دوره زمانی
قبل از تعریف ویژگی های اصلی رمانتیسم ، باید درک کرد که این گرایش اصلی در هنر چه زمانی بوده است. ویژگی زیبایی شناسی این دوره در نتیجه واکنش به کلاسیسیسم کاملاً عادی به وجود آمد. اگر در مورد چارچوب های زمانی صحبت کنیم ، سبک رمانتیسم ظهور کرد و در نیمه دوم قرن هجدهم تثبیت شد. همانند سایر مسیرها ، مسیری که در نظر داریم در اروپا شکل گرفت ، یعنی در آلمان ، از آنجا به انگلیس ، فرانسه ، ایتالیا و در نهایت آمریکا گسترش یافت. پس از آنکه سرانجام زیبایی شناسی رمانتیسم شکل گرفت ، این روند تقریباً در سراسر جهان گسترش یافت.
واکنش اعتراضی به نرمال بودن
همانطور که قبلاً اشاره شد ، نمایندگان رمانتیسم آثار خود را نوشتند تا با زیبایی شناسی کلاسیسم ، که در آن دوره تابع هنر بود ، مخالفت کنند.
نکته این است که در سراسر دوره گذشته (از نظر فرهنگی) ، تمایل آشکاری در جهان به سمت عادی سازی ، تقلیل به یک مدل وجود داشت. با توجه به سیستم ژانر ، قوانین بسیار سختگیرانه ای کار می کردند و محتوای آثار منحصراً با مشکل انتخاب قلب و وظیفه تعیین می شد. این نوع چارچوب به میزان قابل توجهی هم پتانسیل خلاقیت و هم مشکلات را محدود می کند. علاوه بر این ، جامعه این دوره جهش قابل توجهی به جلو انجام داد ، که مستلزم تغییرات جهانی در سیستم زیبایی شناسی بود و ویژگی های متمایز رمانتیسم را شکل می داد.
بشریت ناگهان به شکنندگی ، بی دفاعی خود در برابر جهان پی برد و فوراً با خلاقیت کاملاً جدید و انقلابی نسبت به این کشف واکنش نشان داد.ویژگی اصلی رمانتیسم در همین اعتراض به سبک زندگی ، هنجارگرایی و سرکوب کامل شخصیت نویسنده ، شاعر ، هنرمند یا آهنگساز است.
نگرش به نویسندگی
اگر در دوره رنسانس ، نویسنده را روی پایه قرار داده و به مقام خالقی ارتقا دادند ، پس کلاسیسم این را تشخیص نداد. متن ترانه ها بی رحمانه به پس زمینه منتقل شد و جای خود را به کارهای حماسی و نمایشی داد. ویژگی اصلی رمانتیسم این است که می توان با خیال راحت این دوران را نویسنده ای فردی نامید. شعر به ادبیات برمی گردد ، احساس ، بیان به موسیقی برمی گردد ، و پویایی ، احساسات ، اعصاب خاصی به نقاشی بازمی گردد.
علاوه بر این ، موضوع آثار هنری به طور اساسی تغییر کرده است ، اما باید این را کمی بعد گفت.
پیشینه فلسفی
مانند هر پدیده ای در فرهنگ جهان ، رمانتیسم نیز به دیدگاه های خاصی در فلسفه متکی بود. در آلمان ، از آنجا كه جهت در سراسر جهان گسترش یافت ، آثار گوتلیب فیشته و امانوئل كانت به عنوان چنین بنیادی عمل كردند. در راس آموزه های اصلی این دوره ، مشکل امکانات خلاق ذهن بود. علی رغم این واقعیت که آثار فوق اساس زیبایی شناسی را تشکیل می دادند ، اما دائماً بحث برانگیز بودند و به لطف آن هنرهای عاشقانه امکانات روزافزون تری را ایجاد می کردند.
مفاهیم بندیکت اسپینوزا ، جان لاک و رنه دکارت ، که مکان های پیشین را اشغال می کردند ، تقریباً بلافاصله در پس زمینه محو شده و مورد انتقاد شدید قرار گرفتند. خردگرایی و خدایی بخشیدن به انسان به عنوان موجودی عقلانی برای جهت گیری رشد غیرقابل قبول شد و جای خود را به ستایش فرد عاقل داد.
کالریج مورد توجه چنین جهت موفق آلمانی قرار گرفت و به لطف آن سبک رمانتیسم به انگلستان و فرانسه ادامه یافت.
مظاهر خصوصیات در هنر
البته ، تغییر در مفهوم فلسفی نمی تواند مستلزم تغییر مستقیم خلاقیت باشد. آثار هنری شخصیت کاملاً جدیدی را بدست آوردند: ژانرهای جدید در ادبیات وارد صحنه شدند ، اولویت با چهره های سبک جدید بود.
ویژگی اصلی رمانتیسم در نقاشی در قالب تغییر در موضوع آثار شروع به نشان دادن کرد. هنرمندان با موضوع مرموز ، ناشناخته ، آنچه در پشت افق پنهان است ، جذب می شوند. مناظر شب بیشتر و بیشتر روی بوم ها ظاهر می شوند. انگیزه راه و سفر به صفتی تغییرناپذیر نقاشی عاشقانه تبدیل شده است. به عنوان یک قاعده ، اولین طرح بومهای این دوران بسیار کمتر از برنامه دوم مورد توجه قرار می گیرد که منجر به بی نهایت می شود.
موسیقی رمانتیسم بیان و فشار عاطفی خود را بازیافت. علاوه بر این ، ترکیب آثار تارتر شده و مرزهای ژانر نیز شبح گونه است.
عملاً در انواع هنرها ، تقسیم سختگیرانه به ژانرهای بالا ، متوسط و کم ، که بیشترین توجه در دوره کلاسیسیسم به آن بود ، رد شد.
ادبیات رمانتیسم
در مورد این جهت در هنر ، شاید باید بیشترین توجه را به ادبیات داشت ، زیرا در آن بود که زیبایی شناسی سنتی رمانتیسم کاملاً و همه کاره خود را نشان داد.
بارها گفته شده است که این جهت با مشخصه ای از تمایل به امر ناشناخته ، یافتن خود در یک هیپوستازی کاملاً متفاوت ، جستجوی آزادی از قراردادها و زندگی روزمره مشخص می شود. اگر مشهورترین آثار را ببینید ، شاید بگویید آثار متعارف و ادبی ، این ویژگی را به راحتی می توان یافت.
پیگیری ناشناخته ها
ویژگی های بارز رمانتیسم در ادبیات از چند جنبه نمایان می شود. اول از همه ، لازم است بر تقابل مداوم بین خالقین واقعی ، طبیعت آزاد و متعالی و به اصطلاح فلسفی ها تأکید شود.
هنر این دوره خلاقیت را متعالی می کند ، آن را بالاتر از واقعیت های زندگی دیگر قرار می دهد. این همان چیزی است که قهرمان کلاسیک آثار دوران رمانتیسم را مشخص می کند.این همیشه شخصی است که با بقیه جهان درگیر است ، با آن بیگانه است و در تلاش برای فرار از چنگال سرسخت زندگی روزمره و محدود است.
تقابل بین دو جهان
ویژگی اصلی رمانتیسم در ادبیات نیز با وجود عنصر اجباری عرفانی ، مرموز ، برنامه دوم واقعیت تعیین می شود. اگر در اصطلاحات فلسفی بیان شود ، می توان این جز component زیبایی را جهانی دوگانه نامید. قهرمان رمانتیک همیشه با برخی فرارها مشخص می شود. جادویی و عادی همزمان در صفحات آثار ادبی همزیستی می کنند و در تعارض دائمی با یکدیگر هستند.
مکان و زمان قابل تشخیص
ویژگی های مشخصه رمانتیسم در ادبیات به اصطلاح رنگ محلی نیز آشکار می شود. نویسندگان این دوره بسیار فعالانه به فرهنگ عامه ، مطالعه تاریخ ، فرهنگ ، که در آثار ادبی منعکس شد ، روی آوردند. شهرها ، خیابان ها ، دوره ها همیشه در ادبیات این دوره مشهود است ، ملموس است.
قابل ذکر است که نویسندگان بیشتر اوقات به توصیف وقایع ادوار گذشته متوسل می شدند تا به زمان حال. تقریباً همیشه در آثار فاصله زمانی مشخصی بین نوشتن اثر و وقایع مندرج در آن احساس می شود. حتی خطوط داستانی کاملاً تخیلی اغلب با واقعیت طنین انداز می شوند ، خود را در آن غوطه ور می کنند.
این چگونه در ادبیات روسیه منعکس شده است
البته ، زیبایی شناسی رمانتیک نمی تواند ادبیات پذیرای روسی را دور بزند. نویسندگان و شاعران با کمال میل پدیده اروپایی را برداشتند و آن را متناسب با واقعیت خود تطبیق دادند. اگر به ادبیات روسی که در این بازه زمانی وجود داشت نگاهی بیندازید ، متوجه خواهید شد که ویژگی های اصلی رمانتیسم روسیه ، اول از همه ، در تلاش برای جادویی ، عرفانی و حتی گاهی اهریمنی منعکس شده است. اگر در آثار نویسندگان اروپایی این لحظه فقط به عنوان یکی از ملفه ها وجود داشت ، در ادبیات روسیه کاملاً مسلط شد.
برخلاف ادبیات انگلیسی یا آلمانی ، روسی گرچه ویژگی های اصلی رمانتیسم را به خود جلب می کرد ، اما بیشتر به غزل توجه داشت: تصنیف ها ، شعرها ، شعرها ، به جای رمان ها و آثار کوتاه. شعر برای این دوره به نوع تعیین کننده خلاقیت تبدیل شد.
ویژگی های رمانتیسم روسیه از بسیاری جهات با اروپایی مشترک است ، با این حال ، آنها نیز تفاوت قابل توجهی با آن دارند ، که ناشی از موقعیت تاریخی این دوره از زمان است.
نمایندگان در ادبیات
البته ، باید با رمانتیک های آلمانی شروع کرد ، زیرا این آنها بودند که به دنیا این جهت ادبی را دادند. البته اول از همه اینها برادران شلگل و نوالیس هستند که اولین کسانی بودند که خود را نماینده هنر جدید معرفی کردند. ویژگی اصلی رمانتیسم - آرزوی فرار از واقعیت - در آثار آنها زود و کاملاً قدرتمند ظاهر شد. یكی از نمایندگان اصلی این روند البته هاینریش هاینه و یوهان ولفگانگ گوته هستند.
در انگلستان ، نمایندگان اصلی رمانتیسم جورج گوردون بایرون ، ویلیام بلیک و رابرت برنز هستند. در میان نویسندگان فرانسوی این روند ، نمی توان از ویکتور هوگو ، شاتوبریان ، آدلبرت موست نام برد.
نمایندگان روسی رمانتیسم ، اول از همه ، ژوکوفسکی ، باتیوشکوف ، اودووتسف هستند. برخی از کارهای پوشکین کاملاً در چارچوب این زیبایی شناسی قرار می گیرند (به عقیده بسیاری از محققان روسلان و لیودمیلا یک اثر منحصراً عاشقانه است).
پاسخ ها