«معجزه» بماند برای جام جهانی؛ برای کودکان این سرزمین «حماسه» خلق کنید!؛ تیم ملی ایران امروز در جدالی حساس به مصاف بحرین خواهد رفت و آنچه انتظار میرود کسب یک برد و جبران شکست بازی رفت است.
به گزارش ورزش دیگر همه چیز آمادهی یک برد شیرین در خاک بحرین است. حساب کتابهایمان را کردهایم. دو دو تا چهارتاهایمان را کردهایم و نشستهایم به انتظار خلق یک حماسه ملی-فوتبالی دیگر. از همان دست حماسههایی که از تیمملیمان کم ندیدهایم. بارها خود را جای اسکوچیچ گذاشتهایم تا بهترین ترکیب را برای تیم ملی انتخاب کنیم. بارها راههای گل زدن به بحرین را در ذهن مرور کردهایم. خود را با تمام وجود روی بند کفش طارمی و سردار و جهانبخش و بقیه گذاشتهایم و با همه وجود به توپ ضربه زدهایم و لذت لحظه گل زدن به بحرین و شادی پس از آن را مزمزه کردهایم.
خوب میدانیم چه شادی و شعف وصفناپذیری در انتظارمان است. آن هم در یک خرداد دیگر. خردادی که هشت سال پیش طعم یک صعود شیرین را با بردن قطر و کرهجنوبی در خاکشان تجربه کردهایم. حالا ماییم و انرژی مثبتی که از ایران به کمی آنطرفتر، به جایی که میدانیم بیحساب و کتاب میزبان ما شده میفرستیم. تا این بار هم همه آن نقشهها را نقش بر آب کنیم. تا نشان دهیم چه قدرتی هستیم در فوتبال آسیا. تا ثابت کنیم فرق است بین فوتبالی که چندین میلیون قلب پشت آن است تا فوتبالی که هنوز برای خودش هویتی نساخته.
«امروز آنچه میخواهیم یک برد نیست. بردن بحرین که نباید برای ما آرزو باشد. امروز میخواهیم که یک شروع باشد. شروعی برای بیرون آمدن غول فوتبال آسیا از سایه. از جایی که مدتی با بیتدبیری خودمان به دست چند تازه به دوران رسیده دادیم». نمیخواهیم شعر بگوییم و رجز بخوانیم. نمیخواهیم بازیکنان تیم ملی را سربازانی تصور کنیم که با رجزخوانی به آنها روحیه دهیم تا شاید با تحریک جنگاوریشان جدال فوتبالی با بحرین را برای ما در آورند. بلکه میدانیم تکتک آنها برای خود سردارانی هستند که مهارت خود را قبلا در فوتبال آسیا نشان دادهاند. آنها نیازی به تهییج شدن ندارند که خوب میدانیم خود بیشتر از همه ما مشتاق پیروزیاند. میدانیم که آنقدر حرفهای شدهاند که بدون هیچ خودخواهی خود را در اختیار تیم ملی قرار دادهاند. یک تیم ملی داریم که «تیمتر» از همیشه است. رفاقت در آن موج میزند. کسی برای کسی زیر و رو نمیکشد. باند و دسته نداریم و چقدر خوب که خیالمان راحت است که این تیم واقعا«تیم» است. از این تیم فقط انرژی مثبت به سمت ما روانه شده. میتوان همدلی را از همین راه دور، از شاتهایی که از تمرینات آنها به سمت ما مخابره میشود، از چهرههای آنها در زمین دید. زمانی مگر میشد چهار مهاجم لژیونر داشته باشیم و در تیم اختلاف نباشد. مگر میشد بازیکنی که در جام جهانی گل زده بیاید و بدون غرولند روی نیمکت بنشیند و به وقتش هم که به زمین فراخوانده شود همچون یک جوان تازهکار همه انرژیاش را در زمین بگذارد. مگر میشد لژیونر از اروپا بیاید و روی نیمکت بنشیند و حرفی نزند. باور کنید در این تیم همه آمدهاند تا دو شکست غیرمنتظره مقابل بحرین و عراق را جبران کنند. بله! ناهماهنگی هست، هوا گرم است، میزبان چندان میزبان منصفی نیست، فرصت برای کنار هم بودن کم بوده، اما ما هم ایرانیم. مردانی که همیشه با کمبودها ساختهاند. با بازی تدارکاتی مقابل سیرالئون به مصاف غولهایی چون اسپانیا و پرتغال رفتهاند و سربلند برگشتهاند.
ما به غرورمان برخورده. به غرور بازیکنمان برخورده. دو باخت دور رفت ما را جریتر کرده. «حتی درست نیست که از واژه انتقام برای بردن بحرین و عراق استفاده کنیم. انتقام را برای تیمهای بزرگتر میگذاریم. ما آمده ایم نشان دهیم که آنچه در دور رفت رخ داد فقط یک اتفاق بوده و دیگر اجازه نمیدهیم اتفاق تکرار شود». بحرین تیم خوبی است. سادهانگارانه است که آنها را یک تیم معمولی بدانیم. میدانیم که چه تدارکاتی داشتهاند و همچون یک تیم باشگاهی بیش از یک سال است که در کنار هم تمرین کردهاند و بازی تدارکاتی گذاشتهاند. اما ما هم بارها ثابت کردهایم که فقط اینها عامل تاثیرگذار در نتیجه نیستند. زمانی آمریکایی را در جام جهانی بردیم که با انبوهی بازی تدارکاتی و با امید به صعود از گروهش به جام جهانی آمده بود. زمانی آرژانتینی را مهار کردیم که تا فینال جام جهانی رفت. زمانی اسپانیا و پرتغالی را آزار دادیم که با بودنشان در یک گروه، گروه مرگ را تشکیل داده بودند. پس حرف از نشدن و نتوانستن برای تیم ملی ایران نزنید که آنها نشان دادهاند میتوانند. بازیکنانی که شکمسیر بازی نمیکنند و میخواهند بار دیگر لذت حضور در جام جهانی را تجربه کنند. خوب میدانند که حضور در جام جهانی چقدر در آیندهی حرفهای آنها مهم است.
پس اگر آنها حتی فقط برای خود هم بازی کنند دیگر ابایی از رویارویی با بحرین نداریم. چه برسد به اینکه بخواهند برای ما هم بازی کنند.
«میدانیم که آنها میجنگند هم برای خود و هم برای ما. برای آن کودکانی که حماسههای تیم ملی را از زبان ما شنیدهاند ولی ندیدهاند. برای کودکانی که وقتی از زبان ما معجزه ملبورن را میشنوند فکر میکنند در حال گفتن قصه و افسانهایم. از تیمملیمان میخواهیم که برای آن بچههایی بازی کنند که هنوز حماسه و معجزه را ندیدهاند. حالا که زندگی ما خالی از معجزه شده و همه چیز حول مداری تکراری و بیپایان میچرخد که از دل آن معجزهای بیرون نمیآید، میخواهیم تیم ملیمان برای این کودکان از دل فوتبال، یک معجزه، یک حال خوش، یک حماسه بیرون بکشد. برای بردن بحرین و عراق نیازی به معجزه نیست اما خلق حماسه لازم است».
ملیپوشان! در شرایط قحطی امید و امیدواری، به این کودکان امید دهید. برای دل آنها بازی کنید. به آنها نشان دهید که نباید تسلیم شد. بگذارید اسطورهی سختکوشی و تسلیمنشدن در زندگیشان شما باشید. بگذارید هر وقت در زندگیشان احساس ناامیدی کردند و از جنگیدن خسته شدند شما را به یاد آورند. حماسه کنید و ماندگار در قلب بچههای این سرزمین بمانید. «حماسه» را در همین خرداد ۱۴۰۰ به کودکان بدهید، «معجزه» را حواله میدهیم به سال دیگر در قطر و آنجا میدانیم که شما معجزه خواهید کرد. که ما به شما، به نسل حرفهای شما، به شما بچههای تخس و شیطانی که کم دیدهایم ترس به دلتان راه دهید خیلی امیدواریم.
حجت شفیعی
پاسخ ها