جمعیت جهان بهتازگی به بیش از 8 میلیارد نفر رسیده است که به بحرانی برای جامعه جهانی تلقی میشود.
در پایان سال 2022، جهان دو نقطه عطف را تجربه کرد. نخست، در ماه نوامبر جمعیت انسانها به بیش از 8 میلیارد نفر رسید و با افزایشی در حدود یک میلیارد نفر نسبت به سال 2011 مواجه شد و دیگری اینکه در ماه دسامبر سال گذشته، نمایندگان 188 کشور چهارچوب جهانی تنوع زیستی کونمینگ-مونترال را تصویب کردند که بر بازیابی و مدیریت حداقل 30 درصد از محیطزیست تخریبشده فعلی دلالت میکند.
با وجود اهمیت این دو مسئله، رسانهها به پوشش خبری آنها نپرداختهاند. عامل اصلی ازبینرفتن گیاهان و جانوران، تخریب زیستگاهی است که عمدتاً بهدلیل تجاوز جمعیت انسانی روبهرشد رخ میدهد. رویال سوسایتی (انجمن سلطنتی)، یکی از گروههای علمی پیشرو در جهان، دراینباره معتقد است که تعداد انسانهای بیشتر بهمعنای استفاده هرچه بیشتر از زیستگاه طبیعی برای کشاورزی، معادن، زیرساختهای صنعتی و مناطق شهری است. حدود یک میلیون گونه گیاهی و جانوری درحال انقراض هستند و حداقل 1000 نژاد پستاندار که در تهیه غذا و کشاورزی انسان نقش دارند، در معرض خطر هستند.
بنابراین ضروری است برنامهای برای کاهش این موج ویرانگر جمعیت انسانی داشته باشیم؛ اما در واقعیت نهتنها چنین برنامهای در دستور کار نیست، بلکه بسیاری از افراد از رشد جمعیت اخیر دفاع و استقبال میکنند. سرمقاله اخیر واشنگتن پست در همین رابطه اظهار داشته است که «جمعیت هشت میلیاردی روبهرشد جهان احتمالاً چیز خوبی است.» نویسندگان این مقاله چنین استدلال میکنند:
«جمعیت از سال 1968 میلادی بیش از دوبرابر شده و استانداردهای زندگی در سراسر جهان بهطور گسترده، هرچند نابرابر، توسعه یافته است.»
به نقل از نویسندگان این مقاله، با افزایش روزافزون جمعیت، میلیونها انسان جدید (با ایدههای جدید و انرژی تازه) در راه خواهند بود و این امر باعث ایجاد نوآوری و حل مشکلات خواهد شد.
این استدلال بر چهارچوب ایدهای که در دهه 1980 میلادی قرنطینهگرایی نام گرفت، دلالت دارد. طرفداران ایدئولوژی کورنوکوپیانیسم، به رهبری «جولیان سیمون»، اقتصاددان و «هرمان کان»، استراتژیست نظامی، بر این باورند که اضطراب در مورد محدودیت منابع طبیعی نادرست است؛ زیرا نبوغ انسان میتواند بر هر محدودیتی غلبه کند. بنابراین رشد جمعیت در بازارهایی که تحت محدودیتهای حداقلی دولتی کار میکنند، ضروری خواهد بود؛ زیرا مردم برای هر مشکلی، راهحلی ابداع خواهند کرد.
بااینوجود، درحالیکه نوآوریهای فناورانه در قرون 19 و 20 میلادی، بهرهوری کشاورزی را افزایش دادهاند، این دیدگاه سایر حقایق مهم را نادیده میگیرد. به عنوان مثال، تعداد زیادی از این اختراعات از طریق اقدامات دولت بهوجود آمده است: از کانالها و راهآهنهای قرن نوزدهم تا بزرگراههای بینایالتی و اینترنت در قرن بیستم، بیشتر دستاوردهای فناوری در مقیاس بزرگ حداقل تا حدی به ابتکارات و حمایتهای دولتی متکی بودهاند. دستاوردهای بزرگ در سلامت و امید به زندگی ناشی از سرمایهگذاری دولت در تحقیقات علمی است. در اوایل قرن 21 میلادی، قیمت انرژی خورشیدی تجدیدپذیر عمدتاً بهدلیل تحقیقات و سیاستهای دولتی برای کمک به تضمین تقاضا، بهطور چشمگیری کاهش یافت؛ بنابراین دستاوردهای گوناگون بیشتر بر اثر سیاستهای دولتی مقطعی صورت گرفتهاند تا نبوغ و نوآوری جامعه انسانی.
علاوهبراین، اگرچه بخش بزرگی از جامعه جهانی به بهداشت بهتر دست یافته است، صدها میلیون نفر در قحطی، بیماریهای همهگیر و جنگها جان باختهاند. دانشمندان از دهه 1950 میلادی در مورد خطرات ناشی از اختلالات آبوهوایی انسانی هشدار دادهاند، اما پیشرفت فناوری مانع از وقوع بحران آبوهوایی نشده است.
تصور اینکه جمعیت بیشتر بهمنزله وجود افراد بیشتری برای حل مشکلات است، غیرواقعی و غیرمنطقی است. بیشترین رشد جمعیت در کشورهای فقیر رخ میدهد که در آنها اغلب مردم از آموزش مناسب برای توسعه انواع ایده و مهارت بیبهرهاند. همانطور که توافقنامه اخیر تنوع زیستی تصریح کرده است، مسئله تنها به استانداردهای زندگی که قابلاندازهگیری با درآمد سالانهاند، محدود نمیشود؛ بلکه بر کیفیت زندگی که توسط تخریب گسترده طبیعت تهدید میشود نیز متمرکز است.
کنترل جمعیت موضوعی آزاردهنده است؛ زیرا در گذشته، عموماً افراد ثروتمند و عمدتاً مردان، از آن حمایت میکردند و به مردم کشورهای فقیر (عمدتاً زنان) آموزش میدادند که چگونه رفتار کنند. تلاشهای قبلی برای محدودکردن افزایش جمعیت آلوده به نژادپرستی، جنسیتگرایی و تعصب طبقاتی است، اما راههای معقولی برای کاهش رشد وجود دارد. به عنوان مثال، زنان و دختران باید دسترسی بیشتری به آموزش داشته باشند. مطالعات نشان میدهد فرصتهای یادگیری وسیلهای مؤثر برای کاهش سرعت افزایش جمعیت است. تمرکز روی این هدف - که مزایای بسیار دیگری را بههمراه دارد - بهاحتمالزیاد منجر به ایجاد انرژی و ایدههای جدیدی خواهد شد که در سراسر جهان به آن نیاز داریم. این رویکرد بسیار واقع بینانهتر از حالتی است که به افراد اطمینان دهیم که در آینده، بهنحوی غیر ملموس، همهچیز خوب خواهد بود.
پاسخ ها