زن جوان که بعد از فوت شوهرش مجبور به کار خلاف شد داستان زندگیاش را بازگو کرده است.
اعتماد آنلاین: مریم ۱۴ ساله بود که ازدواج کرد. او چند سال قبل وقتی شوهرش را از دست داد دیگر به خانه پدری برنگشت. حالا مریم متهم است در فروش مال مسروقه همدستی داشته است. او مدتی است در زندان به سر میبرد.
این زن از زندگیاش میگوید:
*چرا دزدی میکردی؟
من دزدی نمیکردم میخواستم زندگیام را بچرخانم، با دوست شوهرم همکاری کردم تا طلاهایی را که سرقت کرده بفروشد.
*از خانوادهات بگو. کجا هستند؟
من 14 ساله بودم که ازدواج کردم. پدرم زن دوم داشت و مادرم فوت کرده بود برای همین هم من را زود شوهر دادند. بعد از آن هم دیگر پدرم سراغم نیامد. شوهرم یکی از همشمهریهایم بود، وقتی به تهران آمدیم من باردار شدم و دوقلو به دنیا آوردم. شوهرم به من میگفت موتورساز است البته مواد هم میکشید. وقتی فوت کرد زندگی من به هم ریخت. چارهای نداشتم بجز اینکه زندگی خودم و بچهها را تامین کنم. دوست شوهرم به من گفت اگر با او همکاری کنم پول خوبی میدهد و من هم قبول کردم. بعد فهمیدم شوهرم هم دزدی میکرده.
*بچههایت کجا هستند؟
آنها بزرگ شدهاند. دخترانم 18 ساله هستند. در خانه خودمان زندگی میکنند. آنها فعلاً با کارکردن در خانههای مردم زندگیشان را میگذرانند.
*میدانی ممکن است مدتی در زندان باشی؟
بله میدانم. البته چون بار اولم است گفتند شاید مشمول عفو هم بشوم اما من واقعاً قصد ارتکاب جرم نداشتم، من فقط میخواستم نانی برای بچههایم به دست آورم. واقعاً نمیدانم باید چه کنم. من مجرم نیستم و قول میدهم اگر آزاد شدم دیگر سمت جرم نروم.
پاسخ ها