«محمد واعظی» و «امیر سحرخیز»، سازندگان تیزر «خانه یخچال نیست»، معتقدند هوش مصنوعی نهتنها تهدید نیست که فرصتی برای خلاقیتهای بیشتر فراهم کرده است
مرد جوانی که در اتاق نشیمن دارد مستندی درباره پنگوئنها میبینید، ناگهان متوجه حضور پنگوئنی در اتاق میشود؛ پنگوئن با فریادهایش به دمای خانه اعتراض میکند و بعد جمله «خانه یخچال نیست!» بر صفحه نقش میبندد. این تیزر ۲۵ ثانیهای شرکت توانیر که در رسانههای مختلف بارها منتشر شده پیامی فراتر از صرفهجویی در مصرف انرژی هم دارد: پنگوئن نه با شیوههای سنتی که به کمک هوش مصنوعی پا به اتاق نشیمن گذاشته و این یعنی ردپای هوش مصنوعی در صنعت ویدئوی ایران هم دارد پررنگ میشود و وقت تغییر قاعده بازی فرا رسیده است
چنین تغییری، به ویژه در صنعتی بهشدت وابسته به هنر و خلاقیت، سوالاتی را پیش میکشد که با تحولات اخیر هوش مصنوعی بارها در حوزههای مختلف مطرح شدهاند و شاید کلیشهای به نظر برسند اما از سویی، مسئله چنان پراهمیت است که از هرزبان بشنویم، نامکرر است؛ سوالاتی از این دست که هوش مصنوعی جای آدمها را میگیرد؟ خلاقیت را بیشتر میکند یا میکُشد؟ و مسائلی مانند اخلاق و کپیرایت چه میشود؟ دیجیاتو در گفتوگویی با «محمد واعظی»، کارگردان این تیزر و «امیرسحرخیز»، طراح جلوههای بصری تیزر، این پرسشها را در حوزه ساخت ویدئو و بهویژه ویدئوهای تبلیغاتی به بحث گذاشته است. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
چه شد که تصمیم گرفتید در ساخت این تیزر از هوش مصنوعی استفاده کنید؟ و چه مراحلی برای این کار طی شد؟
واعظی: در جلسات ایدهپردازی این تیزر، تصمیم داشتیم یک پنگوئن را در فضای واقعی وارد کنیم و اول مسیر دیگری را رفتیم اما از میانه کار به این نتیجه رسیدیم که میخواهیم ایده جدیدی را اجرا کنیم که فکر میکنم تابهحال تجربه نشده است. نتیجه آن شد که با استفاده از AI این پنگوئن وارد فضای واقعی شد. چیزی که ما تجربه کردیم این بود که به ثمر نشستن این ایده غیر از این به شیوه دیگری امکانپذیر نبود و با این کیفیت منتشر نمیشد.
سحرخیز: من سالهای زیادی است که در فضای انیمیشن و Visual Effect در سینما کار میکنم و تولید انیمیشن را با روشهای خیلی سنتی شروع کردم اما الآن در این موقعیت تصمیم گرفتیم از هوش مصنوعی برای انیمیشن و Visual Effect استفاده کنیم. من اصلا از همان روز اول، بر خلاف خیلی از همکارانم که AI را تهدیدی جدی میدیدند و شاید حتی از آن متنفر بودند، جذب این تکنولوژی شدم. دلیلش هم این ویژگی بود که اجازه میداد ایدهها را خیلی سریع پیادهسازی کنیم یا حداقل سریعتر ایدهپردازی کنیم.
در روش سنتی یک نفر مدل میساخت و آن را استخوانبندی میکرد تا انیمیشن را شبیهسازی کنیم. در این کار دیدیم که این سیستم تا حد زیادی به لحاظ کیفی و زمانی پاسخگو نیست و مجبور شدیم کمی مهندس معکوس کنیم. من فرض را بر این گرفتم که یک پنگوئن واقعی را جلوی پرده سبز آوردهایم و داریم فیلمبرداری میکنیم و این را با هوش مصنوعی ساختیم. این اتفاق در زمان بسیار کوتاهی رخ داد و به لحاظ کیفی، کارگردان هم آن را تایید کرد و تجربه بسیار جذابی بود.
استفاده از این روش به جای رفتن سراغ شیوههای سنتی چه تاثیری روی هزینهها داشت؟
سحرخیز: هزینه این کار نسبت به روشهای سنتی اصلا مقیاسپذیر نیست. هزینه کار شاید ۳۰ برابر کمتر و کیفیت دهها برابر و سرعت صدها برابر بالاتر بود. من قبلا در این فضا به صورت کاملا کلاسیک و سنتی کار میکردم و چیزی که الآن میبینم رقابت خیلی نابرابری است و در هیچکدام از این پارامترها، اصلا این دو روش با هم قابل رقابت نیستند. در مثلث سرعت، کیفیت و هزینه که قبلا صرفا دو ضلع آن را میشد بالا برد، هوش مصنوعی هر سه ضلع را بالا برده است و این مقداری هم ترسناک است.
با این تجربه، فکر میکنید حذف انسان از فرآیند تولید محتواهای ویدئویی و سپردن کامل آن به هوش مصنوعی امکانپذیر است؟
واعظی: هوش مصنوعی ابزار جایگزین نیست، بلکه مکمل و تسریعکننده است. هرچند تغییرات هوشمصنوعی هربار ما را شگفتزده میکند، هرگز نمیتوانید خلاقیت انسانی را از کار حذف کنید. هوش مصنوعی در صنعت ویدئو و حتی ویدئوی تبلیغاتی انقلاب ایجاد کرده اما بیش از انقلاب، هوش مصنوعی باعث تکامل میشود.
بله، خیلیها بیکار شدهاند ولی ساخت کامل فیلم با هوش مصنوعی و حذف کامل نیروی انسانی به نظر من تا حدی فریبنده است. واقعیت این است که بهترین نتایج، حاصل همافزایی هوش مصنوعی و هوش انسانی است. باید بیش از اینکه از آن بترسیم یا نگرانش باشیم، آن را به خدمت بگیریم. این سلاحی در دست ماست که میتواند سرعت و کیفیت کار ما را بالا ببرد.
سحرخیز: الآن هرچیزی که در این مورد بگوییم، شاید یک هفته بیشتر معتبر نباشد. خیلی از چیزهایی که در مورد هوش مصنوعی گفته میشود، هایپ است اما هرچه جلوتر میرویم خیلی از نواقص هم برطرف میشود. مثلا هوش مصنوعی اوایل در طراحی دستها و انگشتها مشکل داشت اما هرچه جلوتر رفتیم، به قدری Train شده که تقریبا چیزی نیست که نتواند ایجاد کند.
مقاومت در برابر هوش مصنوعی تا حدی عجیب است. من مدام یاد زمانی میافتم که اینترنت آمد و تاکسیهای اینترنتی جایگزین تاکسیهای تلفنی شدند. مسیری که آنجا طی شد، اینجا بهشدت عمیقتر و شدیدتر است و اگر آنجا شیب ملایمی داشت، اینجا یک نمودار لگاریتمی است و اگر آرتیست خودش را با این فضا منطبق نکند، قطعا بیکار میشود.
پس آینده بازار کار در این حوزه با حضور هوش مصنوعی چگونه خواهد بود؟
واعظی: خیلی صریح و قاطع بگویم، هر شغلی که در حوزه تولید محتوا و صنعت تبلیغات وجود دارد، اگر با ابزارهای هوش مصنوعی آشنا نباشد و از آنها استفاده نکند، از بازار جا میماند. این یک هشدار خیلی جدی است. آینده متعلق به آنهاست که بلدند چطور هوش مصنوعی را کنترل کنند. قرار نیست AI شغل کسی را بگیرد و طبق آن قول مشهور، کسی این شغل را میگیرد که بلد است با AI کار کند. همانطور که در سال ۲۰۰۰ میگفتند اگر کسی کامپیوتر بلد نباشد بیسواد است، امروز هم کسی که بلد نباشد با هوش مصنوعی کار کند نمیتوانم بگویم بیسواد است ولی عقب میماند.
نکته دیگر این است که همه میگویند هوش مصنوعی دارد شغل ما را میگیرد اما هوش مصنوعی شغلهای زیادی هم ایجاد میکند. ما از این منظر هم میتوانیم نگاه کنیم. اما این بحث امنیت شغلی و حذف مشاغل سنتی یا خلق مشاغل جدید همیشه باز میماند و هیچوقت نمیتوانیم به جواب قطعی برای آن برسیم.
سحرخیز: چیزی که میخواهم بگویم شاید خوشایند نباشد اما هوش مصنوعی شاید عدالت و آزادی بسیار زیادی در خلاقیت ایجاد کند؛ یعنی کسی که ایدههای خیلی خوبی دارد و قصهگوی خوبی است اما به دلیل منابع زیادی که تولید انیمیشن میخواهد هیچوقت نتوانسته این ایده را بسازد، با هوش مصنوعی امکان این را پیدا میکند که آن ایده را به تصویر بکشد؛ به شرط اینکه در این دریای تصاویر و ویدئو، ایده قابل ارائهای داشته باشد.
اگر کسی در این فضا نگران ازدسترفتن جایگاه و شغلش باشد، احتمالا همیشه این جایگاه متزلزل بوده است و قبل از این هم احتمال بیکارشدنش وجود داشته و حالا ابزاری آمده که فاصلهها را کم کرده است. اگر من آدم خلاقی باشم و ایدههای نویی داشته باشم، باید خیلی خوشحالتر باشم که میتوانم ایدهها را خیلی سریعتر و با کیفیت بهتر و هزینه کمتر تولید کنم. این وحشت از بیکارشدن چیزی است که احتمالا همیشه وجود داشته و حالا آدمها دارند به وضوح آن را ابراز میکنند.
تا جایی وجه تمایز هوش مصنوعی و هوش انسانی، خلاقیت انسانی بود و حالا مدام این خطر گوشزد میشود که هوش مصنوعی خلاقیت انسان را از بین میبرد و باعث تولید آثار بیکیفیت میشود. چنین احساس خطری تا چه حد واقعی است؟
واعظی: به نظرم اصلا اینطور نیست که خلاقیت را از بین ببرد بلکه عملا میتواند آن را ۱۰ برابر کند؛ چون امکان تستکردن فضاها و شرایط مختلف را میدهد. ما قبلا وقتی ایده خلاقهای داشتیم و میخواستیم آن را پیاده کنیم، باید به روشهای سنتی این کار را میکردیم که زمان زیادی میبرد و محدود بود. الآن هوش مصنوعی به ما این امکان را داده که هزاران تست انجام بدهیم ولی انتخابکننده نهایی خود آرتیست و کارگردان است؛ کسی که پشت آن ایده نشسته است. در نهایت، تصمیم نهایی همچنان بر عهده خود خالق اثر میماند و نقش انسانی کماکان سر جای خود ایستاده است.
کیفیت نازل وقتی رقم میخورد که همهچیز را دست AI بسپاریم. چیزی که من از آن متنفرم و زیاد هم میبینم، این مصاحبههای ساختهشده با VEO-3 است که نازلترین و مبتذلترین شیوه استفاده از هوش مصنوعی است. ما در این ویدئوهای بیکیفیت، نقش انسان را حذف کردهایم و به هوش مصنوعی گفتهایم هرکاری دلت میخواهد بکن. هوش مصنوعی فقط این نیست و تولیدات حرفهای هم دارد.
سحرخیز: این ماجرا که هوش مصنوعی قرار است جای خلاقیت انسانی را بگیرد، از اساس یک سوءتفاهم است. شاید این تعریف تکراری باشد اما واقعا هوش مصنوعی Innovative است ولی Creative نیست. نوآور است ولی خلاقیت ندارد. در همین تیزر، فکر نمیکنم ما بعد از صد سال صحبت با هوش مصنوعی هم به این ایده میرسیدیم که پنگوئنی میآید و به هوای سرد خانهای در تهران معترض میشود. در این پروسه یک ایده خلاقانه شکل گرفته و آن ایده را ما در هوش مصنوعی نوآورانه خلق کردیم. مثلا در پلان آخر که پنگوئن شروع به اعتراضکردن میکند، در ذهن من این بود که یکبار داد میزند و وقتی آن را اجرا کردیم، دیدیم چندبار سروصدا میکند و خیلی بامزهتر شد. مبنای این چیزها همان ایده خلاقانه اولیه است که با نوآوریهای هوش مصنوعی همراه شده و البته شاید این نوآوریها همیشه مورد نیاز و مورد تایید نباشد.
این چیزی که حتی در برندهای مهم میبینیم که روی ترندی سوار میشوند و آن را به ترندی بسیار بیکیفیت و مبتذل تبدیل میکنند، هم لزوما بد نیست؛ حداقل تولید باکیفیت از کار انبوه و بیکیفیت خود را جدا میکند. من مدام یاد زمانی میافتم که تولید انیمیشن 3D به ایران آمد. همان اول هم تلویزیون از تبلیغاتی پر شد که در آنها یک لوگو میچرخید اما یکهو یک تیمی با این ابزار خلاقانه شروع به داستانگویی کردند. به نظرم در نهایت، قصهگویی و روایت است که تفاوت را رقم میزند. کسی که بتواند قصه بهتری با این ابزار بگوید برنده است.
در این میان، بحث کپیرایت و دغدغههای مربوط به رعایتنشدن اصول اخلاقی چه میشود؟
سحرخیز: مهمترین نقدی که میتوان به هوش مصنوعی داشت، همین بخش است و دو وجه مختلف هم دارد. یکی بحث کپیرایت است و یکی تولید محصولاتی که میتواند مرزهای اخلاقی را رد کند. در مورد بخش کپیرایت، این مسئله مخصوصا در کشور ما که خیلی پایبند کپیرایت نیست، خیلی جدی است. اولین چیزی که هوش مصنوعی در زمینه کپیرایت نقض کرد، در حوزه صدا بود؛ الآن یک استودیویی هست که با افتخار میگوید فقط من صدای [شبیهسازیشده] فلان گوینده را دارم و آن را میفروشد. این خیلی بد است. طبیعتا این نهادی میخواهد و خود من دارم در کارگروه هوش مصنوعی و فناوری نوین سازمان سینمایی دارم کارهایی انجام میدهم و یکی از وظایف این کارگروه این است که تاحدی برای این مسائل حقوقی چارچوبی ایجاد کند.
در همه جای دنیا وقتی AI برای تولید تصویر استفاده شد، اکثر آرتیستها جریانی به راه انداختند و پروفایلهایشان را به تصویر No to AI تغییر دادند. این درست هم بود واقعا. هوش مصنوعی تصویری دقیقا شبیه استایل شخصی من تولید میکند و مسئله این است که اگر آدمی این کار را میکرد، چه اتفاقی میافتاد؟ در ویدئو و صوت میدانم که مرزها و قواعد و قوانینی وجود دارد که از یک ویدئو بیشتر از یک زمان مشخصی نمیتوانید استفاده کنید یا اگر ملودی مشابهی استفاده کنید مشمول کپیرایت میشود اما در تصویر نمیدانم چه میشود کرد. این یک مرز محوی دارد اما طبیعتا نیاز به مقرراتگذاری وجود دارد؛ چون درغیراینصورت میتواند به سمت جنبه غیراخلاقی برود. اما در کشور ما مسئله جدیتر است. خیلی از مدلهای مطرح هوش مصنوعی Train شدهاند تا تصویر آدمهای مشهور را تولید نکنند ولی در ایران چه؟ اگر من در یک اثر تبلیغاتی از [شبیهسازی] هنرپیشه معروفی استفاده کنم چه اتفاقی میافتد؟ اینها چیزهایی است که باید قانونگذاری برای آن اتفاق بیفتد.
واعظی: در این زمینه هنوز فضا برای همه گنگ است. الآن هیچکس نمیداند حق مولف تصویری که هوش مصنوعی بر اساس تصاویری که با آنها Train شده، ساخته، با کیست. کسی که مدل را ساخته؟ کسی که پرامپت نوشته؟ یا ماشین هوش مصنوعی؟ ما در ایران نهاد رگولاتور در حوزه هوش مصنوعی نداریم و نمیدانم هم چطور میتوان آن را ایجاد کرد اما به نظرم قبل از اینکه نهاد رگولاتوری قوانینی را تصویب کند تا فضا را اخلاقی نگه دارد، آدمی که پشت AI نشسته باید رگولاتور شخصی و نگهبان اخلاق و حقیقت باشد.
هوش مصنوعی یک شمشیر دولبه است؛ هم میتواند واقعیت و حقیقت را تقویت کند و هم میتواند آنها را جعل کند. انتخاب با ماست که تولیدکننده محتوا هستیم. ما باید بایستیم و ببینیم چکار میخواهیم بکنیم. این همان نقش انسانی را تقویت میکند. مخاطب هم اگر در محتوای تولید صداقت، مسئولیتپذیری و اخلاق نبیند، بهراحتی از آن محتوا عبور میکند و آن را نادیده میگیرد.
در پایان، آینده این حوزه را با بازیگری هوش مصنوعی چگونه میبینید؟
واعظی: در نهایت اگر بخواهیم در مورد هوش مصنوعی چیزی بگوییم، باید کلمه «جایگزینی» را برداریم و از «همزیستی» حرف بزنیم. ما نمیتوانیم مقابل پیشرفت تکنولوژی و اتفاقهای دنیا بایستیم اما میتوانیم با آن همگام شویم، به خدمتش بگیریم و چیزی را تولید کنیم که ایده ما بوده و میخواستهایم آن را تقویت کنیم یا دنیای بزرگتری از ایدههایمان بسازیم.
سحرخیز: ما، کسانی که در این حرفه هستیم، در این مدت زیاد درباره آینده خودمان حرف میزنیم و دغدغه داریم اما چیزی که کمتر به آن توجه میکنیم، این است که وسعت این ابزار هوش مصنوعی خیلی زیادتر از جامعهای حرفهای است که ما از آن صحبت میکنیم. ما خیلی به این توجه نمیکنیم که AI دارد بازی دیدهشدن ما را هم عوض میکند. هر پرامپتی که ما مینویسیم و سعی میکنیم هوش مصنوعی را به تصویر یا ویدئویی شخصیسازیشده نزدیک کنیم، داریم آن را تربیت هم میکنیم و وسعت دانش این ابزار را بالا میبریم و آدمهای بعدی که سراغ آن میآیند، مسیر کمتری برای رسیدن به نتیجه طی میکنند. این شخصیسازی چیزی است که در صنعت ویدئو کمتر به آن نگاه میکنیم.
من معتقدم در مورد انیمیشن، فیلم، مستند و همه مدیاها، اینها وقتی کارشان را درست انجام میدهند که احساسی را درگیر کنند؛ مثلا اینکه غمگین شوید، خوشحال بشوید، متعجب شوید، یا بترسید. من انیمیشنهای زیادی را دیدهام که آدمها آنها را ساختهاند و هیچ احساسی درگیر نکردهاند. کارهای هوش مصنوعی زیادی هم دیدهام که احساسی را درگیر میکنند. پس دیگر ابزاری داریم که به من تولیدکننده بستگی دارد که چقدر میتوانم با آن احساس مخاطب را درگیر کنم.
تصویر اصلی این مطلب به کمک هوش مصنوعی ویرایش شده است.
پاسخ ها