” هوش تجاری؟ دوست داریم از bi استفاده کنیم؛ اما نمیتوانیم بودجه زیادی اختصاص بدهیم”
“هوش تجاری به درد شرکتی در اندازه و ابعاد ما میخورد؟”
” شرکت ما آنقدرها بزرگ نیست که به bi نیاز داشته باشد”
” گزارش حسابداری برای کار ما کفایت میکند”
احتمال اینکه یکی از جملههای بالا را شنیده باشید و یا خود شما نظری مشابه درباره هوش تجاری داشته باشید زیاد است. ما در این مقاله سعی کردهایم بهصورت مختصر، مفید و بهدور از جانبداری به کاربرد هوش تجاری برای شرکتهای کوچک و متوسط بپردازیم و برای سؤالات و دغدغههای شما پاسخی مناسب را ارائه کنیم. با دیکام همراه باشید.
هوش تجاری فقط یک نرمافزار نیست؛ بلکه یک مفهوم کلی است. biمجموعهای از نرمافزارها، روشها و تکنولوژیهای متفاوت است که برای جمعآوری و تحلیل اطلاعات یک شرکت بکار میرود.
به تصویر زیر دقت کنید هوش تجاری اجزای زیر را در برمیگیرد.
چتر واژه هوش تجاری و اجزای آن
هوش تجاری به مدیران یک کسبوکار کمک میکند تا:
به سؤالات زیر نگاه کنید! اینها میتواند پرسشهای اصلی هر مدیری باشد و هوش تجاری میتواند به آنها پاسخ دهد.
بنابراین، بیجهت نیست اگر بگوییم هوش تجاری کارت برنده برای مدیران یک کسبوکار است.
تقسیمبندی شرکتها به کوچک، متوسط و بزرگ (که بر اساس تعداد پرسنل انجام میشود) ملاک خوبی برای اینکه به BI نیاز دارند یا نه نیست!
داده عامل تعیینکننده در بهکارگیری هوش تجاری است. حجم داده، نوع آن و روش استفاده از داده در یک سازمان نیاز شما به هوش تجاری را تعیین میکند.
اگر به نشانههای زیر برخورد کردهاید زمان فکرکردن به هوش تجاری رسیده است:
به لیست بالا میتوان موارد دیگری را هم اضافه کرد. اگر حین کار با داده و اطلاعات با این مشکلات دستوپنجه نرم میکنید به هوش تجاری نیاز دارید.
این موضوع میتواند علتهای زیادی داشته باشد. قطعاً مدیران شرکتهای کوچک نیز علاقهمند هستند تا از امکانات نرمافزاری و تحلیلی که در اختیار همکاران آنها در شرکتهای بزرگ است استفاده کنند.
اما ممکن است:
بیایید این موارد را یکبهیک بررسی کنیم
بد نیست خاطرهای که در مصاحبه با یکی از شرکتهای همکار و مجری هوش تجاری داشتیم را ذکر کنم. از کارشناس آن شرکت سؤال کردیم که برای کسبوکارهای کوچک هم برنامهای دارند؟
در کمال تعجب با این پاسخ مواجه شدیم که ” هوش تجاری یک دیگ بزرگ است، و آنها برای تعداد کم آشپزی نمیکنند” |
واقعیت این است که بهصورت سنتی هوش تجاری برای شرکتهای بزرگ و هلدینگهای سرمایهگذاری ایجاد شده و توسعه پیدا کرده بود. اما BI بیش از 30 سال است که در دسترس قرار دارد و در طول این سه دهه اتفاقات بسیاری رخداده است!
شرکت همکار ما که در بالا به آن اشاره کردیم ترجیح و نفع خود را ملاک قرار داده بود؛ چون هوش تجاری در بازار بینالمللی مسیری کاملاً متفاوت را طی کرده است.
به یاد دارید که درگذشته نهچندان دور داشتن یک تلفن همراه هزینههای سنگینی داشت و برای عموم قابلدسترس نبود؟ اما امروز میلیونها نفر بهصورت همزمان به آن دسترسی دارند. چرا؟
پیشرفت تکنولوژی و افزایش تعداد کاربران، هزینههای استفاده از فناوری را کاهش میدهد. این موضوع درباره هوش تجاری نیز صدق میکند.
استفاده از راهکارهای ابری و سلفسرویس هزینه تمام شده هوش تجاری را کاهش داده است و استفاده از تحلیل داده و bi را به امری عادی و الزامی برای کسبوکارها تبدیل کرده است.
بستگی دارد! هوش تجاری یک راهکار ثابت نیست و برای هر شرکت باتوجهبه شرایط و انتظاراتی که وجود دارد متفاوت است. در نتیجه هزینههای اولیه متغیر خواهد بود. راهکار مناسب با شرایط شما که هزینه معقولی داشته باشد قطعاً وجود دارد. پیشنهاد ما این است که استفاده از BI را در یک بخش از شرکت (مثلاً واحد فروش یا مالی) شروع کنید و پس از نتیجهگرفتن آن را ادامه دهید.
مجدداً به شرایط شرکت شما و خواستههایی که از BI دارید بستگی دارد؛ اما لزوماً خیر، در حال حاضر راهکارهای نرمافزار سلفسرویس در این حوزه وجود دارد که کار با آنها راحت است و به تخصصهای فنی کمتری نیاز دارد. قبل از عقد قرارداد اطمینان پیدا کنید شرکت ارائهدهنده bi پشتیبانی فنی مناسب را به عمل میآورد.
استفاده از یک مشاور در پروسه پیادهسازی و استفاده میتواند کمک بسیار بزرگی باشد. بعضی از شرکتهای ارائهدهنده هوش تجاری (مانند دیکام) خدمات مشاوره را نیز انجام میدهند. این مورد میتواند به کاهش هزینه و افزایش سرعت کار کمک کند
شرکتهای کوچک همیشه حاشیه امن کمتری نسبت به شرکتهای بزرگ دارند. ریسکپذیری در کسبوکارهای کوچک بسیار بیشتر است و متعاقباً نتیجه تصمیمهای اشتباه تأثیرات بیشتری روی آنها میگذارد.
این موضوع خصوصاً برای شرکتهای که درحالرشد (skill) هستند حساسیت بیشتری دارد.
در یککلام هزینه اشتباهکردن در بازار برای یک شرکت کوچک بسیار بیشتر از یک شرکت بزرگ و با پشتوانه است.
هوش تجاری و تحلیل داده نقش مهمی در کاهش خطای مدیریتی و ریسک تصمیمگیری دارد. همانطور که همیشه گفتهایم مدیریت بدون هوش تجاری شبیه رانندگی در شب با چراغ خاموش است.
اشتباه نیست اگر بگوییم مدیران مالی بیشترین استفاده را از هوش تجاری میکنند. مهم نیست اندازه شرکت شما چقدر باشد بخش مالی؛ نرم افزارهای حسابداری و داده های آن در تمام شرکت ها وجود دارند.
هوش تجاری می تواند نقش مدیران مالی را از حسابداری سنتی جدا کرده و واحد مالی را به مرکزی برای بهبود سایر بخش های شرکت تبدیل کند.
فروش به عنوان موتور محرک یک کسب و کار بخشی دیگری از شرکت است که می توان عملکرد آن را با هوش تجاری بهبود داد. در ادامه مثال هایی از استفاده هوش تجاری را ذکر کرده ایم
زودتر از آنچه که تصور کنید! اگر چه تغییر فرایندهای کاری قدیمی و استفاده از هوش تجاری زمان بر است؛ اما نتیجه مثبت استفاده را ممکن است از ابتدای کار حس کنید.
اجازه بدهید خاطرهای نقل کنم: مدیرعامل یک مجموعه از ما درخواست کرده بود تا از دیتای واقعی آن شرکت برای معرفی نرمافزار هوش تجاری دیکام استفاده کنیم. در جلسه معرفی نرم افزار و پس از مشاهده داشبورد اطلاعات آن مدیر بلافاصله تعدادی از پرسنل خود را به جلسه دعوت کرد و بر اساس تحلیلی که از داشبورد انجام شده بود دستوراتی را به واحد فروش آن شرکت ابلاغ کرد.
تحلیل داده و تصمیمگیری بر اساس اطلاعات در همان جلسه و بلافاصله بعد از دیدن داشبورد مدیریتی آغاز شد. |
نرمافزار هوش تجاری باید خصوصیات زیر را داشته باشد تا گزینه مناسبی برای شرکتهای کوچک و متوسط بهحساب بیاید.
منبع: آیا هوش تجاری Bi برای شرکتهای کوچک و متوسط مناسب است؟
پاسخ ها