التهاب و حاشیه به جای کار و پشتوانه سازی؛ پرونده ویژه :آکادمی استقلال قربانی جنگ قدرت؛ در یک گزارش مفصل و در گفتوگو با دو مدعی آکادمی باشگاه استقلال،پرونده این بخش پرحاشیه باشگاه استقلال را بررسی کردهایم.
به گزارش ورزش، در میان مشکلات عدیده باشگاه استقلال ازجمله مسائل مالی و عدمحمایت اسپانسر باشگاه و موارد مختلفی که منجر به انتشار بیانهای مفصل از سوی فرهاد مجیدی بهعنوان سرمربی این تیم شد، ماجراهای پایانناپذیر آکادمی این باشگاه و حاشیههای آن نیز در جای خودش طی یک ماه اخیر در صدر اخبار فوتبال ایران قرار داشت، بهطوریکه روزی نبود که شاهد یک مصاحبه تند از سوی تعدادی از پیشکسوتان این تیم مبنی بر برکناری ناصر فریاد شیران نباشیم که درنهایت بیانیهای از سوی آنها به وزیر ورزش را به همراه داشت و آن بیانیه بهمثابه تیر خلاصی بود که باعث شد فریاد شیران درنهایت عطای حضورش را به لقایش ببخشد و از سمت خود کنارهگیری کند، که البته بهزعم همان پیشکسوتان، استعفایی در کار نبوده است و او اخراج شده است.
داستان ازآنجا شروع میشود که احمد سعادتمند در زمان تصدیاش بهعنوان مدیرعامل باشگاه استقلال در تاریخ 25 مرداد 1399 با صدور حکمی سعید مراغه چیان کاپیتان سابق استقلال در دهه ۶۰ را بهعنوان مشاور مدیرعامل و سرپرست جدید آکادمی این باشگاه بهجای اصغر حاجیلو منصوب کرد. حدوداً پس از سه ماه و بعد از اخراج احمد سعادتمند، احمد مددی بهعنوان سرپرست باشگاه استقلال در پی انتصابات متعددی که انجام داد، طی حکمی در تاریخ 28/8/ 99 ناصر فریاد شیران را بهعنوان جانشین سعید مراغه چیان معرفی کرد.
این در حالی بود که مراغه چیان با زحمات زیادی تیمهای پایه را بسته بود و طبیعتاً منتظر تماشای دستاوردش در این مدت بود که مسابقات ردههای پایه به علت شیوع ویروس کرونا به تعویق افتاد و او عملاً پیش از آغاز رقابتهای جای خود را به ناصر فریاد شیران داد که همین امر آغاز تنشهای بین این دو پیشکسوت بود.
خصوصاً اینکه استقلال در این فصل برخلاف تیم بزرگسالان در تمام ردههای پایه نتایج فوقالعادهای گرفت و علاوه بر این در 4 رده پایه موفق به شکست دادن رقیب دیرینهاش باشگاه پرسپولیس شد، که شاید همین موفقیتها باعث واکنش سعید مراغه چیان و تعدادی از پیشکسوتان باشگاه شد، که معتقد بودند این نتایج درخشان نتیجه زحمات سرپرست قبلی آکادمی است و فریاد شیران صلاحیت آن را ندارد که این موفقیتها را بهپای خود بنویسد.
آنها معتقد بودند باید افرادی بر صندلی ریاست آکادمی تکیه بزند که لااقل پیشازاین سابقه پوشیدن لباس باشگاه استقلال داشته باشد و فریاد شیران متعلق به باشگاه نفت است. ضمن اینکه شائبههایی را هم مطرح کردند که درواقع نتوانستند هنوز آن را اثبات کنند. اما بالاخره با توجه به فشار زیادی که بهوسیله اعضای هیئتمدیره به احمد مددی آوردند توانستند درنهایت، احمد مددی را علیرغم میل باطنی به برکناری تنها یار و یاورش در بدنه باشگاه مجاب کنند.
اما ماجرا در حقیقت چه بوده و چه ابعادی را در برداشته است ما را بر این داشت تا طی یک ماه گذشته کاملاً اتفاقات این آکادمی را که اتفاقاً در جای خودش اهمیت بسیار زیادی هم دارد زیر نظر بگیریم و بهنوعی رصد کنیم و بدون هیچ جانبداری تنها به اصل ماجرا بپردازیم و صرفاً اظهارات دو سرپرست اخیر را در قبال مسائل مشترک جویا شویم و دیگر قضاوت را بر عهده خوانندگان این مطلب واگذار کنیم:
*مراغه چیان خودش در ارتباط به حضورش در باشگاه میگوید:
مراغه چیان: در زمان آقای سعادتمند بهعنوان مدیرعامل باشگاه، ایشان از من درخواست کردند که آکادمی باشگاه را در اختیار بگیرم. من باسابقه طولانی در فوتبال پایه چه در عرصه باشگاهی و چه در عرصه ملی به خانه خودم بازگشتم تا بتوانم منشأ خدماتی برای باشگاهی شوم که به مدت 15 سال جوانی و بهترین سالهای عمرم را در آن سپری کرده بودم. بههرحال من 41 سال فعالیت در حوزه آکادمی تیمهای پایه و همچنین سرمربیگری تیمهای نوجوان و جوانان ایران را در کارنامه داشتم و باانگیزه زیادی آمده بودم تا آکادمی را به کمک همکارانی که در طی این مدت آن ها را بهخوبی میشناختم متحول کنم و کاری کنم که باشگاه مجبور نشود هرساله بازیکنان میلیاردی را به خدمت بگیرد.
*فریاد شیران با رد چنین ادعایی درباره سابقه مراغه چیان معتقد است:
فریاد شیران: ایشان بازیکن و کاپیتان بزرگ استقلال بوده و هیچ شکی دراینباره نیست، البته بماند به خاطر مسائل مالی استقلال را به مقصد دارایی ترک کرد. اما درخصوص حضورش در آکادمی باید بگویم او بهطور ناگهانی و اصطلاحاً با اَجی مَجی لاتَرَجی یکشبِ مدیر آکادمی استقلال شد، آخر با کدام سابقه مربیگری؟ آقای مراغه چیان شما در کدام آکادمی حضور داشتید؟ من در آن موقع آیا در زندان بودم؟ ایشان کارمند تربیتبدنی در اداره تربیتبدنی شهید حیدرنیا بودند و تنها مدیر مدرسه فوتبال سعید مراغه چیان بوده که فقط 20 تا 30 شاگرد داشته که این بههیچوجه آکادمی محسوب نمیشود. اصلاً کدامیک از این بازیکنان شما تبدیل به یک فوتبالیست درجهیک شدهاند. درحالیکه شاگردان من همینالان در تیم ملی بازی میکنند. ازجمله بیرانوند و پورعلی گنجی.
*درخصوص سالمسازی فضای آکادمی هر دو نفر معتقدند بهمحض ورودشان دست دلالها را کوتاه کردند:
مراغه چیان مدعی شده است:
مراغه چیان: من بهمحض ورود به آکادمی بهعنوان اولین کار تصمیم گرفتم در راستای سالمسازی، دست دلالها را از اطراف باشگاه کوتاه کنم و این کار را به شکر خدا به کمک همکارانم بهخوبی انجام دادم تا دیگر هیچ دلالی بازیکنان ما را تحت تأثیر قرار ندهد. من بهخوبی به این فضا آشنا بودم و بهنوعی با تخصص کافی در این رابطه بازیکنانم را از دست این دلالها همواره دور نگه داشتم و گواه خانوادههای بازیکنان، با توجه به مدت زمانی که به من اجازه فعالیت داده شد، در این راه موفق بودم.
*فریاد شیران نیز با مطرح کردن همین موارد گفت:
فریاد شیران: پاکسازی که من در آکادمی باشگاه انجام دادم، در تاریخ آکادمی باشگاه دیگر تکرار نخواهد شد. تمام کسانی که من پاکسازی کردم حتی جرأت یک مصاحبه علیه من را ندارند چراکه خودشان بهخوبی میدانند که اگر بخواهند حرفی بزنند من بهاندازه کافی مدرک و سند دارم. برای مثال من دست دلالی را کوتاه کردم که خودش را به یکی از پیشکسوتان استقلال چسبانده بودند و بااعتبار او میخواست وارد آکادمی شود، اما من بهمحض اینکه متوجه این مسئله شدم، آن پیشکسوت را به مدت یک ماه به آکادمی راه ندادم که در آخر با وساطت برادرم مجبور شدم او را به آکادمی راه بدهم، اما درعینحال حواسم بود که این آقا بازیکنی را وسوسه نکند. حتی یک روز دیدم که روی نیمکت تیم نشسته است که بدون تعارف مانع از ادامه نشستن او روی نیمکت شدم، و یکی از دلایلی که این آقا علیه مدام در رسانهها و فضای مجازی مصاحبه میکرد همین بود.
*در ادامه مراغه چیان در رابطه با انتخاب سرمربیان تیمهای رده پایه چنین اظهار میکند:
مراغه چیان: پس از محافظت از بازیکنان آکادمی در وهله بعدی از مربیانی از تاریخ این باشگاه استفاده کردم که کاملاً بهسلامت و درایتشان ایمان داشتم که خوشبختانه در ادامه دیدیم که همه آنها انتخاب کاملاً درستی بود. برای مثال ابتدا رضا حسنزاده را بهعنوان سرمربی امید انتخاب کردیم که بعد از رفتن ایشان به سراغ آرش برهانی رفتم و او را بهعنوان سرمربی تیم امید برگزیدم تا رابطی هم بین تیم اصلی بزرگ سلان و تیم امید باشد که همین تصمیم باعث بروز استعدادهای زیادی شد. در ردههای پایه نیز از آقای صدر محمدی استفاده کردم که همزمان سه رده پایه را به او سپردیم (نوباوگان، نونهالان و نوجوان) که الحق زحمات بسیار زیادی را متحمل شد.
*دراینباره استثنأ فریاد شیران صحبتهای مراغه چیان را میپذیرد و به بستن تیم توسط او اذعان میکند، اما بااینحال نسبت به نوشتن بیانهای که مراغه چیان پس از قهرمانیهای تیمهای پایه منتشر کرد واکنش بسیار تندی نشان میدهد:
*فریاد شیران: من بهمحض ورودم به آکادمی از تمام مدیران قبلی باشگاه تشکر کردم، حتی از خود آقای مراغه چیان که حتی سواد نوشتن هم نداشت بابت تمام زحماتش تشکر کردم. شما بروید در باشگاه ببینید که او حتی یک سند با دست خط خودش ننوشته است اما علیه من بیانیه صادر میکند که من شک ندارم آن نامه را خودش ننوشته است. اما بااینحال من منکر تلاشهای ایشان نشدم. برای مثال در همین استقلال آقای محمود فکری تیم را بسته است و خیلی هم در این رابطه زحمتکشیده است. الآن آقای مجیدی آمده و دارد کار میکند آیا محمود فکری هرروز بابت این مسئله معترض میشود؟ نه اینکه منافع خاصی در میان باشد.
من هم در بدو ورود از گذشتههای آکادمی تعریف کردم و حالا هم میگویم دست آقای مراغه چیان هم درد نکند. من کجا گفتهام تیم را من بستم. اما تنها گناه من علیرغم اینکه درگذشته معاون آکادمی استقلال بودم و در تیمهای پایه این باشگاه فعالیت کردم این است که در این تیم بازی نکردم. الآن هم خودم از این کار کنارهگیری کردم، تنها به خاطر استقلال و جوی که حاکم در این تیم شده است و همچنین به خاطر آقای مددی، که دارد به جِد عالی کار میکند و شک ندارم کسانی که او را زیر سؤال میبرند تنها به فکر منافع خود هستند و استقلالی نیستند.
*پس از طرح این موضوع مراغه چیان به سراغ راهاندازی تیم نوباوگان میرود و به زحماتی اشاره میکند که برای بستن تیم متحمل شده:
مراغه چیان: از اقداماتی ماندگاری که در زمان ما انجام شد، تأسیس تیم نوباوگان بود. به این خاطر که بتوانیم پشتوانهای برای تیم نونهالان ایجاد کنیم. بههرحال تیم امید از جوانان و جوانان از نوجوانان تغذیه میشد اما عملاً تیم نونهالان از داشتن پشتوانهای محروم بود که این کار با زحمات بیدریغ حسین صدرمحمدی انجام پذیرفت که انصافاً به این کار بسیار وارد هستند. ایشان مسئولیت هردو تیم نونهالان و نوباوگان را باهم پذیرفت که نوباوگان هفتهای یک روز همراه با نونهالان تمرین میکردند. که درنهایت همانطور که دیدید امسال به مقام سوم مسابقات دست یافتند. یعنی این قطاری بود که ما روی ریل قراردادیم و این موفقیتها مدیون زحمات تمام کسانی بود که این بستر را بهخوبی فراهم کردند و من شاید کمترین نقش را در این موفقیتها ایفا کردم.
این نتایجی که امروز در تمام ردههای پایه به دست آمده صرفاً به خاطر انتخاب سرمربیان کار بلد در تیمهای پایه و بستن تیمهایی بدون سفارش و دخالت هرگونه دلالی بود و اِلا شما مطمئن باشید، محال بود یک کدام از آنها نتیجه بگیرند و حالا این آقایان دائم میخواهند این را بهحساب خودشان بگذارند. مثل این است که من بخواهم زحمات آقای حاجیلو را بهحساب خودم واریز کنم که وجدانا این کار دور از هرگونه انصافی است.
* فریاد شیران ضمن تائید بخشی از صحبتهای مراغه چیان، معتقد است تغییرات او باعث شده تا تیم در ردههای پایه نتیجه بگیرد:
فریاد شیران: قبول دارم ایشان هم کارهای خوبی را انجام دادند اما زمانی که ادعا میکنند من اسب زین شده را سوار شدم خدمت شما عرض میکنم همین الآن شما به آقای صدر محمدی و ایوب اصغر خانی و آرش برهانی تماس بگیرید و از ایشان بپرسید که این تیمها را چه کسی به اینجا رساند. برای مثال من وقتی تیم جوانان را تحویل گرفتم تیم در مکان هشتم بود و درنهایت با تغییراتی که ما در کادر فنی انجام دادیم این تیم توانست با تفاضل گل نایبقهرمان شود یا در تیم امید تغییرات ما باعث شد تیم از جایگاه چهارم با اضافه کردن آقای نستور احمدی مربی بدنساز حرفهای و عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید بهشتی و داشتن مدرک B آسیا به کمک آرش برهانی که انصافاً او نیز زحمات زیادی کشید، به مقام قهرمانی برسد. آقای مراغه چیان اینطور نبوده است که ما بنشینیم و تماشا کنیم و اساساً هیچ اسب زین شدهای در کار نبود.
این نمایی از رنگ آمیزی بخش داخلی آکادمی باشگاه استقلال است که پیشکسوتان این تیم با اشاره به این موضوع فریاد شیران را متهم به ظاهر سازی میکنند
*اما ماجرای خوابگاه به دو روایت تعریف میشود.
از طرفی مراغه چیان مدعی میشود خوابگاه را با کمک آقای ابراهیمی و فرزندش ساختهاند اما فریاد شیران بهکلی این امر را رد میکند و ضمن تائید حضور آقای ابراهیمی ماجرا را به شکلی دیگر مطرح میکند اما به نظر میرسد در ماجرای خوابگاه آکادمی باشگاه، مراغه چیان استارت این کار را زده است و فریاد شیران آن را ادامه داده است.
*روایت شماره 1 توسط مراغه چیان:
مراغه چیان: برای تأمین هزینهها از آقای نامداری کمک میگرفتیم. ایشان به همراه آقای ابراهیمی دومرتبه به آکادمی باشگاه آمده بودند و به کمک فرزند آقای ابراهیمی تمام اندازههای لازم را گرفتند و خوابگاه بازیکنان را در همان ورزشگاه امام رضا را ساختند. این در شرایطی بود که ما پیشازاین بابت اسکان بازیکنان شهرستانی فشاری زیادی ازلحاظ مالی به ما متحمل می شدیم، بهطوریکه ماهانه بابت اجاره خوابگاه 18 میلیون تومان پرداخت میکردیم. ضمن اینکه همین مقدار هم بابت تغذیه بازیکنان باید میدادیم. من بازهم میگویم من خودم هیچ کاری نکردم و این فقط کار خدا بود.
*روایت شماره 2 توسط فریاد شیران:
فریاد شیران: این آقای ابراهیمی که شما میگویید یک انسان سالم هستند که یک روز پیش من آمدند و گفتند که پسر من مهندس است و ما قصد داریم به آکادمی کمک کنیم. من هم فضا را به ایشان نشان دادم و در کل از کارشان خوشم آمد. ایشان در ابتدا آمدند اتفاق را رنگآمیزی کردند ضمن اینکه جانمایی خوابگاه را هم طراحی کردند و علاوه بر این شابلون بسیار زیبایی از لوگوی باشگاه تهیه کردند، که اتفاقاً من علاوه بر زدن 25 لوگوی استقلال در سرتاسر آکادمی، در مجموعه انقلاب هم از این شابلون استفاده کردم. سپس سقف اتاقها را هم من به یکی از دوستانم آقای ذاکر سپردم و میتوانید ببینید که فضای خالی را به چه شکلی در آمده است. انصافاً آقای ابراهیمی و فرزندش خدمت زیادی به آکادمی کردند ولی متأسفانه هنوز من وقت نکردم تقدیرنامه ایشان را بزنم تا لااقل رزومهای برایشان محسوب شود.
*در ارتباط با موضوع خرید تجهیزات و انواع البسه و همچنین وسایل تمرین هر دو نفر اعتقاد دارند که آنها در هنگام ورود به آکادمی با یک برهوت مواجه شدند و عملاً آکادمی از داشتن کمترین امکانات برای انجام تمرینات محروم بود.
مراغه چیان دراینباره چنین گفت:
مراغه چیان: ما یک لوکوموتیو را روی ریل انداختیم و آماده حرکت کردیم و نتیجه آن را هم دیدیم که همان قهرمانیهای مختلف در تمام ردههای پایه بود. ما در بدو ورود به آکادمی با انبوهی از بدهکاریهایی مواجه شدیم که از زمان قبل از حضور من در باشگاه به وجود آمده بود که ما آنها را پرداخت کردیم. ما حتی لباس و کمترین امکانات برای تجهیز تمرینات را نداشتیم و اولویت را در راحتی بازیکنان قراردادیم نه اینکه در بدو امر بیاییم به اتاق خودمان رسیدگی کنیم. آیا من نمیتوانستم یک دفتر برای خودم طراحی کنم؟ آیا این برای من کاری داشت؟ آیا رنگ زدن اتاقها و دیوارها برای ما کاری داشت؟ اما برای من و همکارانم اولویت وضعیت مالی بازیکنان بود و اگر بازهم به عقب بازگردم همین تصمیمات را میگیرم، چراکه برای من آسایش خودم در وهله آخر قرار دارد و از هم مهمتر این بود که بچهها بتوانند بهراحتی تمرینات خودشان را دنبال کنند که خوشبختانه همین هم شد.
*اما فریاد شیران در این رابطه کاملاً با موضعی متفاوت از مراغه چیان چنین میگوید:
فریاد شیران: من به ضرس قاطع به شما میگویم و این را حتی میتوانید از مربیانمان بپرسید که سعید مراغه چیان هیچ وسیلهای را برای باشگاه خریداری نکردند. فقط برای تیم امیدها که آرش برهانی آن زمان هدایتش را بر عهده داشت و ارتباطی که بین او و آقای عبدیان و نامداری بود، تعدادی ملانژ و کاور، سوییشرت خریده بودند که البته همین مسئله، مورد اعتراض سایر تیمهای پایه قرار گرفت، البته این از هنر آقای برهانی بود و هیچ اشکالی هم نداشت.
اما زمانی که من ورود کردم، خیلی سریع برای تمامی تیمهای پایه به کمک "های وب" سفارش لباس را دادم. بروید بپرسید که اینجا 4 سال به هیچکدام از تیمها اُوِر نداده بودند که من سفارش آن را هم دادم. با کمک آقای اژدری که آقای ایوب اصغر خانی او را به ما معرفی کرده بود،175 دست ملانژ تهیه کردم. برای تهیه توپ هم طی یک نامه که از آقای مددی دریافت کردم به سازمان لیگ رفتم و 20 توپ دربی استار دریافت کردم. آقای مراغه چیان سن و سالی از شما گذشته و آدم نباید به همین راحتی دروغ بگوید. البته کارهایی که شما کردید را من منکرش نمیشوم ازجمله بستن تیم و کادر فنی که البته من در کادر فنی بعضی از پایهها اصلاحاتی را انجام دادم اما قبول دارم شما مجموعه تیم را بستید.
درباره تجهیز اتاق هم باید بگویم مگر این اتاق مال من و یا ارثیه پدر من است که شما دائم دم از این میزنید. این حرفها از روی نادانی زده میشود. یا بنده را محکومبه رنگ زدن میکنند درصورتیکه مگر رنگآمیزی بد است. آن عده از پیشکسوتانی مثل محمد نوری، مهدی فنونی زاده و .... من میخواهم در جواب این دست آقایان و بسیاری از کسانی که از اینکارهای من صدایشان درآمده است بگویم، من اگر فقط رنگ کردم شماها در این مدت چه خدمتی به باشگاه خودتان کردید؟ چرا امثال کسانی مثل آقای بهتاش فرییا چنین صحبتهایی را مطرح نمیکنند. اما خدا شاهد است که این آقایانی که من نام بردم به همراه افرادی که در هیئتمدیره به من تهمت های ناروا زدند حتی با شاهدانشان را به دادگاه می کشانم و آن زمانی که به دادگاه فراخوانده شدند باید ادعاهای و تهمتهایی را که من زدند را ثابت کنند و درصورتیکه محکوم شدند، از حالا بگویم که تمام زنده و مرده فوتبال ایران بیایند از من بخواهند آنها را ببخشم من این کار را نخواهم کرد.
نمایی از دفتر سرپرست آکادمی باشگاه استقلال در زمان مراغه چیان(عکس بالا) و فریاد شیران (عکس پایین) که البته مراغه چیان معتقد است باید ابتدا به وضعیت مالی بازیکنان ورود کنیم و سپس به دنبال زیبا سازی دفترمان باشیم.
*اما در ارتباط با نحوه برکناری هر دو نفر دلایل متفاوتی را مطرح می کنند.
مراغه چیان علت برکناری خودش را اینچنین توضیح میدهد که بیشتر برمیگردد به اینکه سفارشات مدیرعامل را به دلایلی که در ذیل میخوانیم رد میکرد:
مراغه چیان: از دلایلی که برای برکناری من عنوان کردند عدم هماهنگی با مدیرعامل تیم، آقای مددی بود. طبیعی است که وقتی من در امری تخصص دارم به هیچ سفارشی تن نمیدهم. ایشان از من در چندین نوبت خواهان برکناری چند نفر از مربیان و بازیکنان تیمهای پایه شدند که من با توجه به شناخت و اعتماد و ایمان و اعتقادی که به نیروهای خودم داشتم هرگز حاضر قبول چنین خواسته غیرمعقولی نشدم.
ازآنجا که در پایان فصل این منم که باید بهعنوان سرپرست تیمهای پایه پاسخگوی هواداران و پیشکسوتان و حتی هیئتمدیره باشم نه هیچکس دیگری، سفارشات او را با احترام نپذیرفتم. این راهم باید بگویم البته شاید از من نپذیرید و باورتان نشود که برای اینکه خیالتان راحت میتوانید بروید و از آقای نامداری بپرسید که زمانی که من از آکادمی جدا شدم، آقای نامداری میخواستند بهپاس تمام زحماتی که برای باشگاه کشیدم مبلغ 100 میلیون تومان به من بدهند که من این محبت آقای نامداری را قبول نکردم. درصورتیکه ممکن بود هرکسی جای این مبلغ را بپذیرد و قبول کند.
*فریاد شیران برخلاف مراغه چیان، با مدیرعامل فعلی بسیار رابطه خوبی دارد، اما به همان نسبت با اعضای هیئتمدیره و طیفی از پیشکسوتان این تیم زاویه داشت که خودش دلایل برکناری یا استعفایش را به این شکل تعریف میکند:
فریاد شیران: متأسفانه اعضای هیئتمدیره باشگاه که من از آنها خیلی ناراحت هستم تحت تأثیر جو به وجود آمده اینهمه مشکلات جاری باشگاه را رها کردند و کمر به اخراج من بستند درحالیکه بهجز آقای حجت نظری هیچکدام حتی یکبار در آکادمی حضور نیافتند تا از نزدیک کارهای انجامشده را ببینند و من همه آنها را به خدا واگذار میکنم. درحالیکه حدود یک ماه پیش از سازمان بازرسی به آکادمی باشگاه آمدند و تمام حسابها را در حضور خود آقای احمد مددی مورد بررسی قراردادند و در پایان همهچیز را تائید کردند. تمام حسابها و تمام مبالغی که به باشگاه تزریق شده را من جزءبهجزء تمام فاکتورهایش را دارم، حتی خرید یک بسته آبمعدنی. من فقط این را بگویم اگر آن دو اسطوره فقید استقلال هم زنده شوند و ریاست آکادمی را بر عهده بگیرند بازهم همین حرفها وجود دارد.
*در ادامه مطلب به اظهارات این دو پیشکسوت باسابقه بهصورت جداگانه میپردازیم تا بیشتر در جریان مواردی قرار بگیرید که در طی حدوداً یک سال گذشته در آکادمی صورت گرفته است:
مراغه چیان:
1) ازجمله کارهایی خوبی که انجامشده بود، تشکیل تیم دوم نوجوانان بود که این کار خوب از زمان آقای حاجیلو انجامشده بود و در زمان ما به آن پرداخته شد. این تیم نیز توسط آقای صدر محمدی اداره میشد که البته قرار بود آنها امسال در رده نوجوانان در مسابقات شرکت کنند. که دیگر قسمت نشد ما بمانیم.
2) در این مدت کوتاه حضورم، حدود 10 بازیکن به آقایان عبدی و درخشان معرفی کردم که 5 بازیکن از این تعداد در تیمهای نوجوانان و جوانان ایران پذیرفته شدند. ضمن اینکه شما میتوانید صحت این صحبتها را ازهر کسی دلتان میخواهد استعلام بگیرید.
3) در ارتباط با تیم اصلی هم من چندین مرتبه بر سر تمرینات تیم اصلی حاضر شدم و از آقای فکری خواستم که حدود 10 بازیکن تیم امید بتوانند در طول هفته چند بار با بازیکنان بزرگسال تمرین کنند و باور کنید اگر این روند ادامه مییافت استقلال ظرف سالهای آینده به اینهمه بازیکن میلیاردی احتیاجی پیدا نمیکرد که متأسفانه، متأسفانه به من اجازه کار ندادند.
4) آنها درصدد بودند بهمحض اینکه تیمهای پایه نتیجه نگیرد، تمام تقصیرات را گردن من بیندازند و عنوان کنند سعید مراغه چیان مسبب عدم نتیجهگیری تیمهای پایه است و اگر هم تیم نتیجه بگیرد بگویند که نتیجه زحمات خودشان بوده است. این را هم من به شما بگویم که در چند ماهی که من در آکادمی بودم، قرار بود مسابقات تیمهای پایه آغاز شود که به علت شیوع ویروس کرونا این امر به تعویق افتاد، و در همین فاصله پیشنهادهایی به من شد که بازیکنانی را به خدمت تیمهایم در بیاورم و در اِزای آن مبالغ هنگفت مالی را دریافت کنم که خوشبختانه من به هیچوجه احتیاجی به گرفتن چنین مبالغی نداشتم و اگر هم داشتم محال بود که بخواهم تیم را با این شرایط ببندم که اگر این کار را انجام میدادم امکان نداشت، چنین نتایجی در پایان رقم بخورد. من نهتنها مبلغی از کسی دریافت نکردم بلکه به گواه بسیاری از کارمندان وقت باشگاه از جیب خودم برای تیمم هزینه کردم.
5) بههرحال این نظر مدیریت باشگاه است که من برگردم یا خیر، اگر از من بخواهند برگردم حاضرم دوباره بیایم. درزمان آقای سعادتمند هم خود ایشان از من خواستند و الآن هم اگر بخواهند حاضرم به باشگاه استقلال در هر قسمتی خدمت کنم.
6) باور کنید من به همراه آقای زرینکمر و سایر دوستان بهقدری با وسواس زیاد بازیکنان را انتخاب میکردیم که خدانکرده حقی از کسی ضایع نشود. خدا شاهد است افرادی بودند که برفرض مثال میگفتند که من چند بازیکن نوجوانان و نونهالان دارم و تنها اجازه دهید این بازیکنان وارد تیمهای ردههای مختلف استقلال شوند، اما من و همکارانم کوچکترین مجالی به این دست مسائل نمیدادیم، چراکه من اگر بخواهم به استقلال خیانت کنم درواقع انگار به تمام زندگی خودم و جوانیام خیانت کردم. باور کنید من خودِ خدا را در این مدت در آکادمی باشگاه دیدم که چطور کارها خودبهخود بهخوبی انجام میشد.
7) من برنامههای زیادی داشتم که حدود 50 یا 60 نفر از پیشکسوتان استقلال را هرماه دورهم جمع کنم، اما این کرونا نگذاشت و همه برنامههای ما را خراب کرد، ولی به لطف خدا سعی میکنیم که این کار را عملی کنیم تا همه زیر پرچم استقلال جمعشویم و قدر همدیگر را بیشتر بدانیم. این دنیا آنقدر بیارزش است که همه عزیزانمان را داریم از دست میدهیم و در پایان باید بگویم اینهمه کینهورزی صرفاً باعث ایجاد کدورت میشود و حتم داشته باشید که چیزی جز محبت باقی نمیماند.
*فریاد شیران نیز مانند مراغه چیان مواردی را بهصورت جدا مطرح کرده است که در ادامه این مطالب را میخوانیم:
1) هواداران یکذره آگاه باشید، آیا آقای مددی ا باید مورد اعتراض قرار دهید یا آقای سعادتمند و یا مسئول کمیته نقل و انتقالاتی که به آن صورت تیم این فصل را بستند. این پیشکسوتان که عنوان میکنند دلشان برای استقلال میسوزد چرا از قراردادهای ترکمانچای طوری که با بازیکنان در آن هتل مجلل بستند نمیگویند؟ از سازمان بازرسی کل کشور آمدهاند و به آقای مددی گفتهاند که قراردادهای نامتعارف را درست کنید و آقای مددی مجبور شده است، بازیکنان را یکی یکی به دفترش فرا بخواند تا این قراردادها را اصلاح کند. بگذارید بازیکنان استقلال ناراحت شوند اما من باید حقیقت را بگویم. کجای دنیا خارج از قرارداد 2 میلیارد تومان پول به یک بازیکن میدهند؟ مبلغی که میتواند 30 خانواده را از اینرو به آن رو بکند.
2) پیشکسوتان باشگاه آن شبهایی که من از فعالیتهایم در آکادمی استوری میگذاشتم از شدت ناراحتی خوابشان نمیبرد. من در این موقعیت رفقایم را شناختم. فکر میکردم آقای رجبی و مهدی فنونی زاده بچهمحل من هستند و از ورود من به آکادمی استقلال، استقبال گرمی میکنند یا تابهحال فکر میکردم آقای محمد نوری که در دهه 60 هم خدمت من بوده از حضور من خوشحال میشود یا همین آقای مراغه چیان همکلاس من در کلاس مربیگری بود و تصورم این بود، از اینکه من جانشینش شدم، خوشحال میشود.
3) من در بدو ورودم از همه پیشکسوتان باشگاه قبل از شروع باشگاه رخصت گرفتم از آقای حاجیلو گرفته تا همین آقای رجبی که الآن اینطور پشت سر من صحبت میکند. این چیزها را نمیخواستم بگویم اما آقای بهرام میرشیبانی و داوود جباری به من اصرار کردند که با او صحبت کنم و من هم پذیرفتم و پس از صحبت با رضا رجبی متوجه شدم که انتظار داشت من او را بهعنوان معاون آکادمی انتخاب کنم. او حتی به من میگفت باید اتاقی که برای من در نظر میگیرید در شأن من باشد و زمانی که انتظاراتش تأمین نشد برای من شمشیر از رو بست.
4) انصافاً آکادمی با تمام این حواشی و تمام گرفتاریهایش برای کسی که میخواهد سالم کار کند چه منافعی میتواند داشته باشد. آنها علیرغم اینکه مرتب با ایجاد موج منفی بهوسیله رسانهها و فضای مجازی، روح و روان من و مربیان و بازیکنانم و حتی خانوادههایمان را مورد اذیت و آزار قراردادند، اما خدا با ما بود و ما توانستیم سربلند بیرون بیایم. چه خوشتان بیاید و چه خوشتان نیاید، این موفقیتها در زمان تصدی من بهعنوان مدیر آکادمی باشگاه استقلال در تاریخ ثبت خواهد شد.آقایانی که سنگ استقلال را به سینه میزنید، بهجای اینهمه ایراد و سیاه نمایی از موفقیتهای تیمهای پایه استقلال خوشحال باشید. شماها کاری کردید که بعضی از هواداران به من فحش ناموس دادند اما من بازهم دندان روی جگر میگذاشتم و آن شخص را به گرفتن اطلاعات از نتایج آکادمی و کارهایی را که صورت گرفته تشویق میکردم و دقایقی بعد همان فرد میآمد و از من عذرخواهی میکرد.
5) از ایراداتی که از من میگرفتند دلالی بود. سؤال من این است که اصلاً مدیر آکادمی کارش چیست؟ باور کنید یکی از اصلیترین وظایف مدیران آکادمی آوردن بازیکن است. این وظیفه مدیر آکادمی است که برای تیم بازیکن بیاورد. من گناه کردم که یکی از بهترین گلرهای جوان ایران را به داخل تیم آوردم؟ مگر من یعقوب کریمی، ایمان موسوی، شهاب عادلی، رضا حبیب زاده را به نفت نیاوردم؟ اصلاً کار من همین است. اما دلال نیستم که از خود بازیکن و یا پدرش پول بگیرم. این را بدانید که تمام هزینههایی که آنجا شده تبدیل به سند شده و در بسیاری از این سندها فرد هزینه کننده مدعی شده که من صرفاً به خاطر آقای فریاد شیران و استقلال این هزینه را هبه کردم ولا غیر.
به هر ترتیب آن چیزی که امروز بیش از هر موضوعی اهمیت دارد، اداره آکادمی باشگاه استقلال با تمام پتانسیل بینظیرش که در حال حاضر سرپرستی را به خود نمیبیند و آنچه مایه ناراحتیاست است این آکادمی طی یکفصل و کمتر از یک سال باید سومین سرپرست خود را تجربه کند. این در حالی است که معمولاً مدیران آکادمیهای مطرح دنیا، سابقههای بس طولانی دارند بهطوریکه آن مدیر و همکارانش شاهد نسلهای زیادی از بدو کودکی تا روز خداحافظیشان هستند و این چرخه همچنان بدون تغییر ادامه مییابد، ولیکن این ثبات لااقل در آکادمی باشگاه استقلال محلی از اعراب ندارد.
کیاوش عزیزی
پاسخ ها