با 80 سال سن، یک آنالیزور بزرگ بود؛ حسینی: فوتبال ایران یک مرد بزرگ را از دست داد؛ محمدرضا حسینی که فوتبالش را مدیون محمود یاوری است، از کار کردن با این مربی بزرگ می گوید.
به گزارش ورزش، محمود یاوری یکی از سرشناس ترین سرمربیان فوتبال ایران، پس از ماهها مبارزه با بیماری، سرانجام امروز دارفانی را وداع گفت تا جامعه فوتبال یکی از بزرگمردان خود را از دست داده باشد.
محمود یاوری در طول سالهای مربیگری در رده مختلف، بازیکنان زیادی را به فوتبال ایران معرفی کرد که از طریق کار زیر دست او، به تیم های بزرگی راه یافتند که محمدرضا حسینی بازیکن سپاهان یکی از این موارد است.
حسینی که به صورت اتفاقی و پس از یک دیدار دوستانه میان فجرسپاسی و تیمی در نورآباد ممسنی شیراز توانست نگاه محمود خان یاوری را به خودش جلب کند، از گفته ها و نگفته های دوران کار با محمود یاوری می گوید. ارتباطاتی که حتی پس از ترک فجرسپاسی نیز بین استاد و شاگرد برقرار بود.
یاوری یک آدم نترس و شجاع بود
محمدرضا حسینی در مورد درگذشت محمودخان یاوری می گوید: فارغ از همه ویژگی هایی که داشت، یک آدم نترس و شجاعی بود. زمانی که ایشان هدایت فجرسپاسی را در سال 90 تحویل گرفت، تیم در لیگ 18 تیمی در رده هفدهم بود. یک بازی دوستانه در نورآباد انجام دادند و فردای آن روز به من گفتند به تمرینات فجر بروم. آقای خرمزی نیز کمک مربی ایشان بود.
وی ادامه داد: من را انتخاب کردند و با فجر قرارداد بستیم و حتی در اولین دیدار فجر به من بازی دادند. به ایشان می گفتند که شما از نورآباد بازیکن می گیرد و از این دست مسائل. ایشان بر سر آوردن من، خیلی حرفها شنیدند. ولی خداروشکر در همه بازی ها حضور پیدا کردم و خوب کار کردم. لیگ را هم دوازدهم تمام کردیم و نتایج خوبی گرفتیم.
یاوری پیگیر حال فرشید اسماعیلی و دانشگر هم بود
محمدرضا حسینی هنوز نتوانسته این داستان تلخ رفتن یاوری را باور کند. او می گوید: از صبح تاکنون شوکه و ناراحتم. نه به خاطر اینکه ایشان من را به فوتبال لیگ برتر معرفی کردند. بخاطر اینکه ایشان به معنای واقعی کلمه یک مربی و یک دلسوز و آدمی مسئولیت پذیر بود.
حسینی می گوید حتی پس از جدایی او از فجرسپاسی، محمود یاوری پیگیر حال او بوده است: 4 ، 5 سالی می شد که من در فجر نبودم و ایشان مربی ما نبودند اما مدام با من در تماس بودند. بیشتر از اینکه من با آقای یاوری تماس بگیرم، ایشان با من در تماس بودند. بعد از بازی هایم، با من تماس می گرفتند و اشتباهاتم را گوشزد می کردند. ایشان به معنای واقعی یک انسان کامل بود و مسئولیت پذیر بودند و من از وجود ایشان استفاده می کردند.
محمود خان یاوری به حدی بزرگ بودند که حال دیگر شاگردانش را نیز می پرسیدند و جویای احوال آنها بود. حسینی می گوید: شاید ایشان شماره تلفن بازیکنانی نظیر فرشید اسماعیلی و محمد دانشگر را نداشتند که با آنها در تماس باشد ولی هر زمانی که با من تماس می گرفتند، جویای احوال آنها بودند. حتی از من می خواست به آنها نکاتی را بگویم تا آینده شان بهتر شود و همیشه نگران آنها بود. آقای یاوری خوشحال بود که شاگردانش در تیم های بزرگی بازی می کنند و از من می خواستند یک سری مسائل را به ایشان بگویم. من یک حامی و یک مرد بزرگ را از دست دادم.
اصفهان مرد بزرگی را از دست داد
محمود یاوری در زمان حیاتش هدایت تیم های اصفهانی را برعهده داشت و همین عامل باعث شده بود او با وجود سن بالا، پیگیر حال و روز این دو تیم باشد. حسینی در این خصوص می گوید: ذوب آهن و سپاهان مرد بزرگی را از دست دادند. چه در زمانی که من در ذوب آهن بود و هم زمانی که در سپاهان بودم، نگران این دو تیم بودند. من فکر میکنم آدم بسیار بزرگی را از دست دادیم.
آقای یاوری یک آدم همیشه فعال و پویایی بودند. من فوتبالم را مدیون ایشان بودند. ایشان گفتند من اصلا خانه هیچ بازیکنی نمی روم و کادویی نیز دریافت نمی کنم. اوایلی که من در تیم فجر بودم، به مناسبت روز مربی یک پیراهن به عنوان یک کادو به ایشان دادم ولی آن را نپذیرفتند و گفتند از شاگرد کادو قبول نمی کنم.
ایشان تا همین اواخر با پدر مادر من در ارتباط بودند. ایشان یک بار سنت شکنی کردند و به نورآباد آمدند و به خانه ما سر زدند و حتی در زمان جشن میلاد امام رضا (ع) به هیئت ما در نورآباد سر زدند و بچه های هیئت ما نیز از آمدن ایشان خیلی خوشحال شدند.
آقای یاوری برای کارشان سنگ تمام می گذاشتند
یکی از خصوصیات بارز محمود یاوری، برقراری نظم و انضباط در زمین و تمرینات بود. چیزی که تمام شاگردان او، به آن اذعان می کنند. حسینی در این خصوص می گوید: ایشان قبل از شروع تمرینات با تک تک بچه ها صحبت می کردند و شرایط آنها را می پرسید. آقای یاوری برای کارشان سنگ تمام می گذاشتند و من فکر می کنم عمر ایشان با عزت و پر برکت بود و برای همه خیر داشت.
زمانی که من را به فجر آوردند، من گفتم آقای یاوری این تیمی که من از آنجا آمده ام، بضاعت چندانی در تهیه لباس و لوازم ورزشی ندارد. بعد از یکی دو هفته از اصفهان مقدار زیادی لباس خریداری کردند و گفتند که به تیمم در نورآباد بدهم. برای کارهای بزرگی که آقای یاوری انجام دادند، نیاز به نوشتن یک کتاب است. فکر نمی کنم دیگر آدمی مانند آقای یاوری پیدا شود.
بازیکنانی نظیر فرشید اسماعیلی، محمد دانشگر، محمد انصاری، مهدی رجب زاده و... را آقای یاوری از تیم های دیگر آوردند و به آنها بها دادند. ایشان به تک تک جزئیات، مسائل کم اهمیت و نظم و انضباط توجه می کردند.
یاوری با 80 سال سن، یک آنالیزور بزرگ بود
حسینی می گوید که پس از اتمام بازی هایش، با تماس یاوری مواجه می شده و او همچون یک آنالیزور بزرگ، نکات ضعف و قدرت او را متذکر می شده است. اتفاقی که باعث شگفتی این بازیکن سپاهان شده است.
حسینی می گوید: بسیاری از مربیان پس از جدایی بازیکنان، خیلی پیگیر حال بازیکنانشان نیستند. اما ایشان با وجود اینکه در دهه هشتادم زندگیشان بودند، پیگیر حال شاگردانش بود. حتی در بازی هایی که من بدکار می کردم، ایشان تماس می گرفتند و نکات ضعف من را همچون یک آنالیزور بزرگ به من گوشزد می کردند. من تعجب کردم که ایشان همچنان پیگیر بازی های من هستند. ایشان چند روز قبل از بستری شدن در بیمارستان با من تماس گرفتند و تولد دخترم را به من تبریک گفتند. ایشان خوشحال بودند که من از نورآباد آمده ام و به اینجا رسیده ام. ایشان همچون پدری که نگران فرزندانش است، نگران من، اسماعیلی و دانشگر بود.
زمان می گذرد و همه ما می فهمیم که یک آدم بزرگ و مسئولیت پذیر را از دست دادیم. آن هم در دوره ای که خیلی ها دنبال قرارداد و دستمزد بیشتر هستند. مردم اصفهان مردم فهمیده ای هستند. چه در سپاهان و ذوب آهن از ایشان تقدیر می شد. فکر نمی کنم مردم اصفهان ایشان را فراموش کنند چونکه آقای یاوری فراموش شدنی نیستند.
آخرین دیدار حسینی با یاوری
حسینی پیش از شیوع کرونا با سرهنگ فوتبال ایران دیدار داشته است و پس از آن، موفق به دیدن استادش نشده بود اما از طریق تماس تلفنی، پیگیر حال یاوری بوده است. او در این خصوص می گوید: آخرین بار پیش از شیوع کرونا با آقای رجب زاده به خانه ایشان رفتیم. بعد از شیوع کرونا بخاطر وضعیتی که ایشان داشت و مشکلات ریوی آقای یاوری، بیشتر از 10 بار با ایشان صحبت کردیم و در تماس بودیم. من پس از آن دیدار، ایشان را ندیدم چرا که نگران بودیم از طریق ما بیمار نشوند.
در آن زمان هم من به کرونا مبتلا بودم و ایشان خیلی پیگیر حال من بود تا شرایط بدنی ام را حفظ کنم تا پس از بهبودی بتوانم مجددا کارم را از سر بگیرم. امیدوارم روحشان شاد باشد. به نظرم آقای یاوری از تک تک لحظات عمرشان لذت بردند و فکر نمی کنم حسرتی داشته باشند. خدا خیلی ایشان را دوست داشت.
پاسخ ها