانم گرا عمل گرا
در این نوع ندانم گرایی وجود یا عدم وجود موارد ماوراءالطبیعه به شکل عمومی و وجود یا عدم وجود آفریننده ی آنها به شکل خاص، از لحاظ نظری و شناختی کمتر مورد بررسی قرار می گیرد و این قضیه بیشتر از لحاظ عملی مورد بحث و بررسی قرار گرفته می شود.
ندانم گراهای عمل گرا، اعتراف می کنند که دلایل کافی برای اثبات وجود یا عدم وجود یک پدیده ی ماوراءالطبیعه در دست نیست، و به دنبال آن اعلام می کنند که چون پدیده ی مورد بحث تاثیر و نقش خاص و مهمی در زندگی انسانها ندارند پس بهترین کار این است که انسان خود را مشغول چینین مسئله ای نکند.
اگر که بحث ندانم گرایی تنها به اعتقاد به وجود یا عدم وجود خدا مربوط شود می توان دو دسته بندی دیگر نیز اضافه کرد:
خداباوری ندانم گرایانه
طرفداران این مکتب اعتقاد دارند؛ که خدا وجود دارد اما به علت اطلاعات و دانش محدود و شرایط موجود، شناخت دقیق خدا برای انسان امکان پذیر نیست.
خداناباوری ندانم گرایانه
طرفداران این مکتب خودشان اعتقادی به خدا ندارند، اما این باور را یک اصل نمی دانند و آن را کاملا شخصی تلقی می کنند. در واقع آنها به طور کامل ادعا ندارند که خدا وجود ندارد.
ندانمگرایی قوی
طرفداران این مکتب، پرسش های مربوط به وجود یا عدم وجود خدا را به عنوان یک موضوع غیر قابل ارزیابی و شناخت می دانند، زیرا معتقدند که هیچ دلیل منطقی و درستی برای ایجاد شناخت آنها وجود ندارد. افراد طرفدار ندانم گرایی قوی اعتقاد دارند نمی شود وجود یا عدم وجود پدیده های ماوراءالطبیعه را به اثبات رساند.
ندانم گرایی ضعیف
این دسته در مقابل ندانم گرایی قوی قرار می گیرد. طرفداران این دسته معتقدند وجود یا عدم وجود پدیده های ماوراءالطبیعه را در این زمان نمی توان به شکل قطعی مشخص کرد، همچنین معتقدند، ممکن است این موضوع به همین شکل باقی نماند و به زودی مدارکی برای اثبات آنها به دست خواهد رسید.
مکتب ندانم گرایی که به ندانستن قطعی دلایل ایجاد یک پدیده به خصوص موارد مذهبی و ماوراءالطبیعه مربوط می شود، برمی گردد به یک زیست شناس انگلیسی به نام توماس هنری هاکسلی.
مفاهیم ذکر شده توسط هاکسلی کل موضوعات ماوراءالطبیعه را دربر می گیرد، در واقع او معتقد بود چنین اموری قابل شناخت نیستند. بعد از مطرح شدن این موضوع توسط هاکسلی، مفاهیم او توسط دانشمندان دیگر گسترش یافت و ابعاد مختلفی پیدا کرد و به دنبال آن آثار زیادی توسط این افراد و مارکسیست ها به وجود آمد.
بسیاری از طرفداران خط فکری ندانم گرایی این جمله معروف سقراط را که می گوید: دانم که ندانم؛ به منزله ی اعتراف او برای اعتقاد به این مکتب می دانند. آنها معتقدند این جمله ی سقراط به معنی این است که انسان نمی تواند از جزئیات حقیقی جهان به شکل قطعی اطلاع یابد.
برتراند راسل طرفدار ندانم گرایی
دانشمندان و فیلسوفان مرتبط با ندانم گرایی یا آگنوستیگ:
ندانم گرایان معتقدند که اعتراف به ندانستن پدیده هایی که درمورد آنها قطعیت وجود ندارد نه تنها نشانه ی ضعیف بودن نیست، بلکه نمایانگر دانایی فرد است. به همین دلیل اگر نه دلایل و شواهد کافی برای اثبات یک پدیده وجود دارد و نه شواهدی برای رد آن؛ اصرار برای اثبات آن کار بیهوده ای خواهد بود.
در نهایت طرفداران این مکتب دلیلی اصلی پدیده ها را امری نا معلوم می دانند. بعضی از ندانم گرایان نظریات کانت را با خط فکری این مکتب همسو دانسته اند. در این میان آثار بسیاری از فیلسوفان و دانشمندان را می توان به شکل مستقیم یا غیر مستقیم با این مکبت همسو دانست از جمله فیلسوفان غربی مثل؛ برتراند راسل، رابرت انگرزول و دیوید هیوم و... و همچنین ابوالعلا معری فیبسوف شرقی.
گردآوری: بخش روانشناسی
پاسخ ها