امیرحسین صادقی: مشکل استقلال فقط وزارت ورزش است؛ آقای حقیقی من زیرابت را پیش علی دایی نزدم!؛ کاپیتان باسابقه استقلال با همان صراحت لهجه خاص خود در خصوص مسائلی که این روزها بار دیگر حول نام او شکل گرفته پاسخ داده است.
به گزارش ورزش، امیرحسین صادقی با یازده سال حضور در استقلال یکی از باسابقهترین بازیکنان این تیم محسوب میشود که البته هنوز با حسرت بزرگی درباره روزهای حضورش در این تیم صحبت میکند و از برخی اتفاقات رخ داده نیز گلایه دارد.
وی در ابتدای صحبتهایش درباره شرایط آبیها میگوید: این روزها متاسفانه ویروس کرونا فوتبال را از ما گرفته است و ما هم در کرونا و قرنطینه مطلق هستیم و در بلاتکلیفی به سر میبریم و از همین رو نمیشود خیلی در مورد فوتبال صحبت کرد چون فوتبالی وجود ندارد و استقلال هم مثل همه تیمها بلاتکلیف است. در کل شرایط مناسب نیست و در این میان ویروس کرونا، جابجایی مدیرعامل و غیره باعث شده تا شرایط استقلال مناسب نباشد و اوضاع خوب نیست.
صادقی در واکنش به استعفاهای پیاپی در این باشگاه گفت: انتخابهایی که وزیر برای باشگاه استقلال انجام میدهد به گونهای است که همیشه باشگاه یک جای کارش میلنگد. یک روز باشگاه هیات مدیره دارد، مدیرعامل ندارد، روز دیگر که مدیرعامل دارد، اعضای هیات مدیره مشخص نیستند و معلوم نیست چه کسانی هستند و در کل بلبشویی در باشگاه استقلال به پا است.
وی در رابطه با انتخاب سعادتمند برای مدیرعاملی این باشگاه گفت: درباره سعادتمند اطلاعات کافی ندارم ولی با بچهها که صحبت میکنیم میگویند مدیرعامل خوبی است. امیدوارم حداقل بتواند استقلال را از این وضعیتی که دچارش شده نجات دهد و یک سروسامانی به اوضاع باشگاه بدهد. استقلال تنها مشکلی که دارد مدیریتش و وزارت ورزش است، همین. اگر وزیر ورزش دست از سر باشگاه استقلال بردارد مشکلات این تیم حل میشود. باید بگذارند بزرگترها و پیشکسوتان استقلال مشکلات را حل کنند آن وقت است که استقلال مشکلاتش حل میشود. هم میتوانند درآمدزایی کنند، هم میتوانند از کیان باشگاه دفاع کنند و این درست نیست که هرکسی برود در تلویزیون و درمورد استقلال صحبت کرده و عقدهگشایی کند.
صادقی در ادامه صحبتهایش به گلایه درباره دوران حضورش در این تیم پرداخت و گفت: زمانی که به استقلال آمدم سال دوم بازوبند را به دستم بستم و این زیاد برای من مهم نبود بلکه مهم این بود که برای تیمم موثر و مثمرثمر باشم. در این 11 سالی که من در استقلال حضور داشتم، یکسری مدیرعامل، مربی و بازیکن که به استقلال میآمدند بازوبند را از من میگرفتند و حتی من را از تیم هم دور میکردند. یکسری آقایان بودند که باعث یکسری اتفاقها میشدند! در تمام این سالها سعی داشتم به استقلال خدمت کنم اما بازوبند بستن بزرگی کردن نیست اما سعی داشتند من را از استقلال دور کنند ولی من کوتاه نمیآمدم و نمیگذاشتم که حق خودم و باشگاه را بخورند.
کاپیتان سابق استقلال مدعی است زبان تند او یکی از دلایل اتفاقات رخ داده برایش در این تیم است: من زبان تندی دارم. هواداران استقلال مرا بهتر میشناسد. وقتی به استقلال آمدم مرحوم ناصر حجاری مربی این تیم بود و خیلی چیزها از او یاد گرفتم و چشمانم بازتر شد.
صادقی درباره موضوع انتخاب قهرمان احتمالی این فصل و قهرمانی دوباره پرسپولیس نیز میگوید: در مورد این قضیه اطلاعی ندارم و باید سازمان لیگ، AFC و غیره باید تصمیم بگیرند که ادامه لیگ؛ هم در کشور ما و هم کشورهای دیگر براساس به وجود آمدن ناگهانی و غیرقابل پیشبینی ویرس کرونا، برنامه و نظام و شرایطی که به وجود آمده و به صورتی باید ادامه پیدا کند و سرنوشت لیگ و تیمها چه میشود. خیلی اتفاقها در فوتبال ما میافتد که قابل قبول نیست. مثلا برای تیم ملی مربی گرانقیمت میآورند و بعد از شش ماه پولش را میدهند و میرود. همچنین در چند تا از تیمهای لیگ برتری هم مشابه همین اتفاق افتاد.
مدافع سابق استقلال در رابطه با تنشهایی که امیر قلعه نویی داشته نیز اینطور توضیح میدهد: بین مربیانی که تاکنون داشتم بیشترین درگیری و تنش را با قلعهنویی داشتم. حدود 9 سال با ایشان کار کردم؛ چه در استقلال، چه تیم ملی و چه در تراکتورسازی. من و آقای قلعهنویی اختلاف نظر زیادی با هم داریم. ولی من آدم نمکنشناسی نیستم بلکه آدم قدرشناسی هستم و هرکسی که در زندگیام حتی یک خوبی در حد یک خط، یک کتاب، یک بغل پا و هر چیزی که به من یاد داده در طول عمرم قدردانش هستم. شاید در دوران فوتبالیام با آقای قلعهنویی بیشترین تنش را داشتم و بیشترین ضربه را خوردم ولی او را عاشقانه دوست دارم چون دورانی که باید در فوتبال شکوفا میشدم آقای قلعهنویی، صمد مرفاوی و غلامحسین مظلومی خیلی به من کمک کردند و همیشه از اینها قدردانی میکنم.
موضوع بعدی صحبتهای صادقی درباره مصاحبه روز گذشته رضا حقیقی، هافبک سابق پرسپولیس است. حقیقی در میان صحبتهایش گفته بود که یکی از بازیکنان باسابقه در زمان حضور در صبا زیراب او را پیش داده است: واقعا خندهدار است. حتی رضا حقیقی میتواند برود از بازیکنان، مربیان و پزشک تیم سوال کند که آیا من این حرف را زدهام یا نه ولی خدای من شاهد است که چنین حرفی را پشتسر او نزدهام. من رضا حقیقی را خیلی دوست دارم چون هم شخصیت خوبی دارد و هم اینکه یکی از بهترین هافبکهای دوران فوتبال ایران بود مخصوصا در تیم صبا خیلی میتوانست خودش را نشان بدهد. ولی قدر خودش را ندانست با اینکه در جام جهانی هم شرکت کرد. از خود آقای علی دایی بپرسید و او را به مکهای که رفته قسم بدهید که آیا من در این مورد حرفی زدهام؟ رضا حقیقی در صبای قم هماتاقی من بود. نمیدانم چرا این حرفها زده میشود و هدفشان از گفتن این حرفها چیست؟!
صادقی مدعی است دوست داشته با پیراهن استقلال از فوتبال خداحافظی کند که مانع از رویایش شدهاند: دوست دارم ادامه بدهم. دوست دارم شنا کنم ولی نه در مرداب بلکه در آب. فوتبال ما الان شبیه مرداب شده و هرکسی واردش میشود آلوده میشود. یکی از بزرگترین آرزوهایی که فکر میکنم به گور ببرم این است که نتوانم در استقلال بازی خداحافظی انجام دهم و این حسرت بزرگ زندگی من است؛ همه جا هم گفتهام چون فوتبالم را با استقلال شروع کردهام، با استقلال هم دوست دارم تمام کنم. یکسری بیمهریها، سلیقههای مختلف یکسری از آدمها و اینکه چشم دیدن محبوبیت امیرحسین صادقی نزد هواداران را نداشتند. با اینکه چهار پنج سال است از استقلال دور شدم این همه حرف پشتسر من هست. اگر تا الان در این تیم میماندم خدا میداند چه چیزهایی پشتسرم درست میکردند و چه حرفهایی میزدند. دوست نداشتم آدم معروفی باشم ولی هواداران خیلی مرا دوست داشتند چون میدانستند که با تمام قلبم برایشان بازی میکردم. هر بازیکنی دوره بازیگری من در استقلال ادعا میکند که به خاطر باشگاه استقلال سفید امضا کرده، برود قراردادش را بیاورد و نشان بدهد. سالی که من 150 و 250 میلیون تومان میگرفتم بقیه بازیکنان حدود 900 میلیون تا یک میلیارد تومان قرارداد میبستند.
صحبت پایانی کاپیتان سابق استقلال هم درباره بحث شکل گرفته درباره پیشکسوتان دو باشگاه و خصوصا همایون بهزادی است: واقعا برای برخی پیشکسوتهای استقلال و پرسپولیس که این بحث ها را مطرح میکنند متاسفم. متاسفم که خودشان باعث شروع جنگی هستند که نباید چنین چیزهایی وجود داشته باشد. مرحوم بهزادی دستش از این دنیا کوتاه است و حالا هرچه که بوده یا نبوده گذشته و تمام شده معنی ندارد که بخواهند پشتسرش حرف بزنند. انسان با گذشت و فداکاری است که انسان میشود وگرنه دیگر انسانیتی باقی نمیماند. نمیدانم، واقعا نمیدانم چرا یکسری پیشکسوتها اینطور به جان هم میافتند. حالا فرقی نمیکند پیشکسوت کدام باشگاه باشد. پیشکسوت نشان،ستاره و چشم باشگاه خودش است و باید حرمت باشگاهش را نگه دارد. باشگاهها با پیشکسوتان و پیشکسوتان با باشگاهها بزرگ میشوند اینها مکمل همدیگر هستند و هواداران هم کنار اینها. واقعا باید تاسف خورد به خاطر این فوتبال و این حرفهای بیخود. نمیدانم یکسریها در این فوتبال به دنبال چه چیزهایی هستند و چرا به هر قیمتی هر کاری میکنند. آخرش که چی؟!
پاسخ ها