
در این مقاله میخوانید که چگونه میتوان مشابه آخرین ماه سال یعنی دسامبر یا اسفند، همواره بهرهوری بیشتری داشت.
هر سال در ماه آخر سال (دسامبر میلادی یا اسفند خورشیدی) اتفاق عجیبی در شرکتها رخ میدهد. تصمیماتی که ماهها در جلسات بیپایان گیر کرده بودند، ناگهان به سرانجام میرسند. پروژهها تأیید میشوند، بودجهها نهایی میگردند و بحثهای طولانی جای خود را به کارهای عملی میدهند. مدیران معمولاً این پدیده را به «انرژی پایان سال» نسبت میدهند، اما روانشناسی و علم مدیریت نظر دیگری دارد.
در پدیده «اثر آخرین ماه سال» آنچه واقعاً اتفاق میافتد، جادوی تعطیلات نیست؛ بلکه معجزه محدودیت است. دسامبر یا اسفند محیطی میسازد که در آن گزینهها محدود، زمان کم و اولویتها شفاف هستند. اکنون در این مقاله یاد میگیرید که چگونه میتوانید این بهرهوری انفجاری پایان سال را مهندسی کنید و در تمام ۱۲ ماه سال از آن بهره ببرید. همچنین به علم پشت این پدیده و راهکارهای عملی برای فرار از فلج تصمیمگیری میپردازیم.
برخلاف تصور رایج، دلیل این سرعت عمل، انگیزه بیشتر کارمندان نیست؛ بلکه «شفافیت ناشی از اجبار» است. در ماه آخر، محیط کار تغییر میکند: ساعت درحال تیکتاک است و فرصتی برای وسواس به خرجدادن نیست. دیگر نمیتوان همه ایدهها را بررسی کرد؛ باید بین گزینههای موجود یکی را انتخاب کرد. محیط نیز طوری تغییر میکند که «انجامدادن» نسبت به «عقبانداختن» اولویت مییابد.
سؤال اصلی این نیست که چرا ماه آخر سال کارساز است؛ سؤال اینجاست که چرا مدیران در ۱۱ ماه دیگر سال، محیطی برعکس این را تحمل میکنند؟
بسیاری از مدیران دوست دارند بگویند «ما پذیرای همه ایدهها هستیم» و میخواهند همه گزینهها را روی میز نگه دارند. اما علم نشان میدهد که این رویکرد، قاتل سرعت است. تحقیقات ثابت کرده است که وقتی گزینهها زیاد میشوند، احتمال خرید یا اقدامکردن به شدت کاهش مییابد.
باید بدانید بار شناختی برای همه یکسان است؛ چه مشتری باشید چه مدیرعامل. وقتی یک تیم با ۱۲ گزینه مختلف روبهرو میشود، امنترین راه را انتخاب میکند: «هیچ کاری نکردن». راهکار چیست؟ برای سرعت بخشیدن به تصمیمات، گزینهها را قبل از جلسه محدود کنید. بهجای ۱۲ راهکار، فقط ۲ یا ۳ گزینه نهایی و معقول را روی میز بگذارید. این کار کیفیت تصمیم را بالا میبرد.

یک نکته ظریف نیز وجود دارد که اکثر مدیران از آن غافلاند: کارکنان شما در ماه آخر سال لزوماً باانگیزهتر یا پرانرژیتر نیستند. آنها صرفاً کمتر گیج هستند. دسامبر یا اسفند با حذفکردن گزینههای اضافی و تعیین ضربالاجلهای سفتوسخت، نویز محیط را میگیرد. وقتی کارمند دقیقاً میداند چه چیزی باید تحویل دهد و تا کی وقت دارد، ابهام از بین میرود و بهرهوری بالا میرود. بنابراین، وظیفه مدیر این نیست که سخنرانیهای انگیزشی کند، بلکه باید محیطی بسازد که در آن تردید جایی برای پنهانشدن نداشته باشد.
وقتی زمان کم است و اطلاعات محدود، مغز انسان از حالت تحلیل آهسته به حالت قضاوت سریع و شهودی تغییر وضعیت میدهد. به ابزارهایی که این فرایند را ممکن میکنند، میانبر ذهنی میگویند. برخلاف تصور، این میانبرها دشمن تفکر نیستند، بلکه ساختاری برای سرعتدادن به آن هستند. مشکل سازمانها این است که این میانبرها را به شانس واگذار میکنند. اگر میخواهید در طول سال مثل آخرین ماه عمل کنید، باید میانبرهای خوبی طراحی کنید:

البته محدودیت زمانی همیشه جواب نمیدهد. تحقیقات نشان میدهد که فشار زمانی متوسط، درواقع باعث افزایش تمرکز و حذف حواشی میشود. در تصمیمات عملیاتی یا با ریسک متوسط، داشتن یک ضربالاجل سفتوسخت کمک میکند تا تیمها از کمالگرایی بیهوده دست بردارند و متعهد شوند. البته هشدار مهمی وجود دارد: در مسائل بسیار پیچیده و مبهم استراتژیک، فشار زمانی زیاد میتواند باعث کاهش دقت ادراکی و ریسکپذیری خطرناک شود. اما برای اکثر تصمیمات روزمره شرکتها، ساعت شنی آخرین ماه سال یک نعمت است، نه یک تهدید.
مدیریت تأثیرگذار به معنای داشتن بلندترین صدا در اتاق جلسه نیست؛ بلکه به معنای طراحی صحیح اتاق جلسه است. برای اینکه در تمام سال سرعت و شفافیت داشته باشید:
پاسخ ها