اشعار کوتاه در مورد شکوفه های بهاری
شعرهایی در مورد شکوفه های بهاری
در این مطلب شعرهای کوتاهی در مورد شکوفه های بهار برای شما آورده ایم امیدواریم این مطلب مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
شعر در مورد شکوفه های بهاری
مستی و عاشقی و جوانی و یار ما
نوروز و نوبهار و حمل میزند صلا
هرگز ندیده چشم جهان این چنین بهار
میروید از زمین و ز کهسار کیمیا
پهلوی هر درخت یکی حور نیکبخت
دزدیده مینماید اگر محرمی لقا
اشکوفه میخورد ز می روح طاس طاس
بنگر بسوی او که صلا میزند ترا
می خوردنش ندیدی اشکوفهاش ببین
شاباش ای شکوفه و ای باده مرحبا
********
با حوانه ها نوید زندگی است
زندگی شکفتن جوانه هاست
هر بهار
از نثار ابرهای مهربان
ساقهها پر از جوانه میشود
هر جوانه ای شکوفه
میکند
شاخه چلچراغ می شود
هر درخت پر شکوفه باغ
کودکی که تازه دیده باز میکند
یک جوانه است
گونه های خوشتر از شکوفه اش
چلچراغ تابناک خانه است
خنده اش بهار پر ترانه است
چون میان گاهواره ناز میکند
********
شعر در مورد شکوفه های بهاری
قهوه ات را بنوش
بی دغدغه ی فردایی
که آمدنش را
هیچ تقویمی تضمین نکرده است!
قهوه ات را بنوش
و فکر کن
از گندمزارهای دیروز چه مانده است؟
از باغ های سیب شهریور؟
از شکوفه های انار؟
قهوه ات را گرم بنوش
بی خیال فصلی که در راه است
دیگر زمستان
چه می تواند بکند
با برگ هایی که طعم پاییز را چشیده اند!؟
********
بهار تویی
که می آیی و دستهایم
شکوفه می دهند ناغافل!
تویی که با تمامِ خستگی
باز هم آرامشی!
********
دلی که غنچه
نشکفته ندامتهاست
بگو به دامن باد سحر نیاویزد
فدای دست نوازشگر نسیم شوم
که خوش به جام شرابم شکوفه میریزد
تو هم مرا به نگاهی شکوفه باران کن
در این چمن که گل از عاشقی نپرهیزد
لبی بزن به شراب من ای شکوفه بخت
که می خوش است که با بوی گل درآمیزد
********
شعر شکوفه های بهار
تو مثل لطف بهاری پر از شکوفه خواندن
تمام هستی من شد میان شعر تو ماندن
تو مثل هر چه که هستی مرا به نام صدا کن
برای این دل سرگشته وقت صبح دعا کن
********
در روزگار ما
این چنین زجر می دهند با پیوند
شکوفه های وحشی
********
با عشق نوازشش کن
بگذار بهار
زیر دستان تو
زیر پیراهن یک زن!
شکوفه کند……
********
می چسبد در این بهار
کنار این شکوفه ها
کنار باران های بی قرار و ناگهانی
یک فنجان چای بهار نارنج
********
هر روز منتظرم
کسی چه میداند
شاید بهار بخواهد زودتر برسد
نه با شکوفه و گل
نه با سبزه و باران
هر روز منتظرم
وقتی تو بیایی
بهار هم از راه میرسد .
********
شعرهایی درباره شکوفه های بهاری
هر روز منتظرم
کسی چه میداند
شاید بهار بخواهد زودتر برسد
نه با شکوفه و گل
نه با سبزه و باران
هر روز منتظرم
وقتی تو بیایی
بهار هم از راه میرسد. .
«علی سید صالحی»
********
شراب عشق میدهی خمار میکنی مرا
شمیم مهر میدمی مهار میکنی مرا
تمام شعر شاملو تمام حس حافظی
وشعر میشوی شبی بهار میکنی مرا
زچشم سرخ فام تو دو تیر داغ میچکد
کمی نگاه میکنی شکار میکنی مرا
لب تو سیب میزند و گندمی به زلف هات
چه نان و بوسه ای کنون نثار میکنی مرا
شکوفه های داغ تو و عطر کوچه باغ تو
شکوه یاس هستی و بهار میکنی مرا
********
جز لطف و جز حلاوت خود از شکر چه آید؟
جز نور بخش کردن خود از قمر چه آید؟
جز رنگهای دلکش از گلستان چه خیزد؟
جز برگ و جز شکوفه از شاخ تر چه آید؟
گردآوری: بخش فرهنگ و هنر
پاسخ ها