محیط کاری سالم و حمایتگر میتواند به شکوفایی استعدادها و رشد حرفهای کمک کند. اما وقتی درگیر کار با رئیسی بد یا به قول معروف سمی میشوید، کار تبدیل به شکنجه و محیط کاری تبدیل به جهنم میشود.
این مدیران نه تنها میتوانند بهرهوری و انگیزه کارکنان را کاهش دهند، بلکه حتی بر سلامت روانی و جسمی آنها نیز تاثیر منفی میگذارند. شناخت نشانههای یک رئیس بد و یادگیری راههای مقابله با چنین مدیرانی میتواند به شما کمک کند تا در محیط کاری خود آرامش بیشتری داشته باشید.
در این مقاله، به بررسی ۲۰ نشانه از یک رئیس بد و روشهای مؤثر برای برخورد با چنین مدیرانی میپردازیم.
در ابتدا با هم نگاهی به نشانههای شاخص یک رئیس یا مدیر بد داریم.
اولین نشانه یک رئیس بد تبعیض قائل شدن بین نیروها است. برخی از روسا ممکن است بعضی نیروهای را به بعضی دیگر ترجیح دهند. این مسئله گریزناپذیر است، اما اگر به تبعیض در کار یا مزایای منجر شود مشکل آفرین خواهد بود. چنین رفتاری باعث ایجاد اختلاف بین نیروها میشود.
نظم ضروری است، اما در سوی مقابل انعطاف هم بخشی مهم از کار است. اگر سخت کار میکنید و رئیستان به شما آزادی عمل نمیدهد، با هر مرخصی شما مخالفت و محل کار را تبدیل به پادگان میکند، مراقب باشید. این یک زنگ خطر است. این محیط کار شما را نابود میکند.
مدیریت ذرهبینی به شیوه مدیریتی اشاره دارد که در جزئیترین امور دخالت میکند. چنین مدیری مانند مگسی مزاحم است. تفاوت این مدیر با مگس در این است که شر مگس میشود خلاص شد و از شر چنین مدیری نه!
مهمی نیست چه خطایی کردهاید. فریاد زدن سر شما یا هر نوع توهین دیگری به هیچ وجه قابل قبول نیست. به سرعت از چنین محیط کاری خارج شوید.
انتقاد سازنده و مفید است و هر کسی قابل انتقاد است. اما باید به جرات گفت که انتقاد عمومی و در بین همکاران نه تنها سازنده نیست، بلکه مخرب است. این رفتار قطعا مناسب یک رئیس بد است.
حتی ضعیفترین نیروهای کار هم روزها خوبی دارند. کارمند بد مستحق جریمه و کارمند خوب مستحق تشویق است. اگر هیچ وقت از سوی مدیر خود تشویق نشدید حتما دقت بیشتری بکنید. این رفتار عادی یا مناسب نیست.
اگر رئیس شما به طور پیوسته موقعیت و امنیت شغلی شما را تهدید میکند حتما در شیوه کار خود تجدید نظر کنید. این که یک کارمند در شرایط بحرانی موقعیت شغلی خود را امن و پایدار نبیند طبیعی است. با این همه این عدم امنیت نباید همیشگی باشد.
یک رئیس بد با اولین انتقاد یا مشکل از کوره در میرود و انگشت اتهام را به سوی دیگران میگیرد.
حتما مدیران دیدهاید که قهرمان همیشگی شرکت خود هستند و تمام کارهای مثبت را به نام خود تمام میکنند. این مدیر، مدیری سمی است.
بعضی رفتارها در ظاهر بد نیستند، اما واقعا بد و آسیبرسانند. رئیسی که تعادل زندگی عادی و حرفهای شما را به هم میریزد حتما رئیس بدی است.
یک رئیس بد با ورود به مسائل بین کارمندها نه تنها آنها را حل نمیکند بلکه با سیاستهایی مثل «تقرقه بنداز و حکومت کن» انسجام نیروها را تحت تاثیر قرار میدهد.
رهبران ضعیف و بد به علت ناکارآمدی بیشتر وقت خود را صرف بحث در مورد اشتباهات دیگران میکنند تا پیدا کردن راه حل. چنین رهبران عاشق مچگیری و مقصریابی هستند، نه خلق راه حل.
یک رئیس بد اغلب نمیتواند به درستی با اعضای تیم خود ارتباط برقرار کند. این چنین مدیرانی ناخواسته با تیم خود فاصله میگیرند.
رئیسی که از شما انتظارات غیرواقعی داشته باشد، حتما رئیس خوبی نیست. کسی که از شما انتظار کارهای بیش از حد توان یا زودتر از موعد را دارد به هیچ وجه رئیس خوبی نیست. با پراید نمیشود به کویر رفت و با چنگال نمیتوان هیچ شوالیهای را شکست داد.
رئیس بد آن قدر به خودش مطمئن است که هیچ وقت به شما گوش نمیدهد. چنین مدیری ارزشی برای دادههای ورودی از سوی تیم خود قائل نیست و پیشنهادهای آنها را نادیده میگیرد.
مدیر ناکارآمد نمیتواند اهداف واضح، روشن و قابل اندازهگیری برای تیمش مشخص کند. در چنین شرایطی تیم همیشه سردرگم است.
مدیر ناکارآمد اغلب به تواناییهای تیم خود شک اعتماد ندارد و فکر میکند تیمش آن قدر که باید خوب نیست. این ویژگی جلوی رشد نیروها را میگیرد.
یک مدیر بد انتظار دارد کارکنانش همیشه در دسترس باشند و اضافه کاری کنند، آن هم بدون پرداخت اضافهکاری.
روسای بد استاد انتقاد غیرسازنده و ایراد گرفتن هستند. آنها هیچ وقت برای راه حل ندارند، بلکه به سادگی ایراد میگیرند.
یک مدیر بد هیچ وقت روی رشد، توسعه و پیشرفت نیروهای خود سرمایهگذاری نمیکند چون امکان آیندهنگری ندارد.
حال با چنین مدیر بدی چه کنیم؟ ما برای شما ۱۰ راهکار داریم.
در ابتدا ببینید مشکل از کجاست. آیا مدیر شما واقعا بد است یا شرایط بد او را مجبور به رفتارهای غیرحرفهای کرده است؟ چنین تحلیل مدل رفتاری شما را مشخص میکند.
برخی از مدیران تحمل نقد شنیدن و بازخورد گرفتن ندارند. در چنین شرایطی هوشمندی به خرج دهید و بازخورد را در قالب درخواست مطرح کنید.
ارتباط خود با همکارانتان را تقویت کنید. این کار باعث میشود تا بتوانید در شرایط سخت فشار کمتری را به دوش به کشید.
اگر در سازمان یا اداره بزرگ کار میکنید موقعیت خود را تغییر دهید. از بخش حقوقی به آیتی بروید. از منابع انسانی به بخش تبلیغات کوچ کنید.
اگر وضعیت شما و رفتار مدیر مورد نظر بهتر نیافت، بررسی کنید که آیا میتوانید موضوع را با بخش منابع انسانی مجموعه خود مطرح کنید؟
حفظ سلامتی جسمی و روحی میتواند به شما در بهتر مقابله با وضعیت یاری کند. حتما ورزش کنید و خواب کافی را نیز مدنظر داشته باشید.
مشکلات و ضعفهای مدیریت را ثبت کنید. این ثبت برای گزارش به منابع انسانی یا طرح مسئله استعفا مفید است.
مهم نیست رئیس شما چقدر بدرفتار میکند، شما حرفهای بمانید و مهارت و شخصیت خود را نشان دهید.
در مقابل حفظ حریم خود ایستادگی کنید. در ساعت غیراداری تماسی را جواب ندهید و اضافه کاری را نپذیرید.
اگر رئیس شما همراه شما نیست از دیگران رهبران و مدیران سازمان مشورت بگیرید. اگر کسی را پیدا نکردید از مشاوران خارج از سازمان کمک بگیرید.
به هیچ وجه خود مراقبتی را فراموش نکنید. جلسههای روانشناسی و روانکاوی، استخر، ورزش و مهمانی با دوستان نجات بخش است.
مواجهه با یک رئیس بد کار سادهای نیست بلکه چالشی بزرگ در محیط کاری است که مدیریت آن دشوار است. چنین رهبرانی تأثیرات منفی زیادی بر روحیه و بهرهوری کارکنان دارند. شناخت نشانههای یک رئیس بد، از تبعیض و عدم انعطافپذیری گرفته تا آزار کلامی، میتواند اولین گام برای مدیریت این وضعیت باشد. این نشانهها به شما کمک میکنند تا به موقع مشکل را شناسایی کرده و از تأثیرات منفی آن بر کار و زندگی شخصی خود جلوگیری کنید.
همانطور که دیدید راهکارهای مختلفی برای مقابله با یک رئیس بد وجود دارد. این روشها میتوانند به شما کمک کنند تا با حفظ حرفهایگری و تعیین مرزها، شرایط کاری خود را بهبود بخشید. با استفاده از این راهکارها، میتوانید در برابر فشارها و مشکلات مقاومت کنید و به توسعه حرفهای خود ادامه دهید. به خاطر داشته باشید که سلامت روانی و جسمی شما بسیار مهم است و نباید تحت تأثیر رفتارهای نامناسب قرار گیرد.
تجربه شما در این مورد چیست؟ آیا تا به حال رئیسی بدی داشتهاید؟
منبع: Indeed , careeraddict.com
پاسخ ها