مردم که نباید برای رادیو و تلویزیون تصمیم بگیرند؛ علیفر: عادل با گفتن چشم میتوانست در تلویزیون بماند؛ گزارشگر قدیمی فوتبال با عقاید خاص خود اینبار درباره اتفاقاتی جالب حول این حوزه به پاسخ پرداخت است.
به گزارش ورزش، علیرضا علیفر همچنان رویای حضور روی نیمکت مربیگری را دنبال میکند و صادقانه از درخواستش در گروه تلگرامی برای این موضوع پرده برمیدارد. او در تازهترین گفتگوی خود که اینبار با ایلنا داشته، درباره انتقاداتی که نسبت به او وجود دارد و همچنین ماجرای تعطیلی نود و شرایط فردوسی پور نیز به صحبت پرداخته که در ادامه میخوانید.
گزارشگری عشق است نه پول
دو جنبه در فوتبال وجود دارد؛ یکی مادی و دیگری معنوی است. در کار گزارشگری فوتبال و همینطور رشتههای دیگر ورزشی پولی وجود ندارد و کسی که به کار گزارشگری روی میآورد عشق این کار را دارد که در حال حاضر هم در کشور خیلیها هستند که عشق گزارشگری را دارند و اگر بخواهم تعداد این علاقمندان را بگویم به جرأت میتوان گفت که بیش از یک میلیون نفر هستند و 90 درصدشان هم دنبال گزارش فوتبال هستند و چون به رشتههای دیگر ورزشی توجه کمی میشود و از تلویزیون خیلی کمتر پخش میشود علاقه زیادی نشان نمیدهند. در یک سری کارها مثل گزارشگری فقط بحث علاقه است، برخی کارها تجارت و پول است و کارهایی هم هست که هر دو در آن وجود دارد. بنده 25 سال کار گزارشگری فوتبال میکنم اما با این حرفه مطلقاً به دنبال پول و مادیات نبودم و نیستم، اگر باشم هم درآمدی در این حرفه وجود ندارد.
اعتبار من الان در حد یک تاجر است
اعتباری که الان بنده در جامعه دارم شاید کسی که پنج تا برج دارد و ثروتمند است، نداشته باشد. راضیام از اینکه این کار برای من بین مردم اعتبار و احترام آورده است. در مهمانیها، مجالس، جشنها، مراکز خرید و هر جایی که حضور پیدا میکنم احترام خاصی به من گذاشته میشود و این پاداش زحماتی است که در این چند سال کشیدم و شناخته شدم. کار ما خیلی مسئولیت دارد. یک مسابقه فوتبال 90 دقیقه است و گزارش این 90 دقیقه مسئولیت بسیار سنگینی برای ما دارد. اگر کشتی را بخواهید گزارش کنید زمان آن پنج، شش دقیقه است و اطلاعاتی هم که باید داشته باشی راجع به دو ورزشکار است اما شما حساب کنید بنده اگر یک مسابقه فوتبال را بخواهم گزارش کنم در این 90 دقیقه نباید گاف بدهم. بازیکنان فوتبال 22 نفر در زمین هستند، 15، 16 نفر روی نیمکت مینشینند، مدیران تیمها حضور دارند و مثلاً در لابهلای تماشاگران اگر دوربین بازیکن 30 سال قبل یک باشگاه را نشان بدهد و منِ گزارشگر اسمش را ندانم و نگویم این خودش یک نقطه ضعف محسوب میشود. میدانم اشتباه داشتم و همه ما اشتباه داریم. در همه جای دنیا در کار زنده تلویزیونی اشتباه پیش میآید ولی منظورم این است که این کار مسئولیت بسیار سنگینی دارد. برخی از برنامههای زنده بالای 10 میلیون مخاطب دارند. مثلا اگر بازیهای پرسپولیس، استقلال و یا بازیهای مهم خارجی پخش زنده شود بالای 15 تا 20 میلیون هم بیننده دارد.
در تلگرام فراخوان مربیگری دادم
بنده هشت سال مربیگری کردم و سرمربی تیمهای جوانان دارایی، امید انتظام (که آنموقع تیم دوم پاس بود) و شیشه و گاز بودم که بعد از آن به تلویزیون رفتم و کار گزارشگری را شروع کردم و چون هم در راهنمایی و رانندگی با درجه سروانی پلیس بودم و مشغول به کار و هم کار گزارشگری انجام میدادم دیگر فرصتی برای مربیگری نداشتم اما در چند سال اخیر فصل فوتبالی که تمام میشود در کانالی که در تلگرام دارم برای مربیگری فوتبال در لیگ برتر یا لیگ یک اعلام آمادگی میکنم ولی پیشنهادهایی که داشتم از شهرستان بود و مبالغی که پیشنهاد کردند قابل توجه نبود تا بخواهم قبول کنم. بنده اگر بخواهم سرمربیگری تیمی در شهرستان را قبول کنم باید کارم در تلویزیون را متوقف کنم، خانوادهام را به همان شهرستان منتقل کنم و خانه اجاره کنم و هم در تهران اجاره مسکن بدهم و هم در شهرستان و آخرش هم چیزی برایم نماند و شرایط کار ارزش قبول کردن پیشنهاد تیم شهرستانی را ندارد. در کل باید خدا بخواهد و بشود.
بازی با صدای ماندگار من استقلال – الهلال است
فکر میکنم بازی که از گزارشگری من بین مردم معروف است دیدار رقابتهای آسیایی استقلال با تیم الهلال در استادیوم آزادی بود و از آن مسابقه ده ها دابسمش ساختند که حتی خیلی مورد توجه استقلالیها هم واقع شد. در کل گزارش مهیجی شد و تکههایی از این بازی ورد زبان مردم شد. طرفداران استقلال آن بازی را خیلی دوست دارند و برای من هم خاطرهانگیز شد. یک بازی هم پرسپولیس با یک تیم عربی داشت که آن بازی هم در ورزشگاه آزادی برگزار میشد که اگر اشتباه نکنم این بازی با نتیجه 7 بر یک به سود پرسپولیس به پایان رسید که این مسابقه را هم پرسپولیسیها خیلی دوست دارند و برای من هم خاطرهانگیز شد.
طنزهای من در گزارش خوراک دابسمش است
دابسمش پدیدهای بود که تاریخ مصرف داشت یعنی در مدت کوتاهی به مدت دو تا سه سال خیلی مورد توجه قرار گرفت و خیلی استفاده میشد و درواقع رو به پایین حرکت کرد و الان از دور خارج شده یعنی زمانی که دابسمش خیلی رایج بود ولی الان افت کرده و خیلی کمتر مورد توجه است و پدیدهای بود که تاریخ مصرف داشت. اتفاقاً از تمام آدمهایی که دابسمش کار میکردند حمایت میکردم و میآمدند روی صدای بنده دابسمش درست میکردند. طنزهایی که من در گزارشم دارم کسی ندارد. دابسمش در کشور ما با صدای من شناخته شد و هیچوقت ناراحت نبودم و حتی استقبال هم میکردم. این قضیه به من لطمهای که نزد هیچ حتی باعث معروفتر شدن من شد. به اعتقاد بنده آدمهایی که از شوخی ناراحت میشوند اشتباه میکنند. آدمی که مورد توجه مردم است، خصوصا کسی که در رسانه کار میکند باید مدام در معرض دید و توجه بوده و دائما روی زبان مردم باشد، این خودش یک جور کمک به ماندگاری و یک جور تبلیغ است. برایم جالب است و اصلاً هم ناراحت نمیشونم.
توعه دروازه من کسی را از خواب بیدار نمی کند!
در مورد این جمله چند بار از من سوال شده و بارها پاسخ دادم. میگویند این جمله باعث هیجان بیننده میشود و یکی از وظایف گزارشگر هم همین است که هیجان را به بیننده منتقل کند. در کل این حرف چندان درستی هم نیست چرا که وقتی یک نفر با نیت دیدن یک بازی در نیمه شب بیدار میماند قصد دارد آن بازی را ببیند و اینطور نیست که تلویزیون برای خودش روشن باشد و صدای من بخواهد کسی را بیدار کند.
عادل فردوسی پور باید میگفت چشم!
عادل فردوسیپور رفیق و همکار 25 ساله من است. بنده، عادل فردوسیپور و جواد خیابانی از تاسیس شبکه 3 سیما حضور داشتیم. بارها در مصاحبههایم گفتهام و معتقدم که به نظر مدیرانم باید احترام بگذارم و نه تنها من بلکه هر کسی در هر حرفهای باید به نظر مدیران و تصمیم مدیران خودش احترام بگذارد و درواقع تابع نظر مدیران خودش باشد و غیر از این باشد که سنگ روی سنگ بند نمیشود. مدیری که در یک کاری حضور دارد، اختیار تام دارد و این حق را دارد در مورد پرسنل تحت امر خودش تصمیمگیری کند چون او هم باید به مدیر خودش پاسخگو باشد. همه اتفاقها و تصمیمها برای هرکسی یکجور نیست و ممکن است به یکی برای کاری که انجام میدهد پاداش بدهند یا یکی را برای خطایی که مرتکب میشود جریمه کنند و ممکن است این جریمه کم و یا زیاد باشد. هر کسی در هر جایی و نه فقط در ایران باید تابع نظر مدیرش باشد و به نظر و تصمیم مدیرش احترام بگذارد. عادل فردوسیپور همکار و دوست عزیز بنده است و من خیلی دوستش دارم ولی معتقدم که اشتباه کرد. وقتی مدیری آمده در شبکه 3 و تصمیم میگیرد که برنامه 90 نباید پخش شود، ما نمیتوانیم از ایشان توضیح بخواهیم که شما چرا نمیخواهی برنامه 90 پخش شود. فردوسیپور 20 سال تهیهکننده و مجری برنامه 90 بوده و در کارش هم خیلی موفق بوده ولی الان مدیری آمده و تصمیم گرفته که برنامه 90 نباشد و ایشان هم باید بگوید چشم این نظر شماست و قابل احترام است. اگر عادل فردوسیپور عجله نمیکرد گزارش فوتبال را از او نمیگرفتند و این خیلی حیف است که فردوسیپور فوتبال گزارش نمیکند چون او 25 سال در کار گزارشگری فوتبال تجربه دارد و کسی که این همه سال در یک حرفه، آن هم در تلویزیون با میلیونها بیننده با سلیقههای مختلف سابقه کار دارد و در تلویزیون دوام بیاورد آدمی است که کارش را به خوبی بلد است. حیف است که الان عادل گزارش نمیکند ولی مقصر اصلی خودش بود چون نباید عکسالعمل نشان میداد و میتوانست به عنوان گزارشگر همچنان کارش را ادامه دهد و امیدوارم که عادل به کار گزارشگری برگردد.
مردم نباید برای رادیو و تلویزیون تصمیم بگیرند
این به اشتباه در رسانهها دهان به دهان چرخیده که تلویزیون چون برای مردم کار میکند، باید با نظر مردم تصمیمگیری کند در صورتی که اصلاً اینطور نیست چون تلویزیون مدیر دارد. تلویزیون در هر کشوری یکی از پایههای استوار و محکم هر حکومتی است. تلویزیون یک مدیر در رأس کار دارد که به عنوان ریاست سازمان صداوسیما مدیران دیگر را انتخاب میکند و مدیران دیگر با نظر و صلاحدید رئیس سازمان و لحاظ کردن نظریات مردم کار میکنند اما نه تصمیمگیری با نظریات مردم. اصلاً با این موافق نیستم که مردم برای رادیو و تلویزیون تصمیم بگیرند. شاید مردم بخواهند یک فیلم خارجی که هزار و یک صحنه و مشکل که با شرع و عرف ما مطابقت ندارد از تلویزیون پخش شود ولی این شدنی نیست. اگر تلویزیون یک نظرسنجی بگذارد که فیلمهای خارجی بدون سانسور پخش شوند 80 درصد مردم میگویند بله اما به خاطر معذوریتهای شرعی و عرفی که در دین و مذهبمان داریم این کار شدنی نیست. هر فیلم و برنامهای را نمیشود با نظر مردم پخش کرد. مردم و نظرشان محترم است اما هیچوقت نمیتوانند برای مدیران سازمان صداوسیما تصمیمگیرنده باشند. مگر قرار است برنامهای که 20 سال از تلویزیون پخش شده همچنان تا آخر دنیا پخش شود؟
میثاقی به عادل خیانت نکرد و من هم بودم این پیشنهاد را قبول می کردم
حالا اینکه شبکه 3 تصمیم گرفته است که برنامه 90 تعطیل شود چه ارتباطی به میثاقی دارد؟ به فردوسیپور گفتند برنامه نود نباشد و او واکنش نشان داده و به همین دلیل کنارش گذاشتند. حالا پرسنلی که در برنامه 90 کار میکردند باید توسط سازمان کنار گذاشته شوند؟ مشخصاً باید شاغل باشند و پرسنل تلویزیون هستند. آن افراد در تعطیلی برنامه 90 در برنامههای مختلف تقسیم شدند. حالا به میثاقی گفتند تو تجربه پیدا کردی و در کار اجرا بودی بیا مجری فوتبال برتر شو. پیمان یوسفی در برنامه فوتبال برتر بوده و حالا به جای مرحوم شفیع به ورزش و مردم شبکه یک رفته و در صدا و سیما یک مجری نمیتواند همزمان در دو شبکه حضور داشته باشد و باید یک نفر باید جانشین او در فوتبال برتر میشد. حالا میثاقی گناه کرده است که مجری فوتبال برتر شده و اینکه چه ارتباطی به کار کردن او در برنامه 90 دارد؟ مابقی کارکنان برنامه 90 هم الان هرکدام در جایی مشغول هستند آیا باید به آنها بگوییم به فردوسیپور خیانت کرده است؟ بعد هم مگر سازمان با میثاقی مشورت کرده که برنامه نود تعطیل شود و او را مقصر بدانیم؟ به او گفتند بیا فوتبال برتر را اجرا کن نباید میرفت؟ به من هم میگفتند میرفتم.
اسکوچیچ روی نیمکت تیم ملی؟
او خیلی دل و جرئت دارد که در این شرایط چنین مسئولیتی را قبول کرده است. در این شرایط تیم در دور رفت بازی با حریفان مستقیم به بحرین و عراق را باخته است و امکان موفقیت خیلی پایین است و دل و جرئت به خرج داده که این مسئولیت را پذیرفته و به عنوان یک ایرانی برایش آرزوی موفقیت دارم.
پاسخ ها