همهی ما از محبوبیت سریالهای کرهای در در بین ایرانیها آگاه هستیم. این علاقه که به خصوص میان جوانان وجود دارد، فرصت مناسبی است تا سراغ بهترین فیلمهای این کشور برویم.
برترینها: همهی ما از محبوبیت سریالهای کرهای در در بین ایرانیها آگاه هستیم. این علاقه که به خصوص میان جوانان وجود دارد، فرصت مناسبی است تا سراغ بهترین فیلمهای این کشور برویم. در مطلب زیر چند فیلم برتر سینمای کره را برایتان آماده کردهایم.
تعقیبکننده (The Chaser)
مخاطبان آشنا با سینمای کرهجنوبی میدانند که گاهی در دل فیلمهای خلقشده در این کشور میتوان تجربههایی را یافت که هم دائما تنه به تنهی آثار هنری سطح بالا میزنند و هم در خلق اکشنهایی جذبکننده و لحظاتی هیجانآور موفق هستند. The Chaser vh اما احتمالا یکی از قدرندیدهترین فیلمهای طبقهبندیشده در همین گروه از آثار به حساب آورد.
اثری که مرزهای اخلاقی یک پلیس، روانشناسی یک قاتل زنجیرهای و مشکلات سیستم قضایی کشور همگی در دلش جا گرفتهاند و در اکثر دقایق نه برای موفقیت در القای پیامهای خود به مخاطب بیخیال سرگرمکنندگی میشود و نه هرگز در به جوش آوردن خون تماشاگر با تعلیقزایی انقدر زیادهروی میکند که شکلگیری داستانش بر پایهی حرفهایی جدی را از یاد ببرد.
با این اوصاف اگر طرح داستانی فیلم که در آن پروتاگونیست قصه تنها ۱۲ ساعت برای یافتن مدرک برعلیه جنایتکار اصلی وقت دارد برایتان قابلتوجه به نظر میرسد، The Chaser احتمالا تجربه مناسبی را تقدیم شما خواهد کرد.
مردی از هیچ کجا (The Man from Nowhere)
مردی از ناکجا، فیلمی اکشن، تراژدی محصول کشور کرهجنوبی است از فیلم مردی از ناکجا به عنوان یکی از بهترین فیلمهای کرهای چندسال اخیر نام برده شده است.
مردی به نام «چاتائه سیک» که از نیروهای سابق ویژه است بعد از مرگ همسرش ارتش را رها میکند و در فروشگاه امانات در گوشهای از شهر خود را مشغول میکند. تنها دوست او دختر بچهای به نام «جونگ سو» است که مادرش شخصی معتاد و رقصنده است که در نزدیک خانه چاتائه زندگی میکنند. در یکی از روزها که مادر جونگ سو مواد هروئینی را از گروهی قاچاقچی و تبهکار میدزدد، چاتائه ناخواسته در گودالی از اتفاقات سقوط میکند و بعد از قتل مادر جونگ – سو به دنبال انتقام و پیدا کردن تنها دلخوشیاش در این دنیا به نبرد با این جانیان میپردازد تا انتقامی خونین را رقم بزند…
من شیطان را دیدم (I Saw the Devil)
«من شیطان را دیدم»، اثری جنایی و بی پروا است. فیلمی که خشونتاش را از پدران خود آموخته است و بیباکانه آنها را به تصویر میکشد.
گاهی ما را به یاد پرچمدار موج جدید آثار جنایی در کره یعنی «خاطرات قتل» میاندازد و گاهی از شدت خشونت، به یاد «Oldboy» خواهیم افتاد همچنین در اثر تقابل فکری و جسمی دو پرسوناژ اصلی از دو جبهه مختلف نیز ما را به یاد اثر فوق العاده دیوید فینچر، «Se7en»، خواهد انداخت.
کیم سو هیون، افسر پلیس جوانی ست که همسر باردارش توسط یک قاتل روانی به نام کیونگ چول، تکه تکه می شود. او تصمیم می گیرد خودش به شخصه وارد عمل شود و انتقام بگیرد… .
بانوی انتقام (Lady Vengeance)
فیلم بانوی انتقام در سال 2005 ساخته شده است. این فیلم و در ژانر جنایی، درام، هیجان انگیز و معمایی میباشد.
وقتی صحبت از انتقام به میان میآید همه چیز رنگ و بوی نفرتی عمیق به خود میگیرد که نمیتوان آن را از عاری از خشونت دانست و باید منتظر هرگونه اقدام وحشیانه و غافلگیرکننده بود.
نقطه قوت فیلم “بانوی انتقام” موسیقی متن آن است که میتوان آن را شاهکاری برای یک اثر سینمایی دانست و تناسب آن با لحظه به لحظهی فیلم را حس کرد.
در فیلم بانوی انتقام زنی به نام لی گوم جا (با بازی لی یونگ ئه) به اشتباه متهم به ربودن و قتل یک پسر بچه شده و بیش از سیزده سال را در زندان سپری میکند.
حال او پس از آزادی از زندان تصمیم میگیرد تا از قاتل واقعی، یک معلم زبان انگلیسی به نام آقای بک (با بازی چوی مین-شیک)، انتقام بگیرد اما…
سوزاندن (Burning)
فیلم سوختن ، اقتباسی از داستان کوتاه هاروکی موراکامی با عنوان «انبار سوزان» است.
«سوختن» علاوه بر این که یک مطالعهی شخصیت جذاب و یک معمای آرام است، با تنشهای مربوط به شکاف طبقاتی در کره جنوبی مدرن به جوش میآید.
بیشتر لذت تماشای «سوختن» نحوه فاش شدن معمای آن است، بنابراین بهتر است درباره جزئیات زیاد توضیح ندهیم تا خودتان فیلم را ببینید.
تنها در این حد اشاره میکنیم که داستان درباره جوانی به نام لی جونگ سو (یو آه این) است که در شهر پاجو زندگی میکند. او که سودای نویسندگی دارد، با کارهای عجیب و غریب زندگی خود را میگذراند و..... .
میناری (Minari)
فیلم Minari، پرترهای ریزبافت و صمیمانه از تجربهی مهاجرت است. داستان یک خانوادهی کرهای در دههی ۸۰ که پس از گذشت چند سال از مهاجرتشان به آمریکا همچنان نتوانستهاند به یک ثبات و آرامش نسبی برسند.
روایت Minari را مجموعهای از لحظات کوچک و جزئیات دوست داشتنی میسازد. لحظاتی که به اندازهی نقاط عطف روایت فیلم اهمیت دارند. از جملهی این جزئیات میتوان به تفاوتهای فرهنگی جذاب میان شخصیتهای مختلف فیلم اشاره کرد.
لحظههای برخورد نژادی در Minari کوتاه و جزئی هستند و فیلمنامه بجای تاکید بر مشکلات بیرونی، بیشتر بر مسائل و ناسازگاریهای درونی مهاجران متمرکز است.
خدمتکار (The Handmaiden)
فیلم با نمایی از شلاق شدید باران آغاز میشود. گروهی از سربازان رژهکنان در حال عبور هستند. تعدادی زن در همان نزدیکی در زیر یک سر پناه ایستادهاند و نفری یک نوزاد در بقل دارند. دههی ۱۹۳۰ است. دورانی که کره تحت اشغال ژاپن بود. همهچیز بد به نظر میرسد.
در «خدمتکار» با داستانی دربارهی چندتا استاد فریبکاری و نقشههایشان برای رودست زدن به یکدیگر طرفیم. با داستانی طرف میشویم که چیز شگفتانگیزی به نظر نمیرسد. تنها چیزی که نظرمان را جلب میکند، زیبایی طراحی لباس و دکور است. اما عنصر نادیدنی دیگری هم وجود دارد که بهطرز غیرمستقیمی کنجکاومان میکند و آن هم کارگردانی چان ووک است.
در دورهٔ اشغال ژاپن، مردی شیاد برای اغوای زن ثروتمند ژاپنی و راضی کردن او به ازدواجش با وی، دختری را بعنوان خدمتکار برای آن زن، استخدام میکند. وظیفه این خدمتکار قلابی راضی کردن زن به ازدواج با آن مرد است و… .
زندگی های پیشین (Past Lives)
زندگیهای پیشین، فیلمی است دربارهی آنچه پشت سر میگذاریم و آنچه به دست میآوریم و این که رسیدن به دومی، بدون گذشتن از اولی، ممکن نیست.
در خلاصه داستان فیلم زندگی های گذشته Past Lives باید گفت که خودتان را برای یک داستان حزنانگیز آماده کنید، زیرا زندگیهای گذشته یک درام عاشقانه است که دو نفر را که سالها پیش فرصت عاشقی را از دست دادهاند، دوباره بهم میرساند.
زندگیهای گذشته با انحراف از داستانهای عاشقانهای که در آنها از عاشقان انتظار میرود آسمان، زمین و خودشان را برای خلق یک لحظه ماندگار از عشق دگرگون کنند، از ما میخواهد تغییراتی که با گذشت زمان به وجود میآیند را بپذیریم.
پاسخ ها