دو باشگاه استقلال و پرسپولیس پاسخ بدهند؛ کدام هوادار موافق هوچیگری و کریهای سخیف شماست؟؛ با ادامه جدلهای کلامی مدیران دو تیم پایتخت، باید کم کم یک دربی مجزا هم به عنوان «دربی متلکگویی» برگزار کرد و برای آن تاریخچه نوشت!
به گزارش ورزش، همچنان و پس از گذشت پنج روز از دربی نود و پنجم تهران بحثها و جدلها در مورد آن همچنان ادامه دارد. جدلهایی که به نظر آنقدر ادامه پیدا کرده که بر متن فوتبال انجام شده در دربی غالب شده و تقریبا اتفاقات فنی داخل زمین را زیر سایه خود قرار داده است.
جدلهای کلامی و کریخوانی اصل جداناپذیر دربیها بوده و هست و خواهد بود. وقتی هنوز هوادار قرمز و آبی برای بردهای تیم خود در سالهای قبل کری میخواند یعنی نمیتوان انتظار داشت که اتفاقات دربی پنج روز پیش به زودی به فراموشی سپرده شود. اما همه اینها از هواداران تیمها انتظار میرود نه بازیکنان و مربیان و مدیران. آنچه در چند روز اخیر پیرامون اتفاقات دربی رفته و آنچه به خصوص در دیالوگهای غیرمستقیم بین کادر مدیریتی دو تیم گذشته نشان میدهد که عصبیتها در سطح آنها بیش از عصبیت نمود یافته در بین هواداران دو تیم است.
کافیست به آنچه بین افشین پیروانی و فرزاد مجیدی در تلویزیون رفت نگاه دوبارهای کرد. آنها چه حرفی بهم زدند؟ چه گفتند که فراتر از آنچه در بین سطحیترین مکالمات هواداران دو تیم مطرح میشود بود؟ قرار است مدیران در هر سطحی جز نخبگان باشند و نخبه فردی است که بهتر، دور اندیشتر و عاقلانهتر و مدیرانهتر به موضوعات میاندیشد و برای آنها راه حل میدهد. آیا آنچه در دیالوگ بین این دو مطرح شد با خود سطحی حداقلی از نخبگی به همراه داشت؟ چه شده است که مدیران برای به دست آوردن دل هوچیگران مجازی خود تبدیل به یکی از آنها میشوند؛ با همان ادبیات و با همان سطح استدلال؟ ایراد از چیست؟ از فضای مجازی؟ از صدای بلندتر هوچیگری در این فضا؟
اگر قرار است از این به بعد پس از هر بازی حساس در لیگ، با همین سطح تنش و با این نوع دیالوگها بین مدیران مواجه شویم پس تکلیف آنهایی که فوتبال را به خاطر زیباییهایش میخواهند چیست؟ آنهایی که نمیخواهند هر بار که اینستاگرام خود را باز میکنند به جرم دوست داشتن فوتبال با انبوهی از فحش و متلک روبرو شوند؟ اگر قرار است نخبگان یا آنهایی که در جایگاه نخبگان نشستهاند به عامیانهترین شکل ممکن به همدیگر متلک بگویند و برای هم کری بخوانند به شرایطی میرسیم که از یک دربی که بار فنی آن چندان چنگی به دل نزده و سرجمع به اندازه تعداد انگشتان یک دست موقعیت گل نداشته، یک مثنوی هفتاد من کری و مصاحبه از دل گفتارهای مدیرانش بیرون میآید. به جایی میرسیم که یک مدیرش روی آنتن زندهای که ظاهرا هر دقیقهاش میلیاردی میارزد، از شانس آوردن حریف میگوید و اینکه اگر چنین میشد و چنان، چنانتان میکردیم و طرف مقابل با یادآوری تحقیرآمیز پست طرف مقابل بگوید همین است که است بردیمتان! و بعد از آن کلی تشویق و تحسین هم نصیبشان شود.
باور کنید اغلب طرفداران دو تیم با این نوع ادبیات موافق نیستند اما هوچیگری صدایش همیشه بلند است و نکته همین جاست که چه کنیم تا صدای هوچیگران زیر صدای طرفداران واقعی فوتبال خاموش شود؟ چه کنیم تا کسانی که حکم نخبه را در این فوتبال دارند بالاتر و فراتر و عاقلانهتر از بقیه حرف بزنند و عمل کنند؟ به کجا پناه ببریم؟
حجت شفیعی
پاسخ ها