امیر ساعی مبین

امیر ساعی مبین

مهندس برق، برنامه نویس JS ، علاقمند به گجت ها و تکنولوژی های روز دنیا
توسط ۶ نفر دنبال می شود
 ۶ نفر را دنبال می کند

به بهانه سه سالگی ChatGPT، دنیا هنوز هوش مصنوعی را درک نکرده است

به بهانه سه‌سالگی ChatGPT؛ جهان هنوز هوش مصنوعی را درک نکرده است

ChatGPT و سایر چت‌بات‌های هوش مصنوعی در سه سال گذشته پستی و بلندی‌های زیادی را سپری کرده‌اند.

سه سال پیش در چنین روزهایی OpenAI محصولی عرضه کرد که در داخل شرکت آن را «پیش‌نمایش تحقیقاتی کم‌اهمیت» می‌نامیدند. این پیش‌نمایش آن‌قدر کم‌اهمیت بود که به کارکنان OpenAI دستور داده شد آن را به‌عنوان یک عرضه محصول معرفی نکنند. اما خیلی زود ChatGPT همه‌چیز را تغییر داد و جهان فناوری مسیری متفاوت را در پیش گرفت.

به گزارش آتلانتیک، برخی از کارکنان OpenAI نگران بودند که شرکت درحال عرضه یک محصول ناتمام است، اما «سم آلتمن»، مدیرعامل، با امید به اینکه رقبا را شکست دهد و ببیند مردم عادی چگونه از هوش مصنوعی شرکت استفاده می‌کنند، در این مسیر جلو رفت. OpenAI محصول خود را ChatGPT نامید. 

ChatGPT و سایر مدل‌های هوش مصنوعی هنوز با تکمیل‌شدن فاصله زیادی دارند

بیش از یک میلیون نفر در 5 روز اول از ChatGPT استفاده کردند و این چت‌بات سریع‌تر از هر اپلیکیشن مصرفی دیگری در تاریخ رشد کرد. امروزه، این سرویس ۸۰۰ میلیون کاربر هفتگی دارد. این اعداد بسیار مهم هستند، اما نکته غیرقابل‌انکار توجه به این مسئله است که موفقیت ChatGPT به‌سرعت بخش‌هایی از جامعه و اقتصاد را بازتعریف کرد. ما اکنون در جهانی زندگی می‌کنیم که ChatGPT در شکل‌گیری آن نقش زیادی ایفاد کرده است.

1

محصول OpenAI جایگاه چت‌بات را به‌عنوان اصلی‌ترین روش تعامل جهان با مدل‌های زبانی بزرگ تثبیت کرد. شرکت‌های دیگر نسخه‌های خود از این فناوری را عرضه کردند، مانند گوگل Bard که اکنون جمینای نام دارد یا چت‌بات Bing مایکروسافت، که نسخه دوم آن به‌سرعت از کنترل شرکت خارج شد و به خبرنگار نیویورک تایمز گفت همسرش را ترک کند و بقیه عمرش را با این چت‌بات بگذراند.

ChatGPT میلیون‌ها نفر را با ابزاری آشنا کرد که اگرچه گاهی اطلاعات نادرست ارائه می‌دهد، اما به‌قدر کافی توانمند است تا مردم شروع به استفاده از آن به‌عنوان رابطی برای انجام کارهای بی‌شمار خود کنند. برخی دیگر از این چت‌بات برای خودکارکردن فرایند‌ها استفاده می‌کنند. این چت‌بات در انجام تقلب در تکالیف مدرسه، نوشتن ایمیل‌های کاری خسته‌کننده، تحقیق و کدنویسی مفید واقع شده است. اکنون برخی افراد بدون آن نمی‌توانند هیچ کاری انجام دهند. 

ChatGPT روزبه‌روز بهبود یافت و رقبای آن نیز بهتر شدند. تمام نسخه‌های جدید در بنچمارک‌های سخت‌گیرانه عملکرد بهتری نشان دادند. شرکت‌ها چت‌بات‌ها را در پلتفرم‌های خدمات مشتریان ادغام کردند و سوءاستفاده‌گران شبکه‌های اجتماعی از آنها برای ایجاد ارتش‌های رباتی بهره گرفتند. آمازون هم از کتاب‌های اسپم و تولیدشده با هوش مصنوعی پر شد.

مقالات نوشته‌شده توسط ربات‌ها گوگل را پر کردند و کاربرد سایت‌ها را کاهش دادند. دانشگاه‌ها که پیش از این هم با مشکلاتی مواجه بودند، در تلاش برای سازگارشدن با این واقعیت بودند که برنامه‌های درسی‌شان به‌راحتی توسط دانشجویان دور زده می‌شد. هنرمندان در همه زمینه‌ها اعتراض کردند، زیرا مدل‌های زبانی بزرگ که با خروجی‌های خلاقانه انسان‌ها آموزش دیده بودند، تهدیدی برای شغل‌های آن‌ها محسوب می‌شدند یا حتی ارزش کارهای خلاقانه را پایین می‌آوردند. 

بسیاری از شرکت‌های رسانه‌ای تصمیم گرفتند با جمع‌آورندگان داده توافق کنند و برخی دیگر از آن‌ها شکایت کردند. برخی کسب‌وکارها نیز کارکنان خود را اخراج کردند، زیرا چت‌بات‌ها مفیدتر بودند.

هوش مصنوعی حالا همدم افراد شده است

هم‌زمان با بهترشدن مدل‌ها، پیامدهای ناخواسته آنها نیز جلب توجه می‌کرد. مردم همان‌طور که با درمانگران صحبت می‌کنند، با چت‌بات‌ها درد و دل می‌کردند. آنها با اینکه هیچ تضمینی برای حفظ کامل حریم خصوصی وجود نداشت تاریک‌ترین افکار خود را اعتراف می‌کردند. آنها شادی، غم و حتی نیت خودکشی را بیان می‌کردند. برای مثال، گزارش شد که ChatGPT یک نوجوان را به خودکشی تشویق کرده و حتی نوع مناسب طناب برای حلقه دار را به او توصیه کرده است. برخی عاشق این ابزارها شدند و برایشان اسم گذاشتند. برخی دیگر در مکالمات خود چیزی فراتر دیدند.

1

ChatGPT تنها ابزاری برای تعامل با مدل‌های زبانی بزرگ است، اما موفقیت سرسام‌آور آن جرقه‌ای شد برای هیجان و سرمایه‌گذاری بیشتر و راه‌اندازی دیگر رابط‌های هوش مصنوعی، از جمله شبیه‌سازهای صدا از متن، ابزارهای تولید تصویر، ویدیو و موسیقی، و مرورگرهای وب. مدل‌ها بهبود یافتند تا در ساخت وب‌سایت‌ها و مدل‌های دیگر کمک کنند و به افراد اجازه دهند تا هر چه بیشتر تصمیم‌های خود را برون‌سپاری کنند. ابزارهای هوش مصنوعی مولد برای نوشتن داستان‌های شخصی‌شده و بازسازی دیجیتالی کودکانی که در تیراندازی‌ها کشته شده بودند استفاده شدند. مردم از آنها برای تولید آهنگ و موسیقی استفاده کردند و این آهنگ‌ها حتی به صدر جدول بیلبورد رسیدند. 

مدل‌های هوش مصنوعی هنوز ناشناخته هستند؛ جعبه‌های سیاهی با ویژگی‌های انسان‌گونه که مجموعه‌ای از محاسبات پیچیده و استنتاج‌های آماری را مبتنی بر حجم حیرت‌انگیزی از داده‌های آموزشی انجام می‌دهند؛ داده‌هایی که بخش زیادی از آن بدون اجازه صریح خالقانشان جمع‌آوری شده است. این مدل‌ها روح یا حق و حقوقی ندارند. اما توانایی آنها در تقلید از انسان که بخشی از آن نتیجه بازخورد انسانی در فرایند آموزش است، دانشمندان و پژوهشگران را برانگیخته تا پرسش‌هایی درباره شناخت انسان مطرح کنند و بیشتر به سازوکار ذهن ما بپردازند.

این فهرست فقط بخش بسیار کوچکی از تاریخچه سه‌سالگی ChatGPT را نشان می‌دهد؛ شور و شوقی که این ماشین‌ها برمی‌انگیزند و همچنین تنفر و اضطرابی که ایجاد می‌کنند. بسته به دیدگاه افراد، برخی ممکن است این مدل‌ها را ابزاری مفید ببینند؛ برخی دیگر آنها را ابزارهایی طوطی‌وار یا تصحیح‌کننده‌های خودکار لوکس بدانند و عده‌ای نیز آنها را محرکی برای نوعی هوش بیگانه و ترسناک تلقی کنند.

صدها میلیارد دلار برای توسعه زیرساخت‌های هوش مصنوعی سرازیر شده است

یکی از اثرات ماندگار هوش مصنوعی این است که این احساس را در مردم ایجاد می‌کند که انگار درحال ازدست‌دادن چیزی هستند. اگر واقعاً باور دارید که تنها چند سال تا ظهور یک ابرهوش انقلاب‌آفرین که جامعه را از نو می‌سازد فاصله داریم، رفتار غیرمنطقی منطقی به نظر می‌رسد.

1

اگر باور دارید که نخبگان سیلیکون‌ولی عقلشان را از دست داده‌اند و درحال تحمیل این فناوری هستند که پرفایده است اما جادویی نیست و سپس ادعا می‌کنند که دارند موجودی ورای تصور می‌سازند، و مبالغ تاریخی روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند و در نهایت سرنوشت این ابزارها را با اقتصاد جهانی گره می‌زنند، عصبانی‌بودن قابل‌درک است.

جهانی که ChatGPT ساخت، جهانی است که با نوع خاصی از بی‌ثباتی تعریف می‌شود. جهانی که دائماً در انتظار حادثه‌ای بزرگ یا تغییری ناگهانی است. نسل‌های جوان این بی‌ثباتی را به‌وضوح احساس می‌کنند چون برای ورود به بازار کار آماده می‌شوند ولی مسیری قابل پیش‌بینی برای ساختن یک شغل وجود ندارد. به نسل‌های بزرگ‌تر هم گفته می‌شود که آینده ممکن است غیرقابل‌تشخیص باشد و مهارت‌های قابل‌عرضه‌ای که طی سال‌ها ساخته‌اند شاید دیگر به کار نیاید.

سرمایه‌گذاران نیز منتظرند. آنها مقادیر غیرقابل‌تصوری سرمایه را به شرکت‌های هوش مصنوعی، دیتاسنترها و زیرساخت‌های فیزیکی که گمان می‌کنند برای رسیدن به لحظه موعود لازم است، تزریق می‌کنند. به ما گفته می‌شود این یک مسابقه است، یک رقابت ژئوپولیتیک، اما همچنین مسابقه‌ای است در برابر بازار، حباب سرمایه‌گذاری، چرخه عظیم پول، ابزارهای مالی پیچ‌درپیچ و بدهی‌هایی که می‌تواند اقتصاد را نابود کند. هواداران هوش مصنوعی نیز انتظار می‌کشند. آنها برای رسیدن به لحظه موعود، جدول‌های زمانی دقیق ساخته‌اند. اما این جدول‌های زمانی مدام تغییر می‌کنند.

مهم نیست که این فناوری همین حالا هم برای بسیاری از افراد مفید است؛ اینکه می‌تواند کدنویسی کند، متن‌های بازاریابی بنویسد و کارهای پژوهشی پایه انجام دهد. چون سیلیکون‌ولی «مفید‌بودن» را نمی‌فروشد؛ بلکه «دگرگونی» را می‌فروشد، با تمام وعده‌های بزرگ، بازگشت سرمایه، ریسک واقعی و خسارت‌های جانبی که همراهش است. حتی اگر شما خریدار این فناوری نباشید، سه سال بعد بدون شک اثرش را احساس خواهید کرد.

امیر ساعی مبین
امیر ساعی مبین مهندس برق، برنامه نویس JS ، علاقمند به گجت ها و تکنولوژی های روز دنیا

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋