ابوالقاسم کریمی

ابوالقاسم کریمی

شاعر ، نویسنده ، ترانسه سرا / وبسایت : k520.ir
توسط ۴ نفر دنبال می شود
 ۳ نفر را دنبال می کند

داستان انگیزشی/18

 

فنجان قهوه را تعارفش کردم.
وقتی نگاهش کردم دلم سوخت.
اما وقتی یادم آمد که چطور با فریب و نیرنگ قول خرید خانه و ماشین مرا وادار به ازدواج کرد حالم به هم خورد.

هنوز قهوه اش را نخورده بود که گفت: آماده شو که می خواهیم جایی برویم.
همین طور که از قهوه می نوشید از جیبش سوئیچی به من داد: امروز قولنامه اش کردم.
بریم محضر تا سند خانه را هم به نامت کنم.
ناگهان روی مبل ولو شد. متوجه شدم كه سیانور اثر کرده بود!!!

ابوالقاسم کریمی
ابوالقاسم کریمی شاعر ، نویسنده ، ترانسه سرا / وبسایت : k520.ir

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋