بامداد پنجشنبهای که گذشت، بخشهایی از سراوان هدف حمله نظامی پاکستان قرار گرفت. این حمله بعد از حمله موشکی به مواضعی در خاک پاکستان انجام شد.
شرق-سامان موحدیراد: بامداد پنجشنبهای که گذشت، بخشهایی از سراوان هدف حمله نظامی پاکستان قرار گرفت. این حمله بعد از حمله موشکی به مواضعی در خاک پاکستان انجام شد.
در پی این حمله به روستاهای سراوان در سیستانوبلوچستان، ۹ نفر جان باختند. احمد وحیدی، وزیر کشور ایران، روز پنجشنبه در حاشیه همایش نمایندگان فرمانداران در انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری در جمع خبرنگاران در پاسخ به سؤال خبرنگار ایرنا در مشهد، گفت: «طبق گزارشهای دریافتی تعداد چهار کودک، سه زن و دو مرد در انفجار روستایی در سه یا چهارکیلومتری مرز ایران کشته شدهاند که همگی از اتباع خارجی بودند». همچنین علیرضا مرحمتی، معاون استاندار سیستانوبلوچستان، در گفتوگو با تسنیم در واکنش به سؤالبرانگیزشدن «اتباع خارجی» نامیدن جانباختگان گفت: «در حال بررسی هستیم که چگونه این افراد در این روستا ساکن شدهاند».
اگرچه چند روزی از ماجرای حمله پاکستان به ایران میگذرد، اما نبود اظهارنظر صریح در این زمینه به ابهامات دامن زده است؛ چراکه بسیاری در شبکههای اجتماعی گمان میکنند که استفاده از واژه «اتباع خارجی» برای جانباختگان حادثه سراوان شاید به معنی بیشناسنامه بودن این شهروندان است؛ زیرا خیلی زود هویت و اسامی آنها هم در شبکههای اجتماعی فاش شد که نشان از آشنایی محلی با آنها در آن منطقه دارد.
استاندار اسبق سیستانوبلوچستان در این زمینه به «شرق» میگوید: اگر فرد تبعه خارجی است، باید با این عنوان شناسایی و کارت اقامت دریافت کند و اگر ایرانی است، باید شناسنامه داشته باشد. نمیتوان پذیرفت کسی در ایران حضور داشته باشد و هویت نداشته باشد. این مثال ساده را من همیشه عنوان میکردم که چگونه از تردد یک موتورسیکلت فاقد پلاک بهسرعت جلوگیری میشود. تعداد زیادی انسان در این کشور در حال زندگی هستند که اسناد هویتی ندارند! یا ضعف در نوع ارائه خدمات ما دیده میشود یا ضعف اطلاعاتی و شناختی ما از منطقه است که طی آن نمیتوانیم یک تبعه خارجی را از شهروند ایرانی تشخیص دهیم.
علی اوسطهاشمی در بخش دیگری از صحبتهایش به پیشینه صادرنشدن شناسنامه در سیستانوبلوچستان اشاره میکند و میگوید: موضوع فاقدان شناسنامه در سیستانوبلوچستان داستانی طولانی دارد. این مسئله در استان سیستانوبلوچستان به دلیل بافت خاص قومیتی و مذهبی آن وجود داشت و تا سالها هم بهعنوان یک چالش شناخته نمیشد تا اینکه ماجرای پرداخت یارانهها در کشور به مرحله اجرا درآمد. در واقع تا پیش از اینکه یک دولت در ایران تصمیم بگیرد یارانهای را به صورت نقدی به شهروندان ایرانی پرداخت کند، شناسنامه برای اهالی مناطق دوردست و محروم ایران چندان موضوعیتی نداشت. این منطقه بیش از شش هزار روستا دارد که اغلب در فاصله طولانی از هم قرار دارند و ارتباط آنها با نواحی شهری هم تا مدتها پررنگ و بهروز نبوده و برای همین اموراتی که اهمیتداشتن شناسنامه را برجسته میکرده، برای آنها تعریف نشده بوده است. ازدواجهای آنها هم اغلب به صورت قانونی ثبت نمیشده و تنها مبنای شرعی داشته است. برای همین وقتی شناسنامه برای آنها چندان مهم نبوده، در صدر نیازهای اولیهشان برای برآوردهکردن نبوده است؛ ازاینرو آنها خودشان را از این حق محروم کرده بودند.
استاندار اسبق سیستانوبلوچستان در بخش پایانی صحبتهایش میگوید: «وقتی موضوع پرداخت یارانهها به میان آمد، دیگر موضوع مردم محروم از این حق هم مطرح شد و مورد توجه رسانهها و افکار عمومی قرار گرفت. از سوی دیگر قرابتهای آنها با کشورهای همسایه به دلیل نزدیکی مرزی هم به پیچیدهشدن وضعیت کمک کرد.
به هر حال آنها روابط اجتماعی قوی با افغانستان و پاکستان دارند و ازدواجهای زیادی در این میان انجام شده است که میتواند صورتمسئله را پیچیدهتر کند؛ از اینرو تمییز شهروند ایرانی از غیر ایرانی در سالهای اولیه بهمیانآمدن این مسئله کمی پیچیده شده بود. با این حال اکنون میدانیم که با پیشرفتهای تکنولوژیک و علمی این مسئله قابل تدبیرو مدیریت است و با انواع آزمایشهایی میتوان موضوع را تشخیص داد و ابهامات را از میان برداشت».
به هر روی اتفاق رخداده در سیستانوبلوچستان همچنان با سؤالهایی در سطح افکار عمومی مواجه است که به نظر میرسد هنوز به پاسخ نرسیدهاند.
پاسخ ها