در ادامه این مطلب قصد بررسی سریالهایی را داریم که با طولانی شدنشان، به جای سرگرم کردن بیننده آنها را دلسرد کردند. در ادامه همراه ما باشید.
برترینها: شاید بزرگترین عامل شکست سریالهای پرطرفدار، طمع سازندگانشان باشد. سازندگانی که با کش دادن قصه و سر بردن حوصلهی مخاطب، تیشه به ریشهی سریال خود میزنند و بیندگان خود را از دست میدهند. در صنعت سریال سازی ایران نیز این مشکل به شکل چشمگیری مشهود است. افت چشمگیر سریالها بعد طولانی شدنشان، از اتفاقاتی است که در تلوزیون و شبکه نمایش خانگی بسیار شاهد آن بودیم. در ادامه این مطلب قصد بررسی سریالهایی را داریم که با طولانی شدنشان، به جای سرگرم کردن بیننده آنها را دلسرد کردند. در ادامه همراه ما باشید.
درام عاشقانهای که حسن فتحی آن را کارگردانی میکرد میتوانست تا آخرین لحظه در نقطه اوج باقی بماند و تبدیل به یکی از بهترین سریالهای ایرانی شود اما چه حیف که این سریال بعد از فصل دوم دیگر آن شهرزاد همیشگی نبود. بعد از فصل دوم برخی از مهمترین نقاط قوت سریال از بین رفتند و در نهایت شهرزاد طوری پایان یافت که انگار هیچ یک از این نقاط قوت در ابتدای کار نیز وجود نداشتند. یکی از این نقاط قوت عشق قباد و شهرزاد بود. این ازدواج که در ابتدا به اجبار انجام شده بود، باعث تولد عشقی دلنشین شد که برای مخاطبان زیادی خوشایند به نظر میرسید. بعد از پایان این عشق، سریال با ریزش مخاطب زیادی مواجه شد. عامل بعدی حذف و یا کمرنگ شدن برخی کاراکترهای اصلی در سریال بود. به عنوان مثال کاراکتر شیرین(پریناز ایزدیار) میتوانست در اوج سریال را ترک کند اما با یک داستان نه چندان خوب در نقش خود به بازی ادامه داد.این مشکلات باعث شد بسیاری از مخاطبان دیدن شهرزاد را تا فصل دوم ادامه دهند و بعد از آن دیگر پیگیر داستان آن نباشند.
بالا و پایینهای زندگی نقی معمولی، یکی از محبوبترین داستانهایی بود که مردم آن با شادی و لبخند دنبال میکردند. حالا که بعد از چند سال زمزمههای ساخت پایتخت7 به گوش میرسد، بهتر است سازندگان آن بدانند که مخاطبان زیادی دیگر چشم انتظار اتفاقات زندگی نقی معمولی نیستند. شاید بعد از فصل چهارم، این سریال دیگر محبوبیت لازم را نداشت به خصوص بعد از پخش فصل پنجم و اشاره به داعش در سریال کمدی، افراد زیادی با نقی معمولی و خانوادهاش خداحافظی کردند. با این حال شاید فصل هفتم، دم مسیحایی تاثیرگذار برای سریال پایتخت باشد و آن را از لیست سیاه مخاطبان بیرون بکشد.
شاید شما نیز به خاطر داشته باشید که در روزهای اول بخش سریال کیمیا، صدا و سیما آن را "طولانیترین مجموعه تلوزیونی" معرفی میکرد و با این ترفند مخاطبان را برای شنیدن یک داستان طولانی تشویق میکند. داستان زندگی کیمیا که تحولات سیاسی و اجتماعی ایران تغییر میکرد و فراز و نشیبهای زیادی داشت. این سریال با وجود تمام هزینههایی که برای ساخت دهههای مختلف ایران برداشته بود نتوانست مخاطبان زیادی را تا آخرین قسمت با خود همراه کند و در نهایت تبدیل به یک نسخهی تکراری از سریال ستایش شد.
یکی از پر حاشیهترین سریالهای صدا و سیما سریال نرگس است. داستانی از زندگی دو خواهر به نام نرگس و نسرین که سختیهای زیادی را در کنار یک دیگر تجربه میکنند. سریال نرگس در ابتدای کار مورد پسند منتقدان و بینندگان زیادی بود اما دلایل زیادی باعث افت این سریال شد. بازیگرهای فرعی که هرقیمت بیشتر میشدند، خط روایتهای متعدد، مرگ پوپک گلدره و جایگزین شدن ستاره اسکندری به جای او، باعث شد سریال نرگس دیگر آن سریال محبوب و دوست داشتنی نباشد.
در ابتدای کار سریال پس از باران یک ایدهی ناب و دوست داشتنی برای مخاطبان بود. روایت حال و گذشته به شکل همزمان همان ایدهای بود که سریال را محبوب میکرد. با این حال بعد چند قسمت، ایدهی نویسندگان برای روایت داستان به پایان رسید.
چند قسمت پایانی این سریال محتوای خاصی نداشتند و بیشتر اعصاب مخاطبان رو خرد میکردند. با اینکه تمامی بینندگان سریال پس از باران را تا انتها تماشا کردند اما سطح رضایت از فیلمنامه در نیمهی دوم سریال بسیار کاهش یافت و باعث عدم رضایت مخاطبان شد.
پاسخ ها