زوج درمانی میتواند منبع قدرتمندی برای بهبود روابط باشد. اما موقعیتهایی وجود دارد که زوج درمانی ممکن است توصیه یا مؤثر نباشد. در اینجا رایجترین دلایلی که ممکن است زوج درمانی ایده بدی باشد، آورده شده است.
برخی از عمیقترین درمانها میتوانند بر چگونگی پایان دادن به یک رابطه بدون آسیب بیشتر به یکدیگر تمرکز کنند . این میتواند زیبا باشد، اگر نگوییم غمانگیز، اما جالب است. اما اگر هدف شما بهبود رابطهتان، دعوای کمتر و احساس ارتباط بیشتر است، در مورد اینکه چه زمانی زوجدرمانی ممکن است کمکی نکند، ادامه مطلب را بخوانید.
مهمترین دلیل برای اجتناب از زوجدرمانی زمانی است که خشونت خانگی یا سوءاستفاده وجود دارد. زوجدرمانی در موقعیتهایی که شامل سوءاستفاده جسمی، عاطفی، مالی، جنسی یا روانی است، ایمن نیست. دلیلش این است که تکنیکهای سنتی زوجدرمانی میتوانند توسط یک فرد سوءاستفادهگر دستکاری شوند. در چنین مواردی، ایمنی و رفاه قربانی باید در اولویت اصلی باشد. درخواست کمک از یک مشاور خشونت خانگی یا یک درمانگر متخصص در تروما، گزینه بهتری است.
زوج درمانی مؤثر به مشارکت فعال هر دو طرف متکی است. اگر یکی از طرفین تمایلی به شرکت در فرآیند درمانی نداشته باشد یا نتواند در آن شرکت کند، میتواند مانع پیشرفت شود. برخی از نمونهها عبارتند از: بیماری، سوء مصرف مواد، مشکلات شدید سلامت روان، غم و اندوه عمیق یا کنارهگیری عاطفی. درمان فردی برای رسیدگی به مسائل اساسی ممکن است مناسبتر باشد.
بله، این یکی جواب نمیدهد. همه را در معرض شکست قرار میدهد. نمیتوانید از یک درمانگر انتظار داشته باشید که عصای جادوییاش را تکان دهد. باید واقعاً به روند کار و احتمال تغییر متعهد باشید. این امر مستلزم تمایل به آسیبپذیری و انجام کمی کار سخت است. اگر آمادگی آن را ندارید، اشکالی ندارد. اما با خودتان صادق باشید. با درمان به عنوان جعبهای برای بررسی راه خروج رفتار نکنید.
گاهی اوقات ممکن است زوجین با مسائل پیچیدهای روبرو شوند که فراتر از محدوده زوج درمانی است. به عنوان مثال، سوء مصرف مواد، مشکلات سلامت روان یا مسائل حقوقی ممکن است نیاز به مراقبت تخصصی داشته باشند. درمانگر زوج شما فقط میتواند روی مسائل بین شما دو نفر کار کند. ممکن است یکی یا هر دوی شما به مراقبتهای فردی از متخصصان در این زمینهها نیاز داشته باشید.
اگر آسیب روحی به طور قابل توجهی یکی از طرفین رابطه را تحت تأثیر قرار داده باشد، زوج درمانی ممکن است مؤثر نباشد. اولین قدم ممکن است رسیدگی به این مسائل به صورت جداگانه باشد. زوج درمانگر شما باید در صورت وجود چنین مشکلی به شما اطلاع دهد. آنها خوشحال خواهند شد که توصیههایی برای درمان فردی یا سایر خدمات پشتیبانی ارائه دهند.
این یکی پیچیده است. تخمین زده میشود که ۶۹٪ از مشکلاتی که زوجها با آن مواجه هستند، دائمی هستند. به عنوان مثال، یکی از طرفین میخواهد زمان بیشتری را به تنهایی بگذراند. شاید یکی از طرفین بخواهد برای تعطیلات خوب پول خرج کند در حالی که دیگری میخواهد پسانداز کند. این مشکلات به شکلی که هر دو طرف کاملاً راضی باشند، حل نمیشوند، اما میتوانند رضایت بیشتری ایجاد کنند. زوج درمانی برای رسیدگی به مشکلات دائمی عالی است. در چنین مواردی، زوج درمانی ممکن است به بهبود ارتباط کمک کند، اما ممکن است ناسازگاریهای اصلی را تغییر ندهد.
با این حال، مواقعی وجود دارد که زوجها ممکن است متوجه شوند که در ارزشها یا اهداف تفاوتهای اساسی دارند. این ممکن است شامل بچهدار شدن یا اولویتبندی شغل باشد. این تفاوتهای ارزشی میتواند منجر به این شود که یک یا هر دو نفر تصمیم بگیرند که نمیخواهند رابطه را ادامه دهند. اگر امیدوارید که زوجدرمانی ارزشهای اصلی شریک زندگیتان را تغییر دهد، این روش خوبی برای درمان نیست.
اگرچه زوج درمانی میتواند به خیانت و علل آن بپردازد، اما اگر سابقه خیانتهای مکرر وجود داشته باشد، ممکن است موفقیتآمیز نباشد. امیدی برای بازسازی اعتماد پس از خیانت وجود دارد، اما تنها در صورتی که هر دو طرف کاملاً به این فرآیند متعهد باشند. خیانت مکرر نشاندهنده چنین فقدان تعهدی است. اگر پس از خیانت، تعهدی برای بازسازی اعتماد وجود نداشته باشد، زوج درمانی ممکن است کمکی نکند.
مشاوره میتواند ابزار ارزشمندی در جدایی باشد. مشاوره میتواند جایی برای بحث در مورد جدایی یا طلاق باشد، اما جایی نیست که برای جبران احساس گناه خود، شریک زندگیتان را رها کنید. مهم است که در مورد نیت خود صادق و شفاف باشید. اگر میخواهید به رابطهتان پایان دهید، خوب است که از یک درمانگر که میتواند یک فرآیند جدایی سالم را تسهیل کند، راهنمایی بگیرید. اما باید از همان ابتدا در مورد این موضوع شفاف باشید.
زوج درمانی مستلزم آن است که هر دو طرف متعهد به ایجاد تغییر در رابطه باشند. اگر یکی یا هر دو نفر علاقهای به تلاش نداشته باشند، ممکن است درمان به نتایج مطلوب منجر نشود.
اگر میخواهید شریک زندگیتان را به جلسات درمانی بیاورید تا شخص ثالثی بتواند تأیید کند که مشکل از اوست، مکث کنید. اگرچه احتمالاً درست است که شریک زندگیتان میتواند تغییرات مهمی را برای بهبود رابطهتان ایجاد کند، اما شما نیز باید پذیرای تغییر باشید. تمایل به بررسی نقاط کور و سهم خود در مشکلات یک ضرورت است. اگر تنها چیزی که میخواهید این است که شخص دیگری به شریک زندگیتان انگیزه بدهد، این چیزی نیست که در جلسات زوج درمانی پیدا خواهید کرد.
زوج درمانی ابزاری ارزشمند برای بسیاری از روابط است. حتی برای برخی از موارد ذکر شده در بالا، درمان میتواند مفید باشد. اما برای هر موقعیتی مناسب نیست. تشخیص اینکه چه زمانی توصیه نمیشود و بررسی مسیرهای جایگزین، مانند درمان فردی، مشاوره تخصصی یا تسهیل جدایی، میتواند بهترین انتخاب برای همه طرفین درگیر باشد. نکته کلیدی، اولویت دادن به ایمنی، صداقت و جستجوی مناسبترین شکل حمایت و بهبودی است.
پاسخ ها