بیتوته😎😍

بیتوته😎😍

مجله اینترنتی بیتوته🥳 اخبار روز، ورزشی، سبک زندگی، چهره ها، گردشگری، آشپزی، سلامت، دکوراسیون، فرهنگ و هنر، موفقیت، دانش و فناوری و سرگرمی
توسط ۹۵ نفر دنبال می شود
 ۵ نفر را دنبال می کند

اسم دختر با ب به همراه معنی



اسم دختر با ب, اسم دختر با ب با معنی, اسم دختر با ب به همراه معنی

اسم های دختر با حرف ب به همراه معنی

 

اسامی دختر با حرف «ب» با معنی

از جمله وظایف والدین انتخاب نام نیک برای فرزندشان است. اگر فرزند شما دختر است و تمایل دارید که هم آغاز حرف ب باشد؛ با ما همراه باشید، تعدادی از اسامی دختر با ب را به همراه معنی و ریشه ی آن آورده ایم. امیدواریم بهترین و زیباترین اسم را برای گل دختر خود انتخاب کنید.

جدول اسم دختر با ب به همراه معنی و ریشه

 اسممعنیریشه
1باختر (baakhtar)مغرب، (در پهلوی) ستارهفارسی
2بادام (baadaam)نام میوه‌ای کوچک و کشیده با دو پوسته که یکی نرم و سبز بوده و دیگری سخت و چوبی استفارسی
3بادون (baadun)صحرا نشینانعربی – قرآن
4باران (baaraan)قطره های آب که بر اثر مایع شدن بخار آبِ موجود در جو زمین ایجاد می شودفارسی
5 بارانا (barana)باران شدید، باران دیده، در روسی به معنای قوچ در ایرلندی به معنی بالای تپه کوچک فارسی 
6بارد (baared)  سرد و خنک عربی – قرآن
7 بارلی (baarli) بار(فارسی) + لی (ترکی) = میوه دار، سودمند اقوام ایرانی – ترکی
8باروشه (baaroshe)  بادبزن اقوام ایرانی – کردی
9باری (baari) از اسماء حسنی به معنی آفریدگار عربی – قرآن 
10بازغا (baazegha)  تابانعربی - قرآن 
11باسا (baasaa) نیرو، قوت  عربی - قرآن
12باستیان (baastiaan)  بردبار، شکیبا بین المللی – فرانسوی
13باغداگل (baaghdaagol)گلی در باغ، باغ گل، کنایه از دختر زیبافارسی
14بافرین (beaafarin) بآفرین، لایق تحسین و تشویق، درخور آفرین فارسی 
15 باق (baagh) پایدار، ماندنیعربی – قرآن 
16بال (baal)  حال و کار، سرانجام عربی – قرآن
17بالنده (baalande) آن که یا آنچه در حال رشد یا ترقی و پیشرفت است فارسی 
18 بالین (baalin)کمکی دیوار و ستون، چوبی که ‏پشت در نهند، کلون اقوام ایرانی – کردی 
19 بامک (baamak)بامداد، صبح فارسی 
20بامین (baamin) نام روستایی در نزدیکی هرات زبان باستانی – اوستا 
21 بانو (baanoo)خانم، کلمه احترام درباره بانوانفارسی
 22باهره (baahere)مونث باهر، ظاهر، آشکارعربی
 23باوان (baavaan)خانه‌ی پدری، جگر گوشه و عزیزاقوام ایرانی – کردی
 24باور (baavar)مجموعه اعتقادهایی که در یک جامعه مورد پذیرش قرار گرفته است، حالت یا عادتی که باعث اعتقاد یا یقین انسان می شودفارسی
25بتسابه (betsaabe)دختر، سوگند، نام همسر داوود (ع) و مادر سلیمان (ع)عبری
 26بتی (beti)مخفف الیزابتبین المللی – انگلیسی
 27بحار (behaar)دریاهاعربی – قرآن
28بحر (bahr)دریاعربی – قرآن
29 بحیرا (bohayraa) زاهدی که پیامبررا شناخت عبری
30بحیره (bahire)  شتری که پنجمین زایمانش نر باشد عربی – قرآن
31 بخت آفرید (bakhtaafarid)آفریده بخت و اقبال فارسی 
32 بخشایش (bakhshaayesh) گذشت و چشم پوشی کردن از گناه یا کار نادرست کسی، عفو، رأفت، رحمت و شفقت (اسم مصدر از بخشودن و بخشاییدن) زبان باستانی – اوستا
 33 بخشنده (bakhshande)آنکه چیزی را بی آنکه عوضی بخواهد میبخشد، عطا کننده (صفت فاعلی از بخشیدن) فارسی
34بخشین (bakhshin)بخشیدن، آمرزیدناقوام ایرانی – کردی
35بدرالزمان (badrozamaan)ماه زمانه، ماه روی روزگار، (به مجاز) زیباروی زمانهعربی
36بدرالسادات (badrosaadaat)ماه تمام ساداتعربی
37بدرالملوک (badrolmoluk)ماه تمام و کامل پادشاهانفارسی
38بدری (badri)بارانی که پیش از زمستان ببارد، بارانی که پیش از سرما بیاید، بدر بودن، ماه تمام و دو هفته بودن، حالت ماه دو هفتهعربی
39بدیعه (badie)مؤنث بدیععربی
40برجیس (berjis)سیاره مشتری، چشمه آفتاب و زهره و ماه، هرمز، زئوسفارسی
41بردبار (bordbaar)شکیبا، با حوصلهفارسی
42برسادخت (barsaadokht)دختر دلیر و نیرومندفارسی
43 برسومه (barsoomeh) برسم، شاخه های گیاه -
44 برشید (barshid)بر(میوه) + شید (خورشید)، میوه خورشید فارسی 
45 برکه (berkeh) استخر طبیعی، آبگیرفارسی 
46 برفانک (barfaanak)پرنده کوچک صحرایی، برف بانو  اقوام ایرانی – گیلکی
47برفین (barfin)  برفی، از جنس برف، سفید مانند برف، (به مجاز) زیبا چهره فارسی
48برکات (barakaat) برکت ها عربی – قرآن
49 برکت (barekat)فراوانی و بسیاری و رونق، خجستگی، یمن، مبارک بودن، نعمت های موجود در طبیعت، چنان که نان  عربی
50 برنادخت (bornaadokht)دختر جوان توانا و خوب  فارسی
51 برهون (barhun) هاله، خرمن ماه فارسی
52 بروج (boruj)دژها، برجها، قصرها  عربی – قرآن
53برومند (boroomand) خوش قامت، نام مادر بابک خرمدین  فارسی
54 بریا (bariyaa)واژه ایکاشاقوام ایرانی – کردی
55 بریار (beryaar)قرار، عهداقوام ایرانی – کردی
56 بریه (baryyah)آفریدگانعربی – قرآن
57 بسامه (basaame)مونث بسامعربی
58 بسمه (basme)نام دختر اسماعیل (ع)عبری
59 بسیمه (basime)مونث بسیمعربی
60 بشارت (beshaarat)خبر خوش، مژده، مژده دادن، مژده آوردنف (در ادبیات عرفانی) بشارت به وصل حبیب به سوی حبیب استعربی
61 بشرا – بشری (boshra)بشارت، مژده، مژدگانی؛ از واژه‌های قرآنیعربی
62 بصیرا (basiraa)منسوب به بصیر، منتسب به دانایی، (به مجاز) دختری که بینا و دانا باشدعربی
 63بصیرت (basirat)بینایی، (به مجاز) آگاهی داشتن از امری و جزئیات آن را در نظر داشتن، آگاهی و دانایی، (در تصوف) نیروی باطنی که سالک با آن حقایق و باطن امور و اشیا را در می یابدعربی
64 بطانه (betaane)همدلیعربی – قرآن
65 بلا (bellaa)زیبابین المللی – ارمنی
 66بلقیس (belgheys)ملکه شهر سبا که در روایات نام همسر حضرت سلیمان (ع) استعبری
 67بلگا (belgaa)حکیم و دانشمنداقوام ایرانی – ترکی
68بلواژ (belvaazh)آبگینهاقوام ایرانی – کردی
 69بلور (bolur)معرب از یونانی، آبگینه صاف و شفاف، نوعی شیشهعربی
70بلورین (bolurin)بلوری، به شکل بلور، ساخته شده از بلور، (به مجاز) شفاف و درخشان مانند بلورعربی
 71 بمانی (bemaani)نامی که با آن طول عمر کودک را بخواهند فارسی 
 72 بناء (benaa)سر پناهی  عربی – قرآن
 73بنت الهدی (bentolhodaa)  دختر هدایت شدهعربی 
 74 بنفشه (banafshe)نام گل، (به مجاز) مو، زلف، در اصطلاح شاعرانه بنفشه یا دسته‌ گل بنفشه تداعی کننده زلف آشفته یا مجعّد یا جعد گیسوی یار، نزد شاعران است  فارسی
75بنیتا (benitaa) دختر بی همتای من  فارسی
76 به آفرید (behaafarid) خوب آفریده، خوش سیما، خوش منظر، در شاهنامه خواهر اسفندیار، که ارجاسپ تورانی او را زندانی کرده بود و اسفندیار آزادش کرد فارسی
 77 به آیین (behaaeen)دارای آیین بهتر  فارسی
78  به خاتون (behkhaatoon)بهترین بانو فارسی 
79  به گل (behgol) مرکب از به (زیباتر) + گلفارسی 
80 بهار (bahaar) فصل اول سال فارسی 
 81 بهارا (bahaaraa)بهار فارسی 
 82بهاران (bahaaraan)هنگام بهار، موسم بهار، (به مجاز) زیبا و با طراوتفارسی
83 بهارک (bahaarak)مانند بهار، همچون بهار، (به مجاز) زیبا با طراوتفارسی
84 بهارگل (bahaargol)گلی که در بهار می رویدفارسی
85 بهارناز (bahaarnaaz)موجب فخر و نازش بهارفارسی
 86بهاره (bahaareh)مربوط به بهار، به عمل آمده در بهار، منسوب به بهارفارسی
 87بهان (behaan)خوبان، نیکانفارسی
 88بهانه (bahaane)دلیل، علتفارسی
 89بهاور (bahaavar)گرانبها، پر ارزش، مرکب از بها (ارزش) + پسوند دارندگیفارسی
 90بهتا (behtaa) مرکب از به (بهتر، خوبتر) + تا (یار، همتا)  فارسی
 91بهدخت (behdokht)دختر نیکو ، بهترین دخترفارسی
92 بهدیس  (behdis)مانند به (به میوه ای خوش عطر و بو)فارسی
93 بهرانه (behraane)مرکب از بهر (فایده، سود) + انه (پسوند نسبت)فارسی
94 بهرخ (behrokh)نیک چهرهفارسی
95 بهرو (behroo)خوبرو، نیک منظر، دختر زیبا، خوش چهرهفارسی
 96بهسا (behsaa)(به + سا (پسوند شباهت)) نیک چون خوبان و نیکانفارسی
 97بهسان (behsaan)مانند خوب، بمانند نیکفارسی
 98بهشت (behesht)پردیس، بهترینفارسی
 99بهشید (behshid)تابناک و دارای فروغ و روشناییفارسی
 100بهکامه (behkaame)مرکب از به (بهتر، خوبتر) + کامه (آرزو)فارسی
 101بهناز (behnaaz)از نام های برگزیدهفارسی
102 بهنانه (behnaane)زن خوشبو، نرم گفتار، خندانعربی
103 بهنگار (behnegaar)خوب چهره، نیکو صورتفارسی
104 بهنواز (behnavaaz)مهربان‌ترین فرد، دختر مهربان، مرکب از به و نواز که به ترتیب به معنای بهترین و اسم فاعلی مرخم نوازنده به معنای نوازش کننده و مهربان استفارسی
 105بهنوش  (behnoosh)نیکوترین نوشیدنیفارسی
 106بهی (behi)خوبی، نیکی، نیکویی، تندرستی، سلامت، نیکبختی، سعادت (این کلمه چنانچه بَهی تلفظ شود به معنی زیبا، نیکو و خوب است)فارسی
 107بهیج (bahij)خرم، سرور آورعربی – قرآن
 108بهینه (behine)بهترین، خوبترینفارسی
 109بهیه (behiye)تابان، روشن، فاخر، شکوهمند، زن نیکو، خوب، گزیدهعربی
 110 بوته (booteh)گیاه، ساقه جوان  فارسی
111 بوختار (bookhtaar)از نام های برگزیده 
 112 بوران (buraan)سرخ، گلگون، سرمای سخت، توفان به همراه باران  فارسی
 113 بوران دخت (buraandokht)دخترزیبای سرخ چهره، دختر خسرو پرویز، که به پادشاهی رسید فارسی 
114 بوژنه (buzhne)شکوفه، غنچه اسم دختر فارسی 
115 بوستان (boostaan) بستان، باغ و گلزار فارسی
116 بویه (booieh)آرزو  فارسی
117 بی بی (bibi)خانم خانه، خاتون، کدبانو، بانوی محترم  اقوام ایرانی – ترکی
118بی بی گل (bibigol)بی بی (ترکی) + گل (فارسی)، بی بی عنوانی احترام آمیز برای زنان سالخوردهاقوام ایرانی – ترکی
119بی بی ماه (bibimaah)بی بی (ترکی) + ماه (فارسی)اقوام ایرانی – ترکی
120بی بی ناز (bibinaaz)بی بی (ترکی) + ناز (فارسی)اقوام ایرانی – ترکی
121بیت (bayt)مسکن، خانه کعبهعربی – قرآن
122بیتا (bitaa)بی مانند، بی همتا، یکتفارسی
123بیدار (bidaar)هشیار و سرزندهفارسی
124بیدگل (bidgol)نام شهری از بخش آران شهرستان کاشانفارسی
125بیژه (bizhe)ویژه، خالصاقوام ایرانی – کردی
126بینا (binaa)روشن، دل آگاهفارسی
127بی نظیر (binazir)بی مانند، بی همتاعربی
128بیوگ (biyoog)عروس، ویوگفارسی

 

گردآوری: بخش کودکان

 

بیتوته😎😍
بیتوته😎😍 مجله اینترنتی بیتوته🥳 اخبار روز، ورزشی، سبک زندگی، چهره ها، گردشگری، آشپزی، سلامت، دکوراسیون، فرهنگ و هنر، موفقیت، دانش و فناوری و سرگرمی

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋