زندگی نامه نادر شاه
نادرشاه افشار از پادشاهان بزرگ ایرانی که توانست از آب و خاک و آبروی ایرانیان دفاع کند و ایران را در آن زمان به یکی از قدرتمندترین کشورهای جهان برساند. او یک وطن پرست واقعی بود. نادرقلی ملقب به تهماسب قلی خان ؛ و نادر شاه افشار از ایل افشار خراسان از 1114 تا 28 خرداد 1126 خورشیدی، پادشاه ایران و بنیانگذار دودمان افشاریه است. او از معروف ترین پادشاهان ایران، پس از اسلام است و تعداد زیادی از مورخین وی را قدرتمندترین پادشاه ایرانی بعد اسلام میدانند.
چکیده ای از بیوگرافی نادر شاه افشار:
نام کامل : نادر قلی یا نَدَرقلی
زاده : ۱۰۶۷ شمسی کلات نادری پایتخت ایران در دوره افشاریه
مرگ : ۱۱۲۶ شمسی فتحآباد، قوچان
تاجگذاری : ۱۸ اسفند ۱۱۱۴ خورشیدی
لقب(ها) : نادر قلی بیگ
تهماسبقلی خان
نایبالسلطنه
نادر شاه
پدر نادر شاه : امامقلی خان
همسران نادر شاه : گلاَفشان خاتون
گوهرشاد خاتون
راضیه سلطان بیگم
فرزندان نادر شاه : رضاقلی میرزا، نصرالله میرزا، امامقلی میرزا، محمدالله میرزا، جهدالله میرزا،
علی میرزا خان
نقاشی از نادرشاه قاجار در هنگام جنگ
زندگی نامه نادر شاه :
نادرشاه افشار (زاده ۱۰۶۷ شمسی کلات نادری – مقتول ۱۱۲۶ در قوچان) که پیش از پادشاهی ، نادر قلی نام داشت. نادر شاه از ایل افشار خراسان که از ۱۱۱۴ تا ۱۱۲۶ خورشیدی پادشاه ایران و بنیانگذار دودمان افشاریه بود. او از مشهورترین پادشاهان ایران، پس از اسلام است. سرکوب افغانها و بیرون راندن عثمانی و روسیه از کشور و تجدید استقلال ایران و نیز فتح دهلی و ترکستان و جنگهای پیروزمندانه او سبب شهرت بسیارش شد. همچنین او آخرین کشورگشا و فاتح آسیایی است.
ایل افشار قبل از مهاجرت به خراسان در منطقه افشار در جنوب آذربایجان غربی سکونت داشتهاند که اکنون مرکز این منطقه شهرستان تکاب امروزی واقع در جنوب آذربایجان غربی میباشد. در فاصله ۵ کیلومتری شرق شهرستان «تکاب» روستای باستانی «قرخلو» واقع شدهاست که زادگاه اصلی پدران نادرشاه افشار است که نام قرخلو که در پسوند نادرشاه وجود دارد نیز از نام همین روستا برداشته شدهاست که شاه اسماعیل در زمانهای دور آنها را از «قرخلو» و «تکاب» به خراسان کوچاند.
نادر هنوز به ۱۸ سالگی نرسیده بود که همراه با مادرش در یکی از یورشهای ازبکان خوارزم به اسارت درآمد. بعد از مرگ مادر از اسارت گریخت و به خراسان بازگشت و به خدمت حکمران ابیورد باباعلی بیگ درآمد. او گروه کوچکی را گرد خود جمع کرد و بعد از کنترل چند ناحیه خراسان خود را «نادرقلی بیگ» نامید.
نادر شاه افشار
در این هنگام افغانها به رهبری محمود افغان اصفهان را تصرف کرده و شاه سلطان حسین صفوی را به قتل رسانده بودند. با سقوط اصفهان و قتل شاه، پسر او به نام شاه تهماسب دوم صفوی از اصفهان به قزوین گریخت و خود را پادشاه ایران خواند ولی حکام نواحی گوناگون حاضر به اطاعت از او نشدند. نادر که از میزان نفوذ خاندان صفوی در میان مردم آگاه بود، به شاه تهماسب دوم پیوست و سردار سپاه او شد. اولین اقدام نادر در خدمت شاه صفوی جنگ با ملک محمود سیستانی (حاکم سیستان) بود که مانعی بر سر یکپارچگی پادشاهی ایران به حساب می آمد. نادر در سال ۱۱۳۷ ق. توانست ملک محمود را شکست دهد و حاکمیت شاه ایران را در خراسان و سیستان برپا نماید.
اشرف افغان که از پيشرفت هاي نادر سخت هراسيده بود لشکري فراهم آورد و به جنگ او شتافت. در مهماندوست دامغان ميان سپاه نادر و اشرف جنگي در گرفت و افغانان شکست خوردند و دو روزه خود را به تهران رساندند، و از آنجا شتابان به اصفهان گريختند تا سپاه بيشتري فراهم کنند. نادر به دنبال افغان ها به سمت اصفهان تاخت و در مورچه خورتِ اصفهان سپاه افغان ها شکست دیگری را متحمل شد، لشکر چنان درهم شکست که اصفهان را گذاشتند و به سوی شيراز گريختند. نادر افغانان را دنبال کرد و در زرقان فارس آنها را يکسره در هم کوبید و افغان ها به سمت هندوستان پراکنده شدند، اشرف افغان هم در بلوچستان کشته شد. شورش افغان که نزديک بود کشور ايران را برباد دهد پس از هفت سال فرو نشست.
نادر اکنون سپه سالار ایران زمین بود و کمکم قدرت او به جايی رسيد که حکومت خراسان و مازندران و سيستان و کرمان از جانب شاه به او سپرده شد.
شاه طهماسب صفوی از شهرت و اعتبار نادر در بین مردم دچار رشک و حسادت گشت و برای نشان دادن قدرت خود با لشکری بزرگ به سوی عثمانی تاخت و در آن جنگ هزاران سرباز ایرانی را در جنگ چالدران بدلیل عدم توانایی به کشتن داد و خود از میدان جنگ گریخت.
نادر با سپاهی اندک و خسته از جنگ از مشرق به سوی مغرب ایران تاخت و تا قلب کشور عثمانی پیش رفت و سرزمینهای بسیاری را به خاک ایران افزود و از آنجا به قفقاز تحت اشغال روس ها رفت که با کمال تعجب دید روسها خود پیش از روبرو شدن با او پا به فرار گذاشته اند در مسیر بر گشت در سال 1148 در دشت مغان در مجلس ریش سفیدان ایران از فرماندهی ارتش استعفا نمود و دلیلش اعمال پس پرده خاندان صفوی بود .
نادرشاه عازم مشهد شد در نزدیکی زنجان سوارانی نزدش آمدند و خبر آوردند که مجلس به لیاقت شما ایمان دارد و در این شراط بهتر است نادر همچنان ارتش دار ایران باقی بماند و کمر بند پادشاهی را بر کمرش بستند.
آرامگاه نادرشاه افشار در خراسان
مرگ نادرشاه افشار :
در سال ۱۱۲۶ خورشیدی، زمانی که نادر برای رفع یکی از شورشهای مردم علیه مالیات زیاد به خراسان رفته بود، جمعی از سردارانش به رهبری علی قلی خان شبانه به چادر وی حمله کردند و او را به قتل رساندند.
پس از مرگ نادر شاه، بسیاری از فرزندان و خاندان وی توسط برادرزاده نادر، عادلشاه کشته شدند. علی قلی خان به حدی کینه قطع نسل نادر را به دل بسته بود که زنان نادر را که آبستن بودند هم کشت و از تمام اینان فقط نوه نادرشاه، شاهرخ میرزا را زنده نگهداشت، شاهرخ بزرگترین فرزند رضاقلی میرزا؛ ولیعهد نادرشاه و نوهٔ دختری شاه سلطان حسین صفوی بود. گفتهاند از ابقای او منظورش این بود که شاید روزی مردم ایران خواستند که پادشاهی از نژاد صفوی داشته باشند.
نقاشی نادر شاه افشار
جنگ های نادر شاه :
- اردوکشی سبزوار
- جنگهای ایران و عثمانی
- جنگهای ایران و گورکانیان هند
- جنگهای نادرشاه در داغستان
- جنگهای نادری
- شورش محمدتقی خان شیرازی
- شورش محمدخان بلوچ
- محاصره قندهار (۱۷۳۷–۱۷۳۸)
- نبرد تنگه خیبر
- نبرد دامغان (۱۷۲۹)
- نبرد کافر قلعه
- نبرد کرکوک (۱۷۳۳)
- نبرد کرنال
- نبرد مورچهخورت
- نبرد هرات (۱۷۲۹)
عکس جمجمه نادر شاه
وصیت نامه نادر شاه افشار:
کمربند سلطنت ، نشان نوکری برای سرزمینم است نادرها بسیار آمده اند و باز خواهند آمد اما ایران و ایرانی باید همیشه در بزرگی و سروری باشد این آرزوی همه عمرم بوده است .
هنگامی که برخواستم از ایران ویرانه ای ساخته بودند و از مردم کشورم بردگانی زبون ، سپاه من نشان بزرگی و رشادت ایرانیان در طول تاریخ بوده است سپاهی که تنها به دنبال حفظ کشور و امنیت آن است .
لحظه پیروزی برای من از آن جهت شیرین است که پیران ، زنان و کودکان کشورم را در آرامش و شادان ببینم .
برای اراضی کشورم هیچ وقت گفتگو نمی کنم بلکه آن را با قدرت فرزندان کشورم به دست می آورم .
گاهی سکوتم ، دشمن را فرسنگها از مرزهای خودش نیز به عقب می نشاند.
کیست که نداند مردان بزرگ از درون کاخهای فرو ریخته به قصد انتقام بیرون می آیند انتقام از خراب کننده و ندای از درونم می گفت برخیز ایران تو را فراخوانده است و برخواستم
فراموش نکنید که حفظ سلطنت به داشتن عصای سلطنت نیست بلکه مطمئن ترین و حقیقی ترین، حافظان آن دوستان وفا دارند و به دست آوردن این دوستان به زور میسر نمی شود، زیرا وفا ثمر نیکی است
اگر می خواهید به دشمنان زیان رسانید به دوستان نیکی کنید.
این بود گزیده ای از وصیت نامه بزرگ مرد تاریخ ایران "نادر شاه"
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر
پاسخ ها