ازدواج با فرزند خوانده چه حکمی دارد؟
احکام شرعی ازدواج با فرزند خوانده
ازدواج با فرزند خوانده از نظر وفقها مانعی ندارد، اما از نظر روانشناسی و برای کودک و خانواده ها و جامعه آسیب های زیادی دارد. که باید از آن ممانعت کرد.
ازدواج با فرزند خوانده (از نظر احکام و از نظر روانشناسی)
فرزندخواندگی یکی از نهادهای حقوقی است که به دلیل آن روابطی حقوقی بین زوجین سرپرست یا سرپرست منحصر با فرزندخوانده به وجود می آید. در کشور ایران قانون حمایت از بچه های بی سرپرست در سال 1353 تصویب شد و این قانون در سال 1392 با عنوان قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست و بد سرپرست تصحیح و قانون قبلی لغو شد.
براساس این قانون، خانواده های بدون اولاد یا دختران و زنان مجرد بالای سی سال میتوانند کودکان بی سرپرست و بدسرپرست که شرایط لازم در این قانون را دارا می باشند سرپرستی کنند. ولی مجوز ازدواج سرپرست با فرزندخوانده که در تبصره ماده 26 همین قانون عرضه شده است، من جمله نواقص و مشکلات قانون ذکر شده میباشد که با هدف اصلی این قانون که در ماده 1، تامین نیازهای مادی و معنوی کودکان میباشد در تعارض است.
تدوین قوانینی در خصوص نحوه ازدواج پدرخوانده با فرزند توسط مجلس انتقادات فراوانی را به دنبال داشته است.
تبصره ازدواج پدرخوانده با فرزندخوانده چه در طول حضانت و چه بعد از آن ممنوع است مگر با صلاحدید دادگاه.
منتقدان این تبصره دلیل های متعددی برای انتقاد خود دارند، من جمله اینکه این ماده ی قانونی روابط پدر و فرزندی را مغشوش و همچنین رغبت به پذیرفتن فرزندخوانده را کمتر می کند. همچنين به عقیده این دسته این قانون خلاف عرف متداول جامعه است.
ازدواج فرزندخوانده با سرپرست تنها در شرایطی خاص آن هم با اجازه حاکم شرع و دادگاه انجام می شود. اولویت اصلی از نظر دادگاه، مصلحت فرزند خوانده به این ازدواج است.
ولی با این حال بسیاری از روانشناسان و حقوقدانان ازدواج فرزندخوانده با سرپرست را کاملا نادرست می دانند و دلایلی برای رد آن آورده اند.
آیا ازدواج با فرزندخوانده درست است ؟
اینگونه ازدواج از کلیه جنبه ها آسیب رسان است و لایه های زیرین جامعه را خراب می کند. از نظر فرهنگی بررسی کنیم تا تأثیر منفی آنرا در سطح جامعه ببینیم؛ تصور کنید خانواده ای دختری را به فرزندخواندگی قبول کرده اند و اکنون پدر خانواده می خواهد با فرزند خوانده خویش که به سن بلوغ رسیده است ازدواج کند. مسلما خانم خانواده با این ازدواج مخالفت می کند و مانع از ازدواج شوهرش با فرزند خوانده می شود.
وی دخترخوانده اش را در رقابت با خویش می بیند و صلح و آرامش خانوده زیر سؤال می رود و زمانی که آرامش نباشد امنیت فکری زن دچار مشکل می شود. این گونه ازدواج سبب پاشیده شدن بذر بی اعتمادی در خانواده می شود و خانواده را از همه لحاظ متزلزل می کند و در پایان باعث ایجاد فساد اخلاقی در جامعه می شود.
آن خانواده تصمیم داشتند کودکی به فرزند خواندگي بگیرند تا علاوه بر ثواب، کانون خانواده شان گرم تر و محکم تر شود نه اینکه از هم بپاشد. چرا باید کاری کنیم که خانواده های بدون فرزند از گرفتن فرزندهای بی سرپرست دست بکشند.
فارغ از اجازه ای که شرع و قانون به ازدواج فرزندخوانده با سرپرست داده است و ادله محکمه پسندی که برای این ازدواج آورده اند، چه میزان به آسیب های فرهنگی اجتماعی آن در جوامع امروز اهمیت داده شده است؟ درصورتی که خانم خانواده راضی به این ازدواج باشد یا این که پدرخوانده زن نداشته باشد، دختری که تا دیروز سرپرست خویش را پدر خطاب می نموده چگونه میتواند بعنوان زن برای آن مرد باشد؟ مطمئنا معضلات روحی و عاطفی بزرگی گریبان گیر او خواهد شد. به نظر میرسد نگرانی روانشناسان، جامعه شناسان و حقوق دان ها درست و به جا باشد و باید هر چه سریعتر برای این مسئله چاره ای اندیشید.
فقها فتوا می دهند که روزه ی واجب در صورت احتمال و ترس عقلانی زیان و ضرر، حرام می باشد، یا خوردن میوه مباح، با احتمال ضرر حرام می شود و در چنین مواردی ، بیم و ترس و احتمال عقلانی زیانمند بودن فعلی، کافی است که آن امر واجب و یا مباح، به امر حرام تبدیل شود.
فرزندی که در آغوش خانواده ای بزرگ شده است پدرخوانده و مادرخوانده با او روابط پدر و مادری داشته اند، دیگر اعضای خانوده و جامعه هم آن ها را یک خانواده می دانند، اینک ازدواج اینان با یکدیگر مفسده دارد یا نه؟
تشخیص این مفسده تنها وظیفه فقها نیست. همان طور که گفتیم در خصوص ضرر روزه برای مریض، پزشکان صلاحیت دارند که نظر بدهند، همچنین متخصصان تغذیه در خصوص ضرر های یک میوه می توانند اظهار نظر کنند. در خصوص ازدواج با فرزندخوانده، هم کارشناسان و متخصصان دیگر دانشها (مانند: روانشناسان، روانکاوان، جامعه شناسان، حقوقدانان) متخصص هایی هستند که باید اظهار نظر کنند و میتوان به نظر تخصصی آنان اعتماد کرد.
بدون شک جواب دانش های بالا، مضر بودن و مفسده داشتن این چنین ازدواج ها است. به همین دلیل میتوان برای منع آن حکم داد.
آسیب های ناشی از ازدواج با فرزند خوانده
آسیب شناسی مفسده ازدواج با فرزند خوانده:
الف- اسیب دیدگان :
۱. ازدواج کنندگان: خسارت روحی فرزندخوانده و امکان سوء استفاده سرپرستان و همچنین شائبه انگیزدار کردن رفتار بشردوستانه پذیرفتن فرزندخواندگی.
۲. سایر اعضای خانواده:مادرخوانده ای که یک دفعه دختر خوانده اش" هووی" وی می شود! پسر خانواده که یک دفعه برادر خوانده او" ناپدری" وی می شود!
۳. جامعه و اجتماع:جامعه هم از اینگونه ازدواج ها متحمل آسیب می شود. حریم پاک روابط خانوادگی و حریم کار نیکوی فرزندخواندگی، شائبه برانگیز می شود.
ب- معیار آسیب ها :
معیارمفاسد در چنین مسائل اجتماعی، هم در فقه و هم در قانون، معیار" نوعی" هست نه "شخصی". یعنی امکان دارد یک فرد درشرایط ویژه ای باشد که از این روابط، آسیبی نبیند اما برای اینکه اسیب" نوعی" هست، تحریم هم عمومی می شود. هم در فتواهای فقها، و هم در قانون های اجتماعی عرفی، هر دو اسیب باید در نظر گرفته شود.
فقها، پوشش لباسی که باعث خُردشدن شخصیت شخص و مضحکه ی وی شود را حرام می دانند. در این باره چنانچه فردی ادعا کند که من از پوشیدن این لباس و اثرات و پیامدهای آن، اصلاً احساس ناراحتی نمی کنم، تنها آسیب" شخصی" معیار نیست، اسیب" نوعی" هم مطرح است.
قانونگذاران عرفی، رانندگی با وجود درجه مشخصی از الکل در خون را ممنوع می کنند، هرچند برخی افراد با آن درجه الکل به مستی نرسند، این ممنوعیت، با در نظر گرفتن آسیب های" نوعی" ایجاد می شود.
با توجه به آسیب های سه گانه بالا در ازدواج با فرزندخوانده، حکم به مجوز و یا ممنوعیت آن نبایستی متوجه شرایط شخصی اشخاص بشود بلکه شرایط نوعی را باید در نظر گرفت و در نتیجه، به سبب آن آسیب ها، نبایستی در منع عمومی آن شک کرد.
ازدواج با فرزند خوانده
فقها در مورد محرم شدن و ازدواج با فرزند خوانده چه نظری دارند؟
خانواده ای که سرپرستی فرزندی را به عهده می گیرد، باید فرزندخوانده را شبیه بچه حقیقی خویش در نظر داشته باشد یعنی علاوه بر ایجاد فضایی آرام بخش ، نیازهای وی را به صورت کامل برطرف کند و ولی هیچوقت نگاه دیگری جزء نگاه فرزندی به وی نداشته باشد، بطورحتم بچه هم رفته رفته با آن ها خو می گیرد و پدر و مادرخوانده را شبیه پدر و مادر حقیقی خویش می داند.
برای این که صمیمیت بین آن ها سریعتر و بهتر شکل گیرد مرسوم است سرپرست و فرزند خوانده همان ابتدا به یکدیگر محرم شوند تا هر دو با آرامش بیشتر روابطشان را شکل دهند.
محرم کردن فرزند خوانده با سرپرست از نظر مراجع معظم تقلید راههای گوناگونی دارد که اغلب آن ها با یکدیگر اتفاق نظر دارند. اما برای آگاهی از راههای محرم کردن به واسطه رضاع میتوانید به مرجع تقلید خویش رجوع کنید.
درصورتی که فرزندی را به سرپرستی قبول کردیم و او زیر دو سال و شیرخواره نبود یا فرد مورد نظری که مراجع تقلید برای شیر دادن به کودک تعيين نموده اند وجود نداشت، محرم شدن به واسطه رضاع شکل نمی گیرد.
همچنین حجت الاسلام محمدرضا درانی، استاد حوزه و دانشگاه در این مورد می گوید: فقها محرمیت را از مجاری صحیح خویش مجاز می دانند و صرف فرزند خواندگی صرف بر محرمیت نیست. مقام معظم رهبری در این خصوص می فرمایند: « فرزند خوانده حکم فرزند ندارد و با مرد و زنی که وی را بزرگ می کنند محرم نمی شود، مگر به وسیله رضاع با مراعات شرایط آن و یا ازدواج بعد از رشد. پیش از بلوغ با اجازه حاکم شرع و رعایت مصلحت کودک عقد موقتی اشکال ندارد.»
آیت الله مکارم شیرازی هم این چنین به سؤال حکم محرمیت فرزند خوانده پاسخ می دهد: « در صورتی که دختر باشد راه صحیح این است که با اجازه حاکم شرع وی را برای پدر آن مرد عقد موقتی کنند و در اینصورت بعنوان زن پدر بر آن مرد محرم می شود و درصورتی که پسر باشد راهی جز شیر خوردن از خواهر زن یا مادر زن و مانند آن در سن پیش از دو سالگی ندارد.» نکته قابل توجه این است که نظام فقهی شیعه بر مبنای عقلانیت پایدار است و بعنوان یک قاعده و قانون فقهی « کلما حکم به العقل حکم به الشرع» را در صادر کردن فتوا در نظر می گیرد و در عین حال ملاحظه عرف هم می کند. در این باره باید اهالی این مباحث وارد عرصه تبادل نظر شوند. متأسفانه نگاه عامیانه جامعه به این موضوعات صرفا احساسی و غیر تخصصی است.
درصورتی که تمامی راههای نقل شده برای محرم کردن فرزندخوانده به سرپرست بسته بود، یعنی کودک شیرخواره نبود یا افرادی که میتوانند به وی شیر بدهند وجود نداشتند و یا این که برای محرم کردن دخترخوانده، پدر پدرخوانده زنده نبود، آن ها به یکدیگر شبیه دو غریبه اند و هیچ نسبتی ندارند.
بر اساس قوانینی که سال 92 به تصویب رسید در بعضی موارد که دادگاه تعیین می کند فرزند خوانده میتواند با سرپرست خویش ازدواج کند ولی این قانون اگر چه از نظر شرعی بلامانع است اما مخالفین زيادي دارد.
شرایط ازدواج با فرزندخوانده
ازدواج به شرط اجازه ازدادگاه:
بر اساس مصوبه مجلس شورای اسلامی، اینگونه ازدواج ها تنها به حکم دادگاه، مقدور است ( تبصره ماده ۲۷ لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست، مصوبه ۱/۱۲/۱۳۹۱).
حکم دادگاه تنها می تواند آسیب شماره یک (ازدواج کنندگان) را در نظر بگیرد و در پایان چنانچه قاضی وقت بگذارد و دقت به خرج دهد آسیب های شماره دو(آسیب دیگر اعضای خانواده) را هم بررسی می کند. اما بدون تردید چنانچه قاضی اجازه ازدواج را در یک مورد بدهد، آسیب شماره سه (آسیب به جامعه) را در نظر نگرفته است. چنانچه حتی یک مورد از اینگونه ازدواج ها اتفاق بیفتد، آسیب شماره سه اتفاق افتاده است. بنابراین میتوان ادعا کرد که حتی طرح این مسئله، مفسده برانگیز است.
از سویی ديگر، مصوبه مجلس در پی آسیب شناسی شخصی برآمده است و از آسیب نوعی غفلت نموده است.
مسیر حقوقی مسئله ازدواج با فرزندخوانده:
در قانون حمایت از کودکان بی سرپرست مصوب ۱۳۵۳سخنی از ازدواج فرزندخوانده با سرپرست به میان نیامده بود.
•هیأت دولت در "لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست" ازدواج این فرزندخواندگان را با سرپرست خود به شرط اجازه دادگاه با اخذ نظر کارشناسی سازمان بهزیستی نمود( ماده ۲۴ مصوبه ۳/۱۱/۱۳۸۷).
• "لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست" چندین بار بین مجلس و شورای نگهبان در رفت و آمد بود تا نظرات شورای نگهبان تامین شود. در ابتدا مجلس، اینگونه ازدواج ها را ممنوع کرد. (مصوبه ۱۵/۷/۱۳۸۸ تبصره ماده ۲۷).
• شورای نگهبان، با این ممنوعیت مخالفت کرده و به مجلس اعلام کرد که ممنوعیت این ازدواج "نسبت به موردی که بعد از رسیدن کودک به سن بلوغ و رشد ازدواج به مصلحت وی باشد، خلاف موازین شرع است" (۲۵/۵/۱۳۹۱).
• سرانجام، مجلس، تبصره بالا را به شرح ذیل تغيير داد: "ازدواج چه در زمان حضانت و چه بعد از آن بین سرپرست و فرزندخوانده ممنوع است مگر این که دادگاه صالح بعد از اخذ نظر مشورتی سازمان [بهزیستی]، این امر را به مصلحت فرزندخوانده تشخیص دهد" (مصوبه ۱/۱۲/۱۳۹۱).
گردآوری: بخش مذهبی
پاسخ ها