به عنوان والدین، شما نمیتوانید از درگیری با نوجوان خود اجتناب کنید. اما میتوانید از استراتژیهایی برای مدیریت درگیریها استفاده کنید — و این استراتژیها حتی ممکن است به فرزندتان کمک کنند مهارتهای مهم زندگی را بیاموزد.
مادر ریا میگوید: «لطفاً امروز اتاقت را تمیز کن.»
ریا میگوید: «بعداً این کار را میکنم.»
«همین الان انجامش بده و تمومش کن.»
«چرا باید این کار را بکنم؟ من امروز خیلی خستهام و نمیتوانم این کار را انجام دهم.»
«خب، باشه، پس نمیذارم این آخر هفته خونه دوستت بخوابی.»
«تو که اینو نگفتی مامان.»
«خب، من این کار را کردم. تو هیچوقت کاری را که ازت میخوام انجام نمیدی.»
«تو همیشه داری بهم دستور میدی!»
«اگر فقط کاری را که از تو میخواهم انجام دهی، نیازی به بحث نیست.»
«و مامان، اگه دست از دستور دادن به من برداری، من هم دیگه بحث نمیکنم.»
«هر چه بیشتر طول بکشد تا به حرفهای من گوش کنی و انجامشان بدهی، لطفاً بدان که قرار نیست بروی.»
«مامان، متوجهی که هر چی بیشتر بهم بگی انجامش بدم، بیشتر دلم نمیخواد انجامش بدم؟»
اگر والدین یک نوجوان هستید، حتماً با این نوع اختلاف نظر آشنا هستید. و احتمالاً از خود پرسیدهاید: «چرا نمیتوانیم با هم کنار بیاییم؟» اختلاف نظر بین شما و نوجوانتان — اگرچه بخشی عادی از زندگی است — میتواند برای هر دوی شما استرسزا باشد. وقتی سعی میکنید فرزندان نوجوان خود را نصیحت کنید، آنها اغلب آن را آزاردهنده، مداخلهجویانه یا انتقادی میدانند. و وقتی به حرف شما گوش نمیدهند، خونسردی خود را از دست میدهید. یافتن یک راهحل منطقی و بیطرفانه که برای هر دو قابل قبول باشد، دشوار میشود و زمینه برای اختلافات بیشتر فراهم میشود.
برای مشاوره با روانشناس نوجوان در تهران با گروه ویان تماس بگیرید.
برای درک اینکه چرا بین شما و نوجوانتان اختلاف نظر پیش میآید، درک مغز نوجوان و تغییراتی که متحمل میشود، مهم است. دکتر دن سیگل، نویسنده کتاب «طوفان فکری: قدرت و هدف مغز نوجوان» ، معتقد است که در دوران نوجوانی، ناحیه لیمبیک سیستم عصبی — سیستمی که مسئول احساسات است — تأثیر بسیار بیشتری بر نواحی مغز مسئول استدلال سطح بالاتر نسبت به کودکان یا بزرگسالان میگذارد. این امر منجر به افزایش احساسات میشود، یعنی پاسخهای عاطفی شدید که باعث میشود نوجوان به راحتی تحریک، ناراحت و دمدمی مزاج شود.
علاوه بر این، در نوجوانی، مغز شروع به تمرکز بر جنبههای مثبت و هیجانانگیز یک انتخاب و به حداقل رساندن جنبههای منفی و خطرناک آن میکند. این امر باعث میشود نوجوانان بیشتر درگیر رفتارهای پرخطر مانند سیگار کشیدن و مصرف الکل شوند. احساساتی شدن بیشتر نوجوان همراه با رفتارهای پرخطر اغلب به عاملی در درگیری والدین و نوجوان تبدیل میشود.
اما اختلاف نظر همچنین فرصتی برای درک بیشتر و رابطه قویتر با نوجوان شما فراهم میکند.
مکث کنید و فکر کنید. وقتی با نوجوان خود درگیر هستید، سعی نکنید به سرعت از شر ناراحتی خود خلاص شوید. در عوض، روی افکار و احساسات خود تمرکز کنید. سعی کنید یک تماشاگر خاموش باشید و آنچه را که در درون و اطراف شما اتفاق میافتد، تماشا کنید. به آرامی، ذهن خود را به تنفس خود برگردانید. به خود یادآوری کنید که اینها افکار و احساسات زودگذر هستند — و این نیز میگذرد. گاهی اوقات، فقط کشیدن چند نفس عمیق، نگه داشتن آنها برای چند ثانیه و سپس بازدم به شما کمک میکند تا آرام شوید.
به خودتان اجازه دهید آرام شوید. اغلب، در یک مشاجره، احساسات ما میتوانند بر قضاوت بهتر ما غلبه کنند. وقتی مشاجره با نوجوانتان به یک مبارزه قدرت تبدیل میشود، از او دور شوید. اما قبل از ترک کردن، به نوجوانتان بگویید که به دلیل خارج شدن اوضاع از کنترل، از او دور میشوید و پس از آرام شدن، حاضرید به موضوع بپردازید. به تأخیر انداختن صحبت به این معنی نیست که شما «تسلیم» یا «تسلیم» میشوید. این فقط به این معنی است که وقتی احساسات بر شما غلبه نمیکنند، موضوع را با نوجوانتان در میان خواهید گذاشت و میتوانید منطقیتر به موقعیت نگاه کنید. این یک روش خوب برای آموزش نحوه مدیریت احساسات قوی به نوجوانتان است — مهارتی که در آینده مفید خواهد بود.
شخصیسازی نکنید. کاملاً طبیعی است که از آنچه نوجوانتان گفته است، احساس رنجش یا عصبانیت شدید کنید، زیرا او نیز به همان اندازه آسیب دیده است. با این حال، کینه به دل نگیرید و به نوجوانتان بیاعتنایی نکنید. همچنین نباید خود را در معرض سکوت آنها قرار دهید. اگر متوجه شدید که بیش از حد انتقاد میکنید یا سخنان کنایهآمیز میگویید، درک کنید که هنوز احساسات حل نشدهای دارید. آنها را بپذیرید، خودتان را کنترل کنید و به آنها بپردازید. به همین ترتیب، وقتی احساس آمادگی کردید، با نوجوان خود ارتباط برقرار کنید. با این حال، اگر آنها همچنان به سکوت خود ادامه دادند، آن را نادیده بگیرید و به کار خود ادامه دهید، اما بعداً با آنها ارتباط برقرار کنید.
به نوجوان خود کمی فضا بدهید. بهتر است انتظار نداشته باشید که نوجوان شما بلافاصله با استدلالهای شما موافقت کند یا احساسات شما را تأیید کند. نوجوان شما همچنین پس از یک درگیری، احساس آسیب و خشم میکند. کاملاً ممکن است که نوجوان شما نتوانسته باشد آنچه را که میخواسته منتقل کند و بنابراین احساس ناامیدی میکند. خالی کردن خشم خود بر سر شما ممکن است راهی برای رهایی از پریشانی و تمام احساسات فروخوردهای باشد که مدتها در خود نگه داشته بود. دلیلش هر چه که باشد، به جای اینکه احساس شرم و گناه را در او ایجاد کنید، به او اجازه دهید تصمیم بگیرد که چه زمانی آماده صحبت با شماست.
از جملات با ضمیر «من» استفاده کنید . اغلب، ممکن است خودتان را در حال انداختن تقصیر یا مسئولیت به گردن نوجوانتان بیابید. ممکن است فکر کنید که این درگیری تقصیر نوجوانتان است و شما کنترل کمی بر نتیجه آن دارید. برای مثال، در یک بحث با نوجوانتان، احتمالاً چیزهایی مانند «تو هرگز به حرف من گوش نمیدهی» یا «تو خیلی بیاحتیاط هستی!» میگویید. این رویکرد بیشتر از اینکه همکاری نوجوانتان را برانگیزد، مقاومت او را برمیانگیزد.
به جای استفاده از «تو»، از «من» استفاده کنید. استفاده از جملاتی که با «من» شروع میشوند، نشان میدهد که مسئولیت احساسات خود را بر عهده میگیرید. و اینکه نوجوان خود را متهم و مورد حمله قرار نمیدهید. برای مثال، از گفتن «تو همیشه دیر میآیی و من را خیلی عصبانی میکنی» خودداری کنید. در عوض، بگویید: «متوجه شدم که چه ساعتی به خانه برگشتی. دیرتر از زمان توافق شده بود. این باعث ناراحتی من میشود.» کاری که باید انجام دهید این است که رفتار را هدف قرار دهید، نه نوجوان خود را.
هر بار به یک مسئله بپردازید. به جای تمرکز بر خطاهای گذشته، هر بار به یک مسئله بپردازید. این بدان معناست که به جای شکایت از ده کار دیگری که نوجوانتان انجام داده و شما را آزار داده یا ناراحت کرده است، روی مسئلهای که باعث شروع بحث شده است تمرکز کنید. به عنوان مثال، اگر با نوجوانتان بر سر زمان خوابش بحث میکنید، از گفتن جملاتی مانند «تو همیشه موسیقی را با صدای بلند پخش میکنی و هرگز به احساسات دیگران اهمیت نمیدهی» خودداری کنید. همیشه سعی کنید مشکلات را یکی یکی حل کنید.
رفتاری را که میخواهید مشخص کنید. یکی از بهترین راهها برای جلوگیری از درگیریهای غیرضروری، توصیف تغییراتی است که میخواهید نوجوانتان ایجاد کند — در مورد اینکه چه عملی باید متوقف شود و چه عملی باید شروع شود، دقیق باشید. مطمئن شوید که تغییراتی که درخواست میکنید منطقی هستند. به عنوان مثال، میتوانید به نوجوان خود بگویید: «آیا میتوانی ساعت ۷ بعد از ظهر تکالیفت را انجام دهی و نه ساعت ۹ شب؟» یا «به جای اینکه او را از خودت دور کنی، مدتی در اوقات فراغتت با برادر کوچکت بازی کنی.» وقتی نیازها و خواستههای خود را مشخص میکنید، احتمال بیشتری وجود دارد که نوجوان شما مسئولانه رفتار کند. و در آخر، فراموش نکنید که وقتی نوجوان رفتارهای مورد نظر را انجام میدهد، او را تشویق کنید («خیلی خوشحالم که با برادر کوچکت اسکربل بازی کردی. او داشت در مورد نکاتی که به او یاد دادی با من صحبت میکرد»).
مسئولیت اعمال خود را بپذیرید. در طول درگیری با نوجوانان، ما آنقدر درگیر سرزنش طرف مقابل میشویم که دیدگاهمان محدود میشود. شما فقط مخالفت نوجوان را میبینید، نه دیدگاه او را. در اینجا لازم است که در مورد رفتار خودتان تأمل کنید. با پذیرفتن مسئولیت رفتار خود و نشان دادن اینکه احساسات نوجوانتان را درک میکنید، در مسیر تغییر پیش میروید. دکتر جوآن استرن، نویسنده کتاب «والدین بودن یک ورزش تماسی است: ۸ راه برای ارتباط با فرزندانتان برای زندگی»، میگوید میتوانید به نوجوان خود بگویید: «میدانم که این یک دوره سخت بوده است و از این بابت متاسفم. میدانم که الان هر دوی ما در میانه احساساتمان هستیم، اما میخواهم بدانی که دوستت دارم و به محض اینکه حالت بهتر شود، آمادهام کاری سرگرمکننده انجام دهم یا در این مورد صحبت کنم.»
با همدلی ارتباط برقرار کنید. یک راه قدرتمند برای ارتباط با نوجوانتان، همدلی با احساسات اوست. بهترین راه مدیریت تعارض زمانی است که نوجوانتان احساس کند شنیده میشود. وقتی میگویید: «میتوانی به من بگویی این موقعیت چه احساسی به تو میدهد؟» زمینه را برای حل تعارض فراهم میکنید، نه برای رویارویی. یک رویکرد هدفمند و حساس باعث میشود نوجوانتان فکر کند: «به نظر میرسد مامان حرفهایم را فهمیده، واقعاً حرفهایم را میفهمد.» این به نوجوانتان کمک میکند تا بداند تنها نیست و احساس میکند بیشتر پذیرفته شده، ارزشمند و مورد حمایت است.
به گفته کارل ای. پیکهارت، نویسنده کتاب « فریاد را متوقف کن »، گاهی اوقات نوجوان شما ممکن است شما را با اقدامات شدید و عواقب وخیمی مانند «فرار میکنم» یا «دیگر به مدرسه/دانشگاه نمیروم» تهدید کند. نوجوان شما از این استراتژی برای تحریک شما و وادار کردن شما به واکنش استفاده میکند. میتوانید بگویید: «اینها تصمیمات خیلی مفید یا شادیآوری به نظر نمیرسند و شاید از گرفتن آنها پشیمان شوید. اما تصمیمی که ما گرفتیم مبنی بر اینکه بعد از مهمانی دانشگاه در خانه دوستتان نخوابید، قطعی است.»
نوجوان خود را در فرآیند تصمیمگیری مشارکت دهید. در روزهایی که با نوجوان خود بحثی ندارید، سعی کنید در مورد چالشهای دوران نوجوانی با او صحبت کنید. برای مثال، میتوانید بگویید: «تو در سنی هستی که ممکن است دیدگاههای خودت را داشته باشی و ما ممکن است در مورد بسیاری از چیزها اختلاف نظر داشته باشیم، اما این قابل انتظار و طبیعی است. هر دوی ما ممکن است احساس عصبانیت و ناراحتی کنیم که این هم طبیعی است.» ایده خوبی است که نوجوان خود را در بحثهای مربوط به تعیین قوانین مشارکت دهید و به او اجازه دهید در تصمیمگیری در مورد عواقب آن نظر بدهد.
رفتارهایی را که میخواهید نوجوانتان یاد بگیرد، الگو قرار دهید. در اختلاف خود با همسر یا همسایه، رفتارهایی را که میخواهید نوجوانتان در خود پرورش دهد، الگو قرار دهید. اگر آنها هنگام حل اختلاف، شما را قاطع و سختگیر — یا فروتن و مطیع — ببینند، احتمالاً آنها نیز همین کار را خواهند کرد. نوجوان شما بیشتر تحت تأثیر رفتار شما قرار میگیرد تا گفتار یا واکنش شما.
نوجوان شما باید بداند که اختلافات قابل حل هستند. برای مثال، میتوانید به نوجوان خود بگویید: «هیچ نگرانی یا اختلاف نظری وجود ندارد که قابل بحث و حل نباشد، حتی اگر خوشایند یا مورد رضایت شما نباشد.» از طریق آموزش احساسات، به نوجوان خود بیاموزید که احساسات خود را مدیریت کند. این به آنها کمک میکند تا گزینهها را بسنجند، نتایج احتمالی را در نظر بگیرند و در مورد هر موضوعی تصمیم بگیرند و در عین حال احساسات خود را کنترل کنند.
احساسات را نادیده نگیرید. والدینی که بحث در مورد اختلافات برایشان دشوار است، اغلب میگویند: «نمیخواهم در موردش صحبت کنم.» فرض کنید نوجوانتان میخواهد با شما در مورد اینکه چگونه حرف معلمش در مورد عملکرد تحصیلیاش او را ناراحت کرده است، صحبت کند. شما ممکن است با گفتن اینکه او کاملاً «احساساتی» و «حساس» است یا اینکه نیازی به تفسیر زیاد از حرف معلم ندارد، احساسات او را کماهمیت جلوه دهید یا نادیده بگیرید. حقیقت این است که ممکن است به دلیل ناتوانی در برخورد با آسیبپذیری، در برقراری ارتباط با نوجوانتان مشکل داشته باشید. از این رو، نادیده گرفتن احساسات او با «بیش از حد حساس» یا «بیش از حد نمایشی» خواندن او آسانتر میشود. با گفتن چنین چیزهایی، واقعاً به نوجوانتان در حل مشکلش کمکی نمیکنید. به جای بیاعتبار کردن احساسات نوجوانتان، سعی کنید بدون قضاوت، او را دوست داشته باشید و از او حمایت کنید.
پاسخ ها