استفاده از GhatGPT و سایر ابزارهای هوش مصنوعی مولد برای پولسازتر کردن کسبوکارها، فرصتها و البته چالشهای زیادی دارد.
اگر اخبار فناوری را دنبال میکنید حتماً میدانید که در چند ماه اخیر تقریباً غیرممکن است که روزی خبری در مورد هوش مصنوعی مولد یا GhatGPT منتشر نشود؛ در ماههای گذشته صحبت در مورد هوش مصنوعی بهشدت سر زبانها افتاده است و همه میخواهند به نحوی از تواناییهای بالقوه این فناوری بهرهمند شوند
کارآفرینان میخواهند استارتاپ هوش مصنوعی ایجاد کنند؛ مدیران اجرایی شرکتها میخواهند از قابلیتهای آن در کسبوکار خود بهرهمند شوند؛ سرمایهگذاران نیز متمایل به سرمایهگذاری در این حوزه هستند. مدافعان قدرت مدلهای زبانی بزرگ معتقدند که هوش مصنوعی مولد تواناییهای گستردهای دارد و این مدلها قبلاً توانایی خود درزمینه تقویت کارایی فردی را در عمل نشان دادهاند.
اجازه دهید قبل از پاسخدادن به این سؤال، پرسش مهم دیگری را مطرح کنیم. آیا کسبوکارهای (کوچک یا بزرگ) مختلفی که در فرایند ایجاد مدلهای زبانی بزرگ درگیر نبودند، میتوانند برای افزایش تمرکز خود روی بهرهمندی از قدرت AI مولد سرمایهگذاری کنند؟
متأسفانه بین بهرهمندی از مدلهای زبانی بزرگ درزمینه کارایی شخصی و استفاده از آنها در راستای افزایش سود تجاری، مثل کمکگرفتن از این مدلها برای ایجاد راهکارهای نرمافزاری تجاری، فاصله زیادی وجود دارد و بهرهمندی از تواناییهای این فناوری برای اهداف تجاری از آنچه بهنظر میرسد، بسیار دشوارتر است؛ مثلاً ایجاد یک چتبات با GPT-4 تا چند ماه طول میکشد و ایجاد تنها یک چتبات میلیونها دلار هزینه دارد؛ البته همین یک مثال هم بهخوبی فرصتهای موجود برای بهرهمندی از AI مولد در حوزه کسبوکار را نشان میدهد و هم نشاندهنده چالشهای پیش روی این مسیر است.
امروزه فناوری بخش جداییناپذیر کسبوکار محسوب میشود. وقتی سازمانی استفاده از فناوری جدیدی را شروع میکند، انتظار دارد این فناوری بتواند راندمان عملیاتی را تقویت کند و باعث ایجاد نتایج تجاری بهتر شود. تجارت از هوش مصنوعی (بدون در نظر گرفتن نوع آن) همین انتظار را دارد. درمقابل موفقیت یک کسبوکار تنها به فناوری بستگی ندارد. واضح است که بدون در نظر گرفتن مسئله پیدایش AI و ابزارهایی مانند GhatGPT، کسبوکاری که بهخوبی اداره میشود، همیشه پررونق باقی میماند و در مقابل کسبوکاری که مدیریت ضعیفی دارد، همیشه با مشکل مواجه میشود.
بهرهمندی تجاری موفق از هوش مصنوعی درست مانند پیادهسازی هرگونه راهکار نرمافزاری تجاری دیگر نیازمند در نظر گرفتن دو اصل اساسی است؛ نخست اینکه فناوری باید بهگونهای عمل کند که زمینهساز ایجاد ارزش تجاری بسیار خوب و مورد انتظار شود و دوم اینکه سازمانی که این فناوری را به کار گرفته است، باید نحوه مدیریت صحیح آن را نیز بداند.
هوش مصنوعی نیز مانند هر فناوری دیگری در چرخه هیاهوی گارتنر «Gartner hype cycle» درحال تکامل است. چرخه هیاهوی گارتنر به سیر تکامل یک فناوری جدید مربوط است که شامل ۵ مرحله میشود. این مراحل به شرح زیر هستند:
هوش مصنوعی مرحله ماشه فناوری را پشتسر گذاشته است؛ زیرا مدت زیادی از پیدایش آن میگذرد و استفاده از تواناییهای آن توسط عموم مردم از طریق ابزارهایی مانند GhatGPT امکانپذیر شده است. این فناوری از مرحله اوج انتظارات متورم نیز عبور کرده و بهزودی وارد مرحله شیب سرخوردگی خواهد شد.
شیب سرخوردگی به چند دلیل مثل نابالغ و غیرکاربردی بودن فناوری ایجاد خواهد شد. این دو دلیل متداول میتوانند در مرحله شیب سرخوردگی هوش مصنوعی باعث دلسردشدن کارآفرینان، مدیران و سرمایهگذاران شوند. اگر فردی یا سازمانی در مورد این دو عامل آگاهی نداشته باشد، چالشهای پیش روی استفاده از AI در حوزه کسبوکار را دستکم میگیرد و فرصتهای سرمایهگذاری بهموقع و عاقلانه در حیطه این فناوری را از دست میدهد.
درحالحاضر میلیونها نفر درحال تعامل با ابزارهای هوش AI برای انجام کارهای مختلف هستند؛ از دستیابی به اطلاعات گرفته تا کدنویسی. بهنظر میرسد که این فناوری سطح فعالیتهای حیطههای مختلف کسبوکارها را مشخص میکند؛ هرکس میتواند از این فناوری استفاده کند و انگلیسی به یک زبان برنامهنویسی جدید تبدیل خواهد شد.
این موضوع در مورد برخی از موارد کاربرد خاص تولید محتوا (مثلث کپیرایتینگ مارکتینگ) نیز صدق میکند. هوش مصنوعی مولد نیز روی فهم زبان طبیعی (NLU) و ایجاد زبان طبیعی (NLG) تمرکز میکند.
با توجه به ماهیت هوش مصنوعی، این فناوری در انجام برخی از وظایف به مشکل برمیخورد و برای انجام آنها نیازمند دانش دامنه (دانش تخصصی در مورد یک رشته خاص) است.
البته از سوی دیگر، متخصصان دارای دانش دامنه نیز کاملاً به حوزه IT (فناوری اطلاعات) و هوش مصنوعی مسلط نیستند یا نمیتوانند نحوه کار AI مولد را بفهمند؛ مثلاً آنها نمیدانند چگونه GhatGPT میتواند پاسخهای مرتبط با جستجوهای صوتی را سریعاً ارائه کند و یا در مورد کاربرد برنامهنویسی هوش مصنوعی برای برنامهنویسی یک نرمافزار چیزی نمیدانند.
پیشرفت سریع و رقابت شدید در حوزههای هوش مصنوعی باعث تفسیرکردن مدلهای زبانی پایه میشود و این مدلها بهطور فزاینده به محصولات پراستفادهای تبدیل میشوند. مزیت رقابتی راهکارهای تجاری ایجادشده توسط مدلهای زبانی بزرگ در جای دیگری مشخص میشود؛ یا در مالکیت دادههای اختصاصی خواص دارای ارزش بالا و یا در تسلط یافتن در یک حوزه دانشی خاص.
احتمالاً متصدیان حوزه کسبوکار زودتر از سایر افراد به چنین دانش خاصی دست پیدا کردهاند؛ البته بااینوجود ممکن است آنها از سیستمهای منسوخشده هنوز استفاده کنند و همین موضوع مانع آغاز استفاده آنها از هوش مصنوعی مولد میشود.
تازهکاران هم میتوانند از صفر تا صد قدرت این فناوری بهرهمند شوند؛ البته آنها برای اینکه بتوانند مجموعهای لازم از تخصصها را بهدست آورند، باید در کسبوکار خود موفق شوند؛ اما هم شرکتهای بزرگ و مطرح و هم شرکتهای تازهکار با چالشهای اساسی یکسانی مواجه خواهند شد.
چالش اساسی در مسیر فراهمکردن زمینه دستیابی هوش مصنوعی به دانش تخصصی در حوزه کسبوکار، این است که بتوان برای آموزش این فناوری و نظارت بر فعالیت آن بدون اینکه نیاز باشد فناوری در یک زمینه خاص تخصص پیدا کند، از دانش و مهارت خاص بهره برد. در ادامه نکات لازم برای استفاده موفقیتآمیز از هوش مصنوعی مولد را بیان میکنیم.
با وجود اینکه AI مولد هم درزمینه فهم زبان و هم درزمینه ایجاد آن فناوریهای پیشرفتهای دارد، اما توانایی انجام هر کاری را ندارد. ما باید از مزایای هر فناوری استفاده کنیم و نقایص آن را نادیده بگیریم. در ادامه چند مورد از نکات فنی لازم را که کارآفرینان، مدیران شرکتها و سرمایهگذاران مصمم به سرمایهگذاری در حوزه هوش مصنوعی باید بدانند، بیان میکنیم.
داشتن دیدگاهی بدون تعصب نسبت به AI مولد در جریان تداوم شکلدهی چشمانداز تجاری با این فناوری، میتواند به ما کمک کند. بهتر است در پایان نکات مهم را یک بار دیگر با یکدیگر مرور کنیم.
کارآفرینان، مدیران شرکتها و سرمایهگذاران کاملاً درگیر تکامل سریع دنیای AI مولد هستند؛ به همین دلیل آشناشدن با چالشها و فرصتهای این مسیر ضروری است و همچنین باید بدانیم چه کسی درزمینه این فناوری سرمایهگذاری بیشتری کرده است و میتواند برای به حداکثر رساندن بازدهی سرمایهگذاری، سریعتر تصمیم بگیرد و سرمایهگذاری محتاطانهتری داشته باشد.
پاسخ ها