دیجیاتو به سراغ مدیران کسبوکارها، اتحادیهها، انجمنها رفته و نظر آنها درباره اینترنت طبقاتی را جویا شده است.
اینترنت طبقاتی اگرچه سالهاست بر سر زبانهاست، اما پس از محدودیتهای سفت و سخت در اواخر تابستان سال گذشته، رنگ و بوی جدیتری به خود گرفته است. امکان ویژهای که بسیاری از فعالین حوزه ICT با آن مخالفند و باور دارند این دسترسی ویژه، هیچ مزیتی به دنبال نخواهد داشت.
بیش از یک سال از روزی که وزیر ارتباطات از مقدمات طبقاتی شدن اینترنت خبر داد میگذرد. او تیر ماه سال 1401 با حضور در برنامه تلویزیونی جهان آرا، از رفع فیلتر برخی پلتفرمهای خاص برای یکسری اقشار جامعه خبر داد و گفت: «پیگیر آن هستیم تا با هماهنگی دستگاههای مختلف، در آینده نزدیک برخی اقشار خاص مثل اساتید یا خبرنگاران، برخی پلتفرمهای فیلترشده براساس نیاز این افراد برایشان گشایش [رفع فیلتر] شود.»
پس از پاییز سیاه 1401 و فیلتر گسترده پلتفرمهای محبوب در ایران، اینترنت طبقاتی رنگ جدیتر به خود گرفت و هر نهاد و مقام مسئولی، با نامهای متفاوت از الزام اجرایی شدن آن سخن گفتند. اینترنت با سطح دسترسی مناسب، اینترنت باز، اینترنت ویژه و حرفهای از جمله اسامی مختلفی است که بارها به این تبعیض علنی، اطلاق شده است.
به تازگی نیز شنیده شد طرح «سیمکارت گردشگری بدون فیلتر» در کارگروه رفع مصادیق مجرمانه دادستانی کل کشور تصویب شده است. این موضوع را معاون وزیر گردشگری اعلام کرد و گفت درخواست آنها بهرهبرداری دفاتر خدمات مسافرتی، هتلها، راهنمایان گردشگری و گردشگران خارجی از این سیمکارت است.
به گفته «علیاصغر شالبافیان»، جلسهای هم بین وزارتخانههای گردشگری و ارتباطات، دادستانی و نیروی انتظامی درباره نحوه اجرای این طرح برگزار شده است. اتفاقی که نماینده مجلس نیز از آن به عنوان کاپیتولاسیون فرهنگی یاد میکند.
با توجه به یک صدایی فعالین صنعت ICT در مخالفت با اولویتبندی دسترسی به اینترنت، تیم اخبار ایران دیجیاتو («آرش پارساپور»، «شیدا ملکی» (همکار سابق)، «مهدیه اسماعیلی» و «مجتبی آستانه») به سراغ مدیران کسبوکارها، اتحادیهها، انجمنها و فعالین اکوسیستم استارتاپی رفته و نظر آنها درباره اینترنت طبقاتی را جویا شدیم. به این امید که صدای آنها را به گوش وزیر ارتباطات، وزیر گردشگری، معاون علمی رئیس جمهور و سایر نهادهای تصمیمگیر برسانیم تا بار دیگر شاهد اتقافاتی تلخ در زمینه اینترنت کشور نباشیم.
مزیت اصلی فضای مجازی، فرامرزی بودن آن است که باعث شده تمام کاربران در نقاط مختلف جهان بتوانند عدالت در دسترسی را تجربه کنند. همین مزیت است که سبب شده فضای مجازی، گستردگی چشمگیری داشته باشد و دنیای مجازی را به موازات دنیای حقیقی ایجاد کند. بنابراین هر اقدام و رفتاری که بخواهد این مزیت اصلی را خدشهدار کند، پذیرفتنی و کارآمد نیست.
من معتقدم یکی از عوامل اصلی ایجاد بحران در اقتصاد دیجیتال نیز سیاستهای غلط فیلترینگ و به تبع آن بروز اختلالات در شبکه است که هزاران کسبوکار را از نان خوردن انداخته و برای بسیاری دیگر هم مشکل ایجاد کرده است. در چنین شرایطی، اجرای طرح هایی که نامش را ارائه اینترنت ویژه گذاشته اند، اما در حقیقت همان طبقاتی کردن اینترنت برای استفاده گروه های خاص است، غیرحرفهای و غیراخلاقی است. سازمان نصر از ابتدای طرح این موضوع، با اجرایی شدنش مخالف بود و پیشنهاد استفاده از چنین رانتی را هم رد کرد.
البته گویا برخی در تلاش هستند که طبقاتی شدن خدمات را به یک فرهنگ تبدیل کنند و به همه حوزهها بسط دهند، یک روز بلیت هواپیما کمیاب میشود و فقط برخی دفاتر فروش به برخی مشتریان خاص و با قیمت خاص بلیت ارائه میکنند، یک روز دریافت خودرو رانتی و طبقاتی میشود، یک روز هم طبقاتی شدن اینترنت دنبال میشود.
جمله جالبی از میلتون فریدمن است که میگوید: «راهکار دولتها برای حل مشکل، به اندازه خود مشکل بد است!». حالا جریان اینترنت طبقاتی هم همان ماجراست. یعنی مطابق معمول، با نادیده انگاشتن تجربیات همه جهان و به عبارتی حدود دویست کشور، راهکارهایی معرفی میکنیم که تقریباً به ذهن کمتر کسی رسیده است و همیشه همین راهکارهاست که مایه بروز مسایل بعدی میشود.
بهتر است آقایان، کلاً منطق ایجاد محدودیت را ارزیابی کنند که تا چه اندازه صحیح و اصولیست و سپس به دنبال راه حلهای ابتکاری باشند. در همین حال، قضاوت کنیم سیاستهای سخت گیرانه اعمال شده، ضمن آن که تا چه اندازه تبعات اقتصادی و اجتماعی داشته است، تا چه حد موفق بوده و توانسته ما را به اهداف احتمالاً متعالی خود برای ایجاد محدودیتهای دسترسی برساند. دستِ کم، بر اساس شواهد موجود و از دیدگاه ما به عنوان یکی از بزرگترین خانوادههای مشتریان ارتباطات ثابت، تغییر جدی در دسترسی کاربران به اپلیکیشنها و محتواهای فیلتر شده رخ نداده و تنها نارضایتی کاربران جامعه را افزایش داده و در کنار اینها، کسب و کارهای غیرمجاز و زیرزمینی با گردش مالی چندین برابر اپراتورها را برای فروش VPN ایجاد کرده است.
برای موضوع اینترنت طبقاتی، خوب است به تجربه گذشته صنعت نگاه کنیم که حدود 16 سال پیش، قاعدهای بسیار نامتعارف تعریف شده بود که اپراتورها اجازه فروش سرویس با سرعت بیشتر از 128 کیلوبیت بر ثانیه را به کاربران خانگی نداشتند (!) و آشفتهبازاری درست شده بود که کاربران به ناچار با نامهای ساختگی حقوقی ثبت نام میکردند یا باید گواهی از مراکز آموزشی و … میآوردند که برای کارهای پژوهشی نیاز به سرعت بالاتر دارند و کار به جایی رسیده بود که گویی ساکنان این کشور، همه دانشمند و پژوهشگر هستند چون همه یک گواهی معتبر در دست داشتند. در نهایت، شرکا یا همکاران خارجی ما نیز که از بیرون نظارهگر این قوانین عجیب و غریب کشور بودند، بیشتر تصور میکردند چنین رویه روالهایی، جنبه شوخی و طنز دارد. از همهی اینها جالبتر، ایجاد اشتغال برای گروهی از دوستان در سازمانهای حاکمیتی بود که در شهرهای مختلف، ممیزی میکردند نکند یک اپراتور، سرویس با سرعت بیش از 128 کیلوبیت بر ثانیه به کاربر واگذار کرده باشد و بیدرنگ با اخطار و تهدید، با اپراتورهای ارتباطی برخورد میکردند!
با این اوصاف، برای من مثل روز روشن است که اگر روزی به سراغ چنین راهکاری برویم، دوباره همه جریانات گفته شده با شکلی شدیدتر تکرار خواهد شد و توصیه من به دوستان این است که تمرکز و انرژی خود را به جای چنین فعالیتهایی، برای صرف مشکلات و فروبستگیهای کهنه ارتباطات ثابت بگذارند تا کاربران از حقوق اولیه خود برای دسترسی پرسرعت و پرکیفیت به اینترنت، برخوردار شوند و جایگاه ارتباطات ثابت کشور از رتبههایی میان 140 تا 150 ام، اندکی بهبود یابد.
بهتر است این سؤال را با یک سؤال جواب دهم: «هدف از اینترنت طبقاتی چیست؟» چرا در کشور احساس نیاز شده که سطح دسترسی افراد به اطلاعات متفاوت باشد و این اقدام چه مشکلی را حل میکند؟
افزایش سطح فیلترینگ اینترنت که طی یک سال اخیر اتفاق افتاد، تبعات متعددی به دنبال داشت. بهعنوانمثال دسترسی به بازارهای اجتماعی که عموماً در اینستاگرام شکل گرفته بود محدود یا پرهزینه شد. حال اگر بهعنوانمثال به فعالان اینترنتی دسترسی بدهیم اما به عموم مردم دسترسی داده نشود آیا مشکل مدنظر برای اجرا شدن این طرح حل میشود؟ من فکر نمیکنم اینگونه باشد. برای فعالان کسبوکارهای بر پایه اینترنت و ارتباطات آنلاین دسترسی آزاد و بدون محدودیت کاربر و جامعه بسیار مهم است چرا که رشد این کسبوکارها با دسترسی آزاد جامعه به اینترنت نسبت مستقیم دارد.
از دیگر عوارض این محدودیتها میتوان به موج بیاعتمادی، ناامیدی و در نهایت مهاجرت اشاره کرد که همین امروز و قبل از اجرا شدن طرح نیز یکی از مهمترین مشکلات اکوسیستم به شمار میرود. آیا با اینترنت طبقاتی مشکل کم میشود؟ بازهم من فکر میکنم برعکس، ناراحتی و ناامیدی عمق بیشتری پیدا کرده و امید به اصلاح را کم میکند.
گذشته از این مسائل، تاریخچه اقتصاد در چند دهه اخیر کشور سرشار از تجربههایی است که سعی شده با ایجاد امتیازهای ویژه برای برخی، مشکل خاصی را حل کنیم و متأسفانه در اکثر موارد نهتنها مشکل حل نشده بلکه با ایجاد رانتهای نامتناسب، زمینه سودجویی فراهم شده است. من با شنیدن ترکیب «اینترنت طبقاتی» به این فکر میکنم که این اقدام چه مقدار میتواند رانت و فساد ایجاد کرده و دوباره فکر و زمان افراد را به حاشیههایی بینتیجه مشغول خواهد کرد.
سؤالها و مسائلی که در بالا به آنها اشاره شد من را به این نتیجه میرساند که نهتنها امکانی در اثر این تصمیم ایجاد نمیشود بلکه مشکلی به مشکلات اقتصاد دیجیتال کشور اضافه شده و باعث از دست رفتن مقدار قابل توجهی از اعتماد و امید در جامعه میشود.
«اینترنت فناوران»، «باز»، «حرفهای»، «تخصصی»، «طبقاتی»، «ویژه» و هر اسم دیگری که روی آن بگذاریم به معنای محرومیت بخش مهمی از جامعه از حق قانونی خود است. ما بهعنوان یک شرکت فناوری دنبال دسترسی بیشتر به اینترنت و محرومیت اقشار دیگر نیستیم. طبق قانون اساسی همه حق داریم که به اطلاعات، حق آموزش و … دسترسی آزاد داشته باشیم.
ارائه امکانات به قشری محدود حتی میتواند به پاشنه آشیل کسبوکارهای نوآور تبدیل شود. در حال حاضر اینگونه کسبوکارهای کشور با مشکل مهاجرت سرمایههای ارزشمند انسانی خود مواجه هستند و چنین اقداماتی به این موضوع دامن میزند.
اینترنت ابزاری بینظیر برای توسعه و رشد فردی و گروهی افراد است. محدود کردن این حق قانونی برای عدهای خاص، مانع آموزش و رشد دیگران میشود و به این ترتیب شرکتهای بزرگ، نیروهای بالقوه زیادی را از دست میدهند. از سوی دیگر تعداد زیادی از افراد به دلیل عدم دسترسی به امکانات مطلوب و به حاشیه رانده شدن مهاجرت را انتخاب میکنند که این موضوع نیز در نهایت به نفع اقتصاد دیجیتال کشور نیست.
همچنین در پی چنین امکاناتی افراد مختلف سعی خواهند کرد برای داشتن حق مسلم خود وارد باندها و صنفهای خاصی شوند تا از شکاف طبقاتی ایجاد شده بگریزند. در حقیقت نمیتوان گفت اساتید دانشگاه، برنامهنویسان، نهادهای دولتی و… به اینترنت حرفهای نیاز دارند، ولی سایر قشرها از جمله آموزگاران پایههای ابتدایی، دانشجویان، کارمندان، کارگران و… به چنین امکانی نیازی ندارند.
ما معتقدیم اینترنت آزاد به رشد فردی همه افراد و همچنین توسعه همه کسبوکارها و مشاغل کمک میکند و امکانات ویژه برای قشری خاص نتیجهای جز نارضایتی جمعی در تمامی کسبوکارها بهویژه فعالان حوزه اقتصاد دیجیتال کشور ندارد.
در اسناد اتحادیه بینالمللی دور و همچنین اسناد سازمان ملل متحد، موضوع جریان آزاد اطلاعات مورد تأکید قرار دارد. در اجلاس جامع سران نیز در مود جامعه اطلاعاتی موضوع دسترسی آزاد و همگانی به اطلاعات مورد بررسی قرار گرفته است. هر نوع محدودیت برای مردم و برای هر جنسیتی ممنوع اعلام شده است. البته در بسیاری از قوانین دنیا ازجمله قوانین اتحادیه بینالمللی ارتباطات دور، موضوع صیانت از کودکان مطرح است.
به طور کلی وقتی از منظر حقوقی نگاه کنیم، اینترنت طبقاتی مورد تأیید نیست، اما اگر بخواهم از منظر دیگری به این قضیه نگاه کنم میتوان آن را تأیید کرد. برای مثال برای سوارشدن هواپیما افرادی که پول بیشتری دارند از بلیت فرست کلاس، افرادی با وضع مالی متوسط از بلیت بیزنسی و افراد معمولی از بلیت امونومی استفاده میکنند. به این صورت اینترنت طبقاتی به معنی که همه مردم به اینترنت دسترسی دارند، اما اگر کسی میخواهد به اینترنت پرسرعت دسترسی داشته باشد، میتواند از اینترنت متفاوتی از سایرین داشته باشد. ضمن اینکه کیفیت اینترنت هم باتوجه به هزینهای که میکند متفاوت باشد.
اما اگر در طبقاتیکردن اینترنت قصدمان قطع دسترسی و ایجاد محدودیت برای عدهای از کاربران و دسترسی عدهای دیگر باشد، مورد تأیید نیست. ضمن اینکه در هیچ گونه تعهد بینالمللی و حتی داخلی هم به این مورد اشاره نشده است. من فکر میکنم این یک گونه اختراعی از اینترنت است که فقط در کشور ما وجود دارد.
چیزهایی که من گفتم تأیید یا عدم تأیید فیلترینگ نیست. من معتقدم یکی از وظایف دولتها و حاکمیت صیانت کودکان و نوجوانان از آسیبهای فضای مجازی است. بنابراین باید برنامههایی تدوین شود تا مانع از سوءاستفادهها شود. در کشورهای اروپایی هم برای افراد زیر ۲۰ سال محدودیتهایی برای استفاده از اینترنت وجود دارد. حتی گفته شده که والدین میتوانند بدون آگاهی فرزندانشان به صورت غیرمستقیم عملکرد آنان را در فضای مجازی نظارت کنند.
من فکر میکنم اگر دولت و حاکمیت میخواهد نظارت خود را بر شبکههای اجتماعی افزایش دهد، راهکارش اینترنت طبقاتی نیست. اینکه ما دسترسی را برای برخی از مشترکین باز کنیم و برای عدهای ببندیم تبعیضآمیز است.
بشر برای از بین بردن نظام طبقاتی چند قرن جنگید تا به جوامعی آزاد و با حقوق برابر برسد. اما امروز در ایران دوباره صحبت از اینترنت طبقاتی و دسترسی نابرابر شهروندان به حق آزادی اطلاعات شده- حقی طبیعی که هم از قانون اساسی کشورمان قابل برداشت است و هم در اسناد بینالمللی مانند میثاق حقوق مدنی و سیاسی.
هنوز بیست سال نگذشته از زمانی که برای داشتن دسترسی به اینترنتِ پرسرعت، مجبور به ارائه انواع سند و مدرک و نامه از این شرکت و آن سازمان میشدیم؛ حالا در قرن بیست و یکم، و در زمانی که بسیاری از کشورها حق دسترسی آزاد به اینترنت را بدیهی میدانند و درگیر مباحث مهمتری مثل حداقل سرعت اینترنت هستند، آیا دوباره فضا برای رانتهای تازه و دردسرهای تازه در ایران باز میشود؟
با سطحبندی دسترسی به اینترنت، مردم کشورمان احساس بیعدالتی و نابرابری خواهند کرد و نسبت به کسب و کارهای داخلی بیاعتماد خواهند شد؛ در نتیجه در بلندمدت، رشد کسب و کارها و فناوریها متوقف یا کند خواهد شد، اقتصاد دیجیتال از رونق خواهد افتاد و بسیاری از مردم کشورمان که لزوما تحصیلات دانشگاهی ندارند ولی تشنه اطلاعات و آموزشند، از دسترسی به گنجینه نامحدود دانش جهانی محروم میشوند.
همچنین شمار زیادی از نیروی انسانی ما با روبهروشدن با محدودیتهایی بیش از آنچه هست، رفتن را به ماندن ترجیح خواهد داد و سواد عمومی و خلاقیت و نوآوری رو به افول میگذارد.
همیشه گفتهایم کافهبازار در فضای رقابتی و در کنار حضور سایر فعالان رشد میکند؛ به همه این دلایل، اعلام میکنیم با هر گونه محدودیت و سطحبندی کردن دسترسی به اینترنت مخالفیم.
اینترنت فناوران، اینترنت حرفهای، اینترنت طبقاتی یا هر اسم دیگری، اهمیت چندانی ندارد که اسمش چیست، هر چه هست من قطعاً با آن مخالفم. و این مخالفت را نه لزوماً به عنوان عضوی از اکوسیستم استارتاپی ایران، بلکه بیش از هر چیز به عنوان یک شهروند عادی این کشور ابراز میکنم.
چون معتقدم هم نفس طرح اینترنت طبقاتی و هم استفاده از آن، اقدامی واضح علیه حقوق، آزادیها و شأن انسانی شهروندان و هموطنانم است.
در دنیای امروز به دلیل گستردگی و اهمیت نقش اینترنت در زندگی ما، «حق دسترسی آزاد به اینترنت» در زمره حقوق اساسی و حداقلی بشر به حساب میآید.
اما این طرح قرار است به شکلی رسمی انسانها را در ایران تقسیمبندی طبقاتی کرده و اعلام کند که گروهی کمشمار، صلاحیت استفاده از اینترنت آزاد را دارند اما بخش پرشمارتری از مردم در دایره این صلاحیت نمیگنجند! بر همین اساس است که معتقدم حتی اگر این طرح، منفعتهای احتمالی دیگری هم داشته باشد – که به نظرم ندارد – همین یک دلیل به لحاظ اخلاقی برای مخالفت با آن کفایت میکند و در ابراز صریح این مخالفت نباید تردید کرد.
البته احتمالا اگر کسی با زاویه دید ذینفعان اینترنت طبقاتی به آن نگاه کند، برایش مزایایی هم ببیند. اما بیتردید زاویه دید جامعتر، همان سمت و سویی است که همه دیگر شهروندان و عموم مردم به آن نگاه میکنند و لاجرم متوجه میشوند که چطور آزادیهای ابتداییشان از آنها گرفته شده است. و مگر مابقی شهروندان و مردم کسی جز اعضای خانواده، دوستان، همسایگان، همشهریان و هموطنانمان هستند؟ چطور میتوان با اجرای طرحی موافقت کرد که بخش عمدهای از مردم و شهروندان مملکت را فاقد صلاحیتِ کافی برای درک مصلحت خودشان در استفاده از اینترنت میداند؟!
این قضیه زمانی هم ناراحتکنندهتر میشود که اگر گروهی از افراد تاثیرگذار جامعه – مانند فعالان اکوسیستم استارتاپی، اساتید دانشگاهی و … – نیز با تن دادن به اینترنت طبقاتی و استفاده از آن، به شکل عملی بر این برداشت نادرست درباره مردم، مهر تأیید بزنند.
گفتن این نکته نیز ضروری است که تصمیمگیران گمان میکنند با ارائه اینترنت طبقاتی، فرصتی در اختیار کسبوکارها قرار میدهند. حتی اگر فرض بگیریم اینطور باشد – که البته نیست – ما در «دیوار» با صدای بلند اعلام میکنیم خواستار این گونه فرصتها نیستیم و معتقدیم چنین موقعیتهایی را نه تنها از اساس فرصت نمیدانیم، بلکه باور داریم در شرایط آزاد، امکان رشد بیشتر و خلاقانهتر، هم برای کسب و کارها و هم برای کلیت جامعه بسیار بهتر فراهم میشود.
یکی از اساسیترین زیرساختهای هر کشور برای توسعه، دسترسی آزاد به تکنولوژی است.
وقتی صحبت از توسعه و رشد اقتصادی برای کشور به میان میآید، مسیری جز دسترسی آزاد به تکنولوژی از جمله اینترنت فراهم نیست.
فیلترینگ از یک سو و طبقاتی کردن دسترسی به اینترنت از سوی دیگر، به نفع هیچ کس نیست چرا که مانع بزرگی برای توسعه به شمار میرود.
در حالی که دیگر کشورها از جمله کشورهای همسایه، با شتاب در حال سرمایهگذاری در حوزه تکنولوژیهای نوین هستند؛ پرداختن به موضوعاتی مانند فیلترینگ، صیانت و اینترنت طبقاتی، ناامیدکننده است. اساساً اگر مسیر توسعه برای کشور متصوریم، امروز صحبت ما نباید در مورد محدودیتهای دسترسی به اینترنت باشد.
ارائه اینترنت طبقاتی، شاید از دید مسئولان به عنوان یک راه حل به نظر برسد، اما واقعیت این است که امروزه نیاز جامعه به اینترنت فراتر از یک ابزار سرگرمی یا تجارتی است بلکه شبیه به زیرساختی مانند جاده و راههای مواصلاتی است. با همین منطق این شیوه از دسترسی محدود منفعتی برای کسب و کارها نیز ندارد.
اگر بناست یک جامعه به سمت جلو حرکت کند، لازم است که تمامی افراد جامعه بتوانند به همان سمت حرکت کنند. با متوقف نگه داشتن بخش بزرگی از جامعه، هیچگاه امکان حرکت رو به جلو وجود ندارد.
ارائه اینترنت طبقاتی هم بر چنین اصلی استوار است، متوقف نگاه داشتن بخش بزرگی از جامعه و باز گذاشتن مسیر برای بخشی کوچک؛ این مسیر هیچگاه موفق نخواهد بود.
در مورد طرحهای این چنین من چند نکته دارم:
1- ایجاد بروکراسی جدید و تبعیض که صرفاً سبب میشود مسیرهایی برای دور زدن محدودیت اینترنت فراهم شود. یعنی صرف هزینه برای چیزی که عملاً منفعت خاصی ایجاد نمیکند چه برای سمت حاکمیت چه کاربران و تنها سنگ بنای غلطی گذاشته میشود که تغییر آن تصمیم غلط در آینده به مثابه برداشتن یک سنگ بزرگ خواهد بود.
2-نقض غرض دیگری که این میان وجود دارد این است که اگر دسترسی به اینترنت حرفهای و بدون محدودیت چیز خوبی است، چرا نباید دسترسی آن به صورت گسترده فراهم شود؟ بطور مثال بسیاری از افراد وجود دارند که شاید جزو هیچ شرکت دانشبنیانی نباشند ولی اینترنت مناسب جزو ابزارهای ضروری زندگی حرفهای آنهاست. با طرحهای این چنینی حق این گونه افراد نادیده گرفته میشود. باید توجه داشت اساساً نگرش طبقاتی به اینترنت از نداشتن نگرش مناسب و آینده نگرانه نسبت به فرصتهایی که اینترنت و اقتصاد دیجیتال میتواند خلق کند نشأت میگیرد.
نکته آخر اینکه محدودسازی اینترنت یکی از عوامل اصلی نارضایتی و تأثیر گذار روی مهاجرت نیروهای نخبه است و دولت با پافشاری روی این تصمیم غلط هزینه زیادی را روی اقتصاد و جامعه تحمیل میکند. ابداع راه حل موقت از جمله اینترنت حرفهای نیز صرفاً هزینه جدیدتر بروکراسی را اضافه میکند و درمان درستی برای مشکل نیست.
اینترنت طبقاتی، اینترنت فناور، اینترنت ویژه یا هر عنوان دیگری که به معنای دستهبندی دسترسی کاربران به اینترنت بر اساس تخصص و یا جایگاه اجتماعی باشد، از دید ما در نشان، امری غیر اخلاقی و ضد انسانی است. به باور ما، دسترسی به اینترنت آزاد -بدون محدودیت- حق هر انسان آزادی است و هیچ چیز نمیتواند بر سر این حق، مانع ایجاد کند!
متأسفانه دهههاست این تفکر در نظام فکری مدیران کشور نهادینه شده که حاکمیت باید مشخص کند مردم چه چیزی بخوانند، چه چیزی ببینند یا حتی چه بپوشند. همین نگاه، بعد از شکستهای پیدرپی در محدود کردن کتاب، پوشش، فیلم، موسیقی و ماهواره، اکنون به دنبال محدود کردن اینترنت است. شکی نیست که اینترنت طبقاتی – با هر نامی – همچون تجربههای دیگر، نتیجهای جز از دست رفتن فرصت و فرسایش سرمایههای انسانی و مالی کشور نخواهد داشت.
ما نیز در نشان به عنوان وظیفهای اخلاقی، ضمن مخالفت با هر نوع سطحبندی دسترسی به اینترنت؛ از همان اینترنتی استفاده خواهیم کرد که مردم عادی استفاده میکنند و همچون مردم عادی وقت و هزینه و اعصاب خود را برای دسترسی به اینترنت آزاد صرف میکنیم.
حقیقتهای تلخ و انکار ناپذیر زندگی برای من یادآور این است که همواره در طول تاریخ و حیات نسل بشر، برابری یک آرزوست، حقیقت تلخ وجود طبقات اجتماعی در جوامع بشری است. پولدار و فقیر، باسواد و بیسواد، سرکارگر و کارگر، ارباب و رعیت، بالا شهر و پایین شهر، شهری و روستایی، سواره و پیاده، و هزاران عناوین که بیانگر حقایق تلخ زندگی هستند. اما همه اینها روزی با تولد اینترنت، دگرگون شد، دیگر مهم نبود که شما از بالای شهر به اینترنت متصل میشوید یا از پایین شهر. برای پروتکلهایی که اینترنت بر آنها ساخته شده، مهم نبود که سوار بر ماشین بنز در اتوبانهای شمال تهران در حال استفاده از اینترنت هستید یا در یک روستای دورافتاده سوار بر الاغی پیر و رنجور! اما به ناگاه گویا زمین بازی در این ینگه دنیا جور دیگری تغییر کرد و در ادامه این عناوین بیان اینترنت ویژه و بدون فیلتر برای اقشار خاصی از جامعه به نقل از شخص اول وزارتی که اینروزها عجیب هم از ارتباطات و هم از فناوری اطلاعات تهی شده است، برای من دردناکتر است.
اینترنتی که در ذات خود حداقل حذف زمان و مکان را به همراه داشته، اینترنتی که قرار بوده امکان دسترسی همه اقشار جامعه جهانی اعم از سیاهپوست و سفیدپوست، فقیر و غنی، دورافتاده و مرکزی را یکسان مهیا نماید، حالا تبدیل به ابزاری شده است برای طبقهبندی اقشار جامعه، اینترنت مخصوص ژنهای خوب و اینترنت مخصوص طبقه ما مردمان. این طبقهبندی برای منی که مهمترین سالهای زندگیام را در حال ارزشآفرینی در همین بستر بوده و هستم، بیش از هرچیز دیگری رنجآور میکند و حکم زخمکاری را دارد. اینکه عدهای نیز برای بهرهمندی از این نوع اینترنت به صف میشوند هم در نوع خودش جالب است و به من یادآوری میکند در کجای این معرکه خیمه شب بازی چه خبرهایی است.
برای من هیچوقت شفاف نشده است که چرا مدل حل مسئله در موضوعات مختلف جاری کشورمان، به همه چیز شبیه است غیر از حل مسئله! چرا باید اینترنت آزاد، محدود و محدودتر شود که حالا برای حل این مسئله غلط، راهکار این باشد که برای اقشاری خاص از اجتماع این محدودیت رفع شود؟ غیر از این از است با گروه گروه کردن افراد جامعه و دسترسیهای مخصوص به گروه این پیام را منتقل میکنیم که ای کسانی که عضو هیچکدام از این گروههای نیستید، شما لایق کمترین دسترسیها به اینترنت آزاد هستید. یعنی همان اینترنت ما مردمان!
اینترنت طبقاتی به وضوح ناقض قانون اساسی است که میگوید همه با هم برابر هستند و افراد باید به شکل برابر از امکانات استفاده کنند. حقوق ابتدایی فردی و اجتماعی مانند حق آموزش نیز با پیادهسازی اینترنت طبقاتی نقض خواهد شد و به معنای عدم دسترسی برابر به منابع آموزش همگانی در فضای آنلاین است. به طور کلی اینکه دسترسی به یک حق ذاتی در گرو یک کمیته خاص باشد، یعنی نقض حقوق ابتدایی شهروندی!
با گذر زمان حالا شاهد معنازدایی از عبارت اینترنت طبقاتی هستیم، اما فراموش میشود که مسئله تغییر نکرده است. مسئله همان است. با تغییر کلمات و عبارت مسئله رنگ نمیبازد. اگر اینترنت آزاد است، چرا باید برای عدهای محدود و برای عدهای نامحدود تعریف شود؟ مسئله این است.
آنقدر مسئله روشناست که نیاز به بازیکردن با کلمات نیست و نتیجه تلاشهای محدودکننده در عالمی که با اصول باینری و قوانین اثبات شده چون قانون مور ساخته شده است، از صبح صادق هم روشنتر است و شاید بهقولی به عزیزان تصمیمگیر در این حوزه، به اشعار معروف حول مگس و عرصه سیمرغ اشاره نمود که فقط زحمت اتصال را دو چندان میکنند.
به اینترنت و دسترسی به اطلاعاتی که از طریق اینترنت به وجود میآید از دو جنبه نگاه میکنم. جنبه اول، قسمتی است که نیروهای متخصص به آن نیاز دارند. آنها برای رفع بسیاری از نیازهای خود چه از نظر ابزاری و چه از نظر اطلاعاتی از اینترنت استفاده میکنند که میتواند بسیار به آنها کمک کند.
از منظر دیگر، قسمتی است که عموم جامعه از اینترنت استفاده میکنند. دسترسی آزادانه به اطلاعات و ابزارها و امکاناتی که اینترنت در اختیار عموم قرار میدهد، به جامعه کمک میکند تا بتواند توسعه یابد، رشد کند و رشد و توسعه عموم جامعه قطعاً به توسعه اقتصاد کشور منجر میشود. یعنی یکی از بازوهای بسیار مهم در توسعه اقتصاد کشور، همین امکاناتی است که از طریق اینترنت میتوان در اختیار مردم قرار داد.
زمانی که به اینترنت طبقاتی نگاه میکنیم، انگار فقط داریم آن جنبه اول داستان را میبینیم که یک سری از نیروهای متخصص برای رفع نیازهایشان به اینترنت نیاز دارند، در حالی که نفع بسیار بسیار بزرگتر ما آن جنبه دوم اینترنت است که عموم مردم به اینترنت و امکانات و ابزارها که در اختیارشان قرار میدهد، دسترسی داشته باشند و توسعه اقتصادی از آن منظر شکل میگیرد.
به همین خاطر من به عنوان کسی که یک کسب و کار را اداره میکنم، مهمترین دغدغهام این است که در جامعهای کسب و کارم را اداره کنم که در حال رشد و توسعه باشد و ثروت بیشتری در آن تولید شود. فکر میکنم اینترنت طبقاتی با این امر تضاد دارد و احتمالاً بازوی بسیار مؤثری که اینترنت میتواند در اختیار جامعه قرار دهد که با رشد خودش بتواند توسعه اقتصادی را به وجود آورد، نادیده میگیرد و این جایی است که نسبت به آن نگرانی داریم و اعتراض خود را اعلام میکنیم.
فکر میکنم اینترنت طبقاتی ایده خوب و مطلوبی نیست و نمیتواند کارایی لازم را داشته باشد و دغدغه اصلی ما به عنوان کسی که یک کسب و کار را اداره میکنیم، بر طرف نمیکند. دغدغههای ما از جنس کلان و خیلی بزرگ هست، اگر مسأله را به اینکه فقط یک سری افراد متخصص برای رفع نیازهایشان به اینترنت نیاز دارند، تقلیل دهیم نوعی ساده انگاری است.
نگرانی دیگری نیز برای اینترنت طبقاتی وجود دارد. دو پارچه کردن جامعه و دو گونه رفتار کردن با جامعه در موضوعاتی از این دست میتواند تبعات زیادی هم داشته باشد و مشکلاتی را برای کسبوکارها به وجود آورد و از این جهت هم این ایده دوباره مطلوبیت ندارد.
شاید دسترسی به اینترنت طبقاتی، ظاهراً مشکلات فعلی برنامه نویسان و تیمهای فنی را که امکان دسترسی به این نوع اینترنت را دارند، قدری کم کند تا به جای کلنجار رفتن با روشهای مختلف دور زدن فیلترهای دوطرفه، فرصت بیشتری به آنها برای تمرکز بر روی کیفیت محصول بدهد، اما روی دیگر سکه، گرفتن فرصت برابر از هزاران نیروی جوان و مستعدی است که ناعادلانه امکان دسترسی به اینترنت طبقاتی را ندارند.
ریشه اقتصاد دیجیتال بدون شک، اینترنت آزاد و پرسرعت برای تمام مردم ایران است. فناوری توسط مردم و برای مردم به وجود میآید. طبقهبندی جداگانه و تشدید احتمالی محدودیتها برای عموم مردم، میتواند کل اکوسیستم فناوری و اقتصاد دیجیتال کشور را برای همیشه نابود کند.
با چنین رویکردی اینترنت که یکی از امیدهای کاهش نابرابریهای اجتماعیاست، خود به ابزاری برای گسترش بیعدالتی تبدیل میشود.
من فکر نمیکنم که طرح اینترنت طبقاتی در عمل خیلی و به طور کامل قابلیت اجرایی شدن داشته باشد. این طرح در صورت اجرا هم خیلی پوشش دهنده دغدغههای پیشنهاد دهندگانش نیست. در حوزه دسترسی پذیری به رسانه تجربیات مختلفی را طی این سالها به دست آوردهایم. از مجوز رادیو گرفته تا محدودیت اینترنت بالای ۱۲۸ کیلوبیت بر ثانیه، و همه آنها در نهایت به محاق رفتهاند.
من فکر میکنم اتفاقاتی نظیر فیلتر تلگرام باعث همهگیری و هنجار شدن ابزارهایی که به اسم فیلترشکن معروف هستند، شد. تا پیش از این داشتن فیلترشکن خیلی هنجار نبود و عملاً به نوعی به معنای تلاش برای دسترسی به محتوای غیراخلاقی و نامناسب تعبیر میشد.
این در حالی است که با گسترش فیلترینگ و به خصوص بعد از فیلتر تلگرام که به عنوان یک ابزار ارتباطی پایه برای بسیاری جا افتاده بود دسترسی به فیلتر شکن به دلیل در دسترس نبودن تلگرام به یک بهانه و دلیل اصلی تبدیل شد و فیلترشکن را به نوعی همهگیر و نزد بسیاری هنجار کرد.
در کنار این مسائل با استفاده از فیلترشکنها به مخاطرات حریم شخصی و امنیتی افراد طبعاً ریسکهای بسیار بالایی تحمیل شد. این کار، «مسئله» را حل نمیکند و به نظرم موضوع و مشکل و بحران وحواشی را میتواند بعضا عمیق تر کند.
همین الان آپدیت نگرفتن و دیباگ نشدن سیستمها و سیستمعاملها و … میتواند باگها و نقاط ضعف را در زیرساختهای ارتباطی و پلتفرمها و دیوایسهای مردم عادی بیشتر و بزرگتر کند.
با اینکه پیاده سازی اینترنت طبقاتی در سطح شبکه کشور پیچیدگی فنی خاص خود را خواهد داشت، متأسفانه با اقدامات اخیر انجام شده در ماههای گذشته در خصوص ایجاد زیرساختهای پالایش و فیلترینگ، باید گفت که این پروژه از نظر فنی قابل انجام خواهد بود. اگرچه ممکن است به نظر برسد مشکل دسترسی به اینترنت برای افراد مختلف جامعه پس از اجرای این پروژه حل خواهد شد، اما وجود این زیرساختهای فیلترینگ ایجاد شده همچنان مانعی برای دسترسی به اینترنت با کیفیت مطلوب خواهد بود.
در کنار این سؤال که صرف هزینه و زمان برای پیادهسازی ابعاد فنی این پروژه چقدر در راستای توسعه و پیشرفت زیرساخت شبکه داخلی کشور خواهد بود، به نظر میرسد حتی در صورت عملیاتی شدن این پروژه، مانند سایر طرحهای محدود سازی دیگر راهکارهای حذف محدودیتهای ایجاد شده به زودی بین افراد جامعه گسترش خواهد یافت و عملاً این طرح با شکست مواجه خواهد شد.
در مسابقه فرمول یک با درشکه نمیشود شرکت کرد.
در دورهای که توسعه هوش مصنوعی و دسترسی به اطلاعات به عنوان زیرساختهای اقتصادی و حیاتی کشورها در نظر گرفته میشوند، ما در حال قطع دسترسی مردم و کسب و کارها به دنیای اطلاعات و اینترنت هستیم.
حتی اگر یک درس اقتصادی درست از کرونا گرفته باشیم، باید بدانیم کشورهایی در بحران دوام میآورند که اقتصاد دیجیتال قوی دارند. سهم اقتصاد دیجیتال در ایران کمتر از ۵ درصد است در حالی که کشورهای دیگر برای افزایش از ۴٠ درصد تلاش میکنند.
کلاً عادت کردهایم سورنا را از سرگشاد بزنیم، ۱٠ سال علاف کردن کشور و هدر دادن منابع مختلف مالی و انسانی برای نانو بدون هیچ خروجی بس نبود؟ اموز که میدانیم نان در اقتصاد دیجیتال است اینترنت را قطع میکنیم و فیلترشکن فروشها را پولدار میکنیم؟
مدیران و تصمیم گیران ما ثابت کردند که برای نفهمیدن و دیر فهمیدن باهم رقابت میکنند.
بغل گوشمان هند از نیروی انسانی متخصص برنامهنویس و آیتی خودش چقدر به جیدیپیاش اضافه کرد؟
دبی، عمان، ترکیه و … در حال بلعیدن نیروی انسانی ما هستند و تمام این بی تدبیریها و آسیب به کشور نتیجه تصمیمات صلبی و بدون جامع نگری است.
اگر خیال خام دارید که با قطع دسترسی مردم به اینترنت میتوانید مردم را آرام یا کنترل کنید معلوم است هنوز نه مشکل را شناختهاید نه مردم خود را. راه حل مشکلات مردم و نارضایتیهایشان در قطع اینترنت، ماهواره ، ویدئو و… نیست. برای بار هزارم «از گذشته درس بگیرید».
قطعاً تبعیض در دسترسی به اینترنت با هر عنوانی غیر عادلانه و محکوم به شکست است. اینکه دقیقاً مشخص نیست چه فرد یا سازمانی سطح دسترسی کاربران به اینترنت را مشخص میکند هم از عجایب روزگار است. اگر تعیین این سطح در اختیار کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه است که دولت هم نمایندگانی در آن دارد و نمیتواند از پاسخ دادن در این خصوص طفره برود.
بخش خصوصی باید هوشیار باشد و تصور نکند استفاده محدود و کنترل شده اینترنت برای وی، در زمانی که سایر کاربران به اینترنت مناسب دسترسی ندارند، آوردهای برایش داشته باشد. متأسفانه برخی از تصمیم گیران تصور میکنند با محدود کردن اینترنت و خالی کردن بسترهای خارجی میتوان بالاجبار مردم را با طرز تفکر آنان همراه کرد. بنده اعتقاد دارم در صورت مدیریت صحیح فضای مجازی، استفاده از ظرفیتهای بالقوه سرمایههای انسانی و تسهیل شرایط برای فعالین فضای مجازی میتوان بدون نگرانی طی زمان مقتضی شرایط را بهتر از فضای فعلی نمود.
دولت باید کنار بخش خصوصی باشد و با تعامل با او نگرانیهای خود و ذینفعان را حل کند. با وضعیت موجود در دنیا شاید کمتر از 5 سال آینده اینترنت ماهوارهای بدون دخالت دولتها در اختیار مردم قرار گیرد. آیا مجموعه حاکمیت فکر برای آن روز کرده است؟
اینترنت طبقاتی به نظرم یک واژه اصطلاحاً «من درآوردی» و متناقض است، یعنی جمع دو ضد هست کنار هم که اصلاً با همدیگر جمع نمیشوند.
اینترنت قرار است منابع را در اختیار طبقات و افراد مختلف قرار دهد تا در واقع به یک شکلی باعث شود افرادی که قرار نبوده اطلاعاتی را داشته باشند، بتوانند خلق ارزشهای جدید کنند. کما اینکه در سالهای قبل ما دسترسی به یک مجموعه کد یا مجموعه تجارب اینترپرایز در دنیا نداشتیم و اینترنت قرار است به ما کمک کند تا این دسترسی را داشته باشیم.
زمانی که این طبقات و محدودیت را ایجاد کنی، مفهوم اینترنت زیر سؤال میرود و باید اسم آن را شبکه طبقاتی بگذاریم. اینترنت طبقاتی یک واژه بی معنی است.
زمانی که در مورد دسترسی به اینترنت صحبت میکنیم، در واقع در مورد دسترسپذیری تمامی ذینفعان آن (شرکتها، مشتریان، محققان، مخاطبین و …) به یک زیرساخت واحد با شرایط یکسان و بدون محدودیت حرف میزنیم. اعمال هرگونه محدودیت برای هر یک از ذینفعان، مترادف اعمال آن محدودیت برای تمامی ذینفعان است. تصور اینکه یک شرکت با دسترسی ویژه (طبقه بالاتر!) امکان تبلیغ در یک شبکه اجتماعی را دارد در حالی که مشتریان آن بهصورت عادی به آن شبکه اجتماعی دسترسی ندارند، به اندازه کافی خندهدار است که نیاز به توضیح بیشتر در مورد آن نیست. ایده اینترنت طبقاتی برای گروههای خاص (شرکتها، دانشجویان، اساتید، کارمندان ارگانهای خاص و …) از آن ایدههای بدون فکر به نتیجه و تبعات آن است. از آن چسب زخمهای همیشگی که صرفاٌ به دنبال حل مشکل در کوتاه مدت است. حامیان چنین ایدههایی نیز مطمئناً یا شناختی از کسبوکار و حیاتی بودن اینترنت ندارند، یا فکر منافع کوتاهمدت خود بدون آگاهی از نتایج چنین تفکری هستند. پایه چنین ایدههایی از اساس در تضاد با ذات و جوهر وجودی اینترنت که دسترسی آزاد و برابر اطلاعات برای همه اقشار مردم است؛ قرار دارد و مطمئناً با شکست روبه رو خواهد شد.
فراهم کردن اینترنت طبقاتی به ویژه برای کسب و کارها، بسیار شبیه ساختن یک مرکز خرید پر از کالاست در حالی که به مشتریان اجازه ورود برای خرید داده نمیشود! در چنین مدلی نه تنها منفعتی برای کسب و کارها وجود ندارد بلکه به دلیل عدم دسترسی برابر میان عرضه کننده و متقاضی شکاف عمیقی بین آنها شکل خواهد گرفت که نهایتاً به ضرر کسب و کارها منجر خواهد شد. برای کسب و کار و تجارت به یک محیط امن و یکسان نیاز است چه در فضای حقیقی چه در فضای آنلاین، متأسفانه حاکمیت با اصرار به کنترل بازار در بخش آنلاین از طریق زیرساخت اولیه آن، نه تنها جلوی رشد بالقوه آن را گرفته، بلکه با سرعت این حوزه را به سوی مرگ پیش میبرد! ظاهراٌ سیاستگذاران فارغ از نرخ رشد این حوزه که میتواند آینده اقتصاد ایران را رقم بزند تنها با توجه به عدد تک رقمی سهم بازار آنلاین به نسبت کسب و کارهای آفلاین برای آن تصمیم میگیرند و اولویتهای غیر اقتصادی را در تصمیمگیریهای این حوزه دخیل میکنند؛ که کاملاً یک اشتباه استراتژیک است و در بلند مدت آثار اقتصادی جبران ناپذیری ایجاد میکند.
اولاً از نظر فنی بر اساس ساختار شبکه جهانی اینترنت نمیتوان دسترسی بین دو نود در شبکه (در حالت فعلی یک کاربر و یک سایت یا سرویس) را کاملاً مسدود کرد. تنها کاری که انجام میدهیم ایجاد واسطه است که موجب بالا بردن هزینهها مخصوصاً هزینههای ارزی، اتلاف وقت مردم، افت کیفیت و به خطر انداختن امنیت ارتباطات است. ثانیاً ارزیابی اینکه چه نوع اینترنتی برای چه افرادی احتیاج است، صحت سنجی استفاده کننده واقعی و پروکسی نشدن این ارتباط برای سوم شخص فرآیندی پیچیده و فسادزا خواهد بود. ثالثاً اگر مشکلی وجود دارد که مردم به شبکههای اجتماعی خارجی گرایش پیدا میکنند و تبادل پیام در آنها یا استفاده از محتوای آنها را ترجیح داده و ممکن است دروغی که در آنها منتشر شده را راست بپندارند مسألهای غیر مرتبط با وزارت ارتباطات است که میبایست متولیان فرهنگ کشور به آن رسیدگی کنند. چرا که این مشکل فقط مربوط و محدود به ارتباطات و شبکههای اجتماعی نیست بلکه ترجیح انجام سفرهای خارجی به جای داخلی یا پوشیدن لباسهای با نوشتار غیر ایرانی و مهاجرت نخبگان نیز همگی مشابه همین مسأله هستند.
بعضی واقعیات و اشکالات را باید پذیرفت تا بتوان آنها را مدیریت کرد وگرنه مدیریت آنها را به دیگران واگذارکرده و ناخواسته اجازه سوء استفاده را به آنها خواهیم داد.
اینترنت طبقاتی از چند زاویه ناعادلانه است. از یک زاویه به دلیل اینکه دسترسی آزاد به اطلاعات تنها برای بخشی از اقشار مردم وجود خواهد داشت. از طرفی دیگر ارائه امتیازات خاص به بخشی از جامعه موجب شکاف جدی و آسیبهایی خواهد شد که به آسانی از بین نخواهد رفت.
نکته مهم دیگری که در این خصوص وجود دارد فسادزا بودن این امتیاز است. به طور مثال ممکن است برای اساتید دانشگاه دسترسیهای به ظاهر منطقی بیشتری وجود داشته باشد ولی احتمالاً افرادی با جعل یا ایجاد ارتباطات متقلبانه بتوانند از این دسترسی بهرهمند شوند در حالی که ارتباطی به دانشگاه یا اساتید دانشگاه ندارند.
اما سؤال اصلی اینجاست که این اتفاق در حوزه کسبوکارها و بخصوص کسب و کارهای رمزارزی چگونه رقم خواهد خورد؟
واقعیت آن است شاید در گام اول اگر پیشنهاد شود که یک کسبوکار حوزه اقتصاد دیجیتال که نیاز بسیار جدی به اینترنت بدون محدودیت دارد چنین سرویسی را دریافت کند در اولین واکنش بگوییم شاید این موضوع میتواند به کسبوکارها کمک کند؛ ولی همین موضوع تبدیل به اولین شکاف جدی میان یک کسبوکار و کاربران و مشتریانش میشود که امکانات یکسان برای دسترسی آزاد به اینترنت ندارد.
اینترنت طبقاتی خود میتواند نمادی از شکاف میان کسبوکارها و مردمی باشد که مشتریان آنها محسوب میشوند و کسبوکارها نمیتوانند در این تبعیض مشتریان خود را که بزرگترین دارایی آنها محسوب میشود نادیده بگیرند.
اینترنت طبقاتی ایده جدیدی نیست. شاید بتوان گفت این ایده همزاد فیلترینگ بوده است هرچند در دنیای واقعی به دلایل مختلف فراگیر نشده است. الگویی که این ایده را شکل داده است، همان الگویی است که در پس هر ممنوعیت و محرومیتی وجود دارد: بالاخره برخی افراد وجود دارند که به دلایل موجه به آن امر محدود یا ممنوع شده نیاز دارند پس بنابراین باید امکان دسترسی به آن را داشته باشند. مثلاً حمل سلاح گرم برای عموم مردم ممنوع است اما نیروهای نظامی و انتظامی مستثنا شده و به سلاح گرم دسترسی دارند. چرا در اینجا نمیگوییم سلاح طبقاتی و اعتراض نمیکنیم؟ و به همین ترتیب مواد مخدر که کسی استفاده فرضاً بیماران از آن را به عنوان مُسکن قوی تحت عنوان تریاک طبقاتی (!) تقبیح نمیکند!
پس اشکال کجاست؟ چرا ایده اینترنت طبقاتی را شایسته مخالفت میدانیم؟
اشکال در اینجاست که در موضوع فیلترینگ یک خلط مبحث و سوء استفاده صورت گرفته است و دسترسی به بسیاری از پلتفرمها و شبکه های اجتماعی که مورد استفاده و اقبال عموم مردم هستند و بر خلاف سلاح گرم، مواد مخدر و امثال اینها دسترسی و استفاده از آنها قبح اجتماعی ندارد و حتی فی نفسه خلاف شرع و قانون هم نیست برای عموم مردم ممنوع شده و سپس بناست امکان دسترسی به آنها به گروههای متعددی از همین مردم در قالب طرحی که آنرا اینترنت طبقاتی مینامیم (و مجریان بعضاً VPN قانونی یا اینترنت بدون فیلتر میخوانند) داده شود. اینجاست که آب ما با این طرح توی یک جوی نمیرود و اشکالات متعدد آن سر بر میآورد.
مثلاً اینکه اساساً تشخیص نیاز طبقات مختلف به پلتفرمهای فیلتر شده یا اینترنت بدون فیلتر به غایت مشکل و از عهده یک نهاد خارج است. بر چه مبنای عادلانهای دانشگاهیان باید به پلتفرمهای فیلتر شده دسترسی داشته باشند و بقیه نه؟ مگر یک دانشجو با یک فارغالتحصیل چقدر نیازهای حرفهای متفاوتی دارد؟ اصلاً اگر سکوهای فیلتر شده کاربرد علمی و حرفهای دارند خب برای همه فعالان در بازار کار باز شوند! وانگهی مگر یک علت فیلتر شدن اینها دسترسی به اطلاعات شخصی و بیگ دیتای کاربران نبود؟ حالا چطور برای دانشجویان، اساتید و شرکتهای دانشبنیان-که اتفاقا دادههایشان از مردم عادی حساسیت بیشتری دارند- بلا اشکال است!؟ اطلاعات اینها دست دشمن باشد ایرادی ندارد؟
از سوی دیگر چنین تفکیکی در مقام اجرا به شدت پر ایراد خواهد بود. مثلاً بخش مهمی از استفاده از اینترنت بر روی اینترنت ثابت (خانگی) است که چندین کاربر از آن استفاده میکنند چطور میتوان در عمل برای این کاربرها سطوح دسترسی متفاوتی اعمال کرد؟ اصلاً در کجای دنیا چنین طرح عجیبی در ابعاد ملی پیاده شده است؟
برابر یا برابرتر، مسأله این است!
با ورود به عصر اقتصاد دانشبنیان و خلاقیتبنیان و تحولات اقتصادی دادهمحور و دیجیتال، موضوع حفظ حریم خصوصی کاربران، صیانت مردم از جرایم سایبری و سرقت اطلاعات، رعایت جنبههای امنیتی و امنیت ملی و موضوعاتی از این دست، از دغدغه مهم دولتها و حکومتها شد و کشورها را بر آن داشت که به صورت جدی برای آن برنامهریزی کنند. بسیاری کشورها محدودیتهایی برای کودکان و نوجوانان در نظر گرفتهاند، بعضیها اقدام به فیلتر کردن بعضی سایتها کرده و برخی کشورها به چارچوبهای تعاملی مشخصی با بزرگان فناوری دنیا دست یافته و آزادی بیشتری برای مردم فراهم کردهاند.
در کشور ما در این سالها که بحث قطعی اینترنت، فیلترینگ، ملی کردن اینترنت، تلاش برای راهاندازی شبکه ملی اطلاعات و… بسیار داغ بوده، مسأله صیانت و چگونگی اجرایی کردن آن فراز و نشیبهای زیادی داشته و اصولاً با مخالفت همهجانبه بخش خصوصی، نهادهای جامعه مدنی و فعالین حوزههای توسعه کسب و کار و کارآفرینی همراه بوده که شاید بتوان مهمترین دلیل این مخالفت را مخغیکاری، عدم شفافیت و بیان حرفها، آمار و توجیهات نادرست توسط طراحان و مروجین این طرح دانست.
القصه، خود فیلترینگ و طرح صیانت کم بد بود و کم منجر به ناامیدی و حال بد میلیونها کسب و کار روستایی و خانگی و فروشنده و عامل مهاجرت جوانان با استعداد مملکت شده بود که به ناگاه ناقوس شوم دیگری در فضای اکوسیستم کارآفرینی به صدا درآمد: دینگ ….. دینگگگگگ…..: اینترنت طبقاتی!!
با هر اسمی که بنامندش، دستاندرکاران تصمیم گرفتند که بخشی از سیاست ناکارآمد مسدودسازی را با سیاست دوقطبیساز دیگری تکمیل کنند! جدای این که هر جا صحبت از طبقهبندی باشد، نام رانت و فساد میدرخشد، نتیجه دردناکتر این کار، کاهش بیشتر سرمایه اجتماعی، و افزایش فاصله و بیاعتمادی موجود میان مردم و دولت خواهد بود.
دستهبندیشده، گروهبندیشده، مناسب اقشار خاص یا اینترنت تخصصی، نقض «حق دسترسی برابر به اینترنت میان مردم» و «حق برخورداری از خدمات عمومی بدون تبعیض» است. بعد از فعال کردن قفل کودک (قابلیت Safe Search) برای همه، بار دیگر مسئولین صاحب اختیار نشان دادند که به نظرشان مردم عقلشان به صلاح خودشان نمیرسد و نیاز به قیم و بزرگتر مداخلهجو دارد.
ای کاش این تصمیمگیران پدرسالار یادشان بیاید که برای حق استفاده یا عدم استفاده از محتوا، خدمات یا پلتفرمها، برای کسانی تصمیم میگیرند و خود را قیم افرادی میدانند که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم برای حضورشان در جایگاه فعلی رای دادهاند!
اینترنت طبقاتی، اینترنت حرفهای یا هر تیتری که این روزها دولتیها و سیاستگذاران برای محدودیت اینترنت انجام میدهند، نقض آشکار اصل نوزدهم قانون اساسی است که بیان میکند مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند. وقتی صحبت از اینترنت طبقاتی میکنیم یعنی قرار است بین عدهای خاص با یک عدهای دیگر تفاوت قائل شویم، اصولاً چه کسی این اجازه را به ما داده که بخواهیم بین مردم اینگونه تبعیض قائل شویم. علاوه بر این موضوع طبقهبندی اینترنت عامل ایجاد فساد بیشتر در بدنه دولت خواهد شد بدین گونه که یکسری افراد برای دسترسی به حق خود به اینترنت آزاد مجبورند از کانالهای غیر رسمی و با پرداخت هزینه بخواهند مشکل خود را برطرف نمایند، چرا ما باید یک چنین سیستمی را طراحی کنیم که خودش اساساً اشتباه بوده و فسادزاست، در روزهایی که ما شاهد سیطره هوش مصنوعی بر کل دنیا هستیم. متأسفانه در داخل کشور باید برای حداقل حقوقمان برای زنده ماندن بجنگیم، محدودیتهای اینترنت از شهریور تا به حال باعث مرگ اقتصاد دیجیتال کشور شده و صدها استارتاپ و بنگاههای اقتصادی کوچک از بین رفته و در حوزه صنعت بازیسازی بخواهم اشاره مستقیم کنم فیلترینگ گوگل پلی (پلی استور) که حتی کمیته مصادیق مجرمانه دلیل مشخصی هم برای فیلتر کردن این پلتفرم تا به حال ارائه نداده است، صنعت بازیسازی کشور را به مرز نابودی کامل کشانده است.
این که در یک جامعهای نظام طبقاتی جهت دسترسی به اینترنت ایجاد کنیم اصولاً کار صحیحی نیست. این موضوع چالشهایی را در بدنه مدیریتی کشور ایجاد میکند که مدیریت این چالش ها خود پیامدهای بسیاری را به دنبال دارد.
1-این طبقه بندی بر پایه چه اصول و اساسی باشد؟
2- آیا با مفاد قانونی مطابقت دارد یا خیر؟
3- وضعیت پایش و نظارت چگونه است؟
و….
اینکه ما اینترنت حرفهای برای کسب و کارهای با تکنولوژی و مصارف اینترنت خاص و همچنین پژوهشگران حوزههای آکادمیک ایجاد کنیم از نظر بنده مشکلی ندارد و تاکنون نیز این مورد در کشور اجرا میشد. اما مخالفت با اینترنت طبقاتی به شکل گسترده از آنجا شروع میشود که واقعاً چه کسانی در این طبقه بندی قرار میگیرند؟! ایجاد بستر دسترسی به اینترنت با سرعت و قیمت ارزان برای عموم جزء وظایف هر دولت و یکی از شاخصهای توسعه آن است. لیکن اینترنت حرفهای اینترنتی است که از سطح دسترسی اینترنت عموم بالاتر باشد و ایجاد چنین طبقه دسترسی برای رشد و توسعه کشور مفید است، اما اینکه از اینترنت عمومی نظام طبقاتی پایین دستی ایجاد کنیم نوعی رانت و تبعیض ایجاد کردهایم. در بحث دسترسی به اینترنت با توجه به سن در تمامی وسایل هوشمند امروزه امکان تنظیم دسترسی و محدوده استفاده از آن برای کودکان و نوجوانان فراهم است این محدودیت از حجم مصرف گرفته تا محدودیت دسترسی سایتها و دانلود نرمافزار و بازیها در طبقهبندی سنین خواهد بود. بنده با ایجاد اینترنت طبقاتی با توجه به وضعیت اینترنت کشور و همچنین فیلترینگ مخالف هستم و اعتقاد دارم در حوزه فناوری اطلاعات و همچنین دسترسی به اینترنت ضروری است کارهای فرهنگی و آموزشی انجام شود چرا که با ایجاد اینترنت طبقاتی نمیتوان آسیبهای فضای مجازی را کاهش داد و راه اصلی آن فرهنگسازی و آموزش است.
یکی از خواستههای ما بهعنوان فعالان اکوسیستم اقتصاد دیجیتال کشور، رفع اختلالات و انحصار اینترنت است. اگر میخواهیم شاهد رشد اقتصاد دیجیتال کشور باشیم باید بدانیم که با محدودسازی اینترنت، اتفاق مثبتی نمیافتد. طبق گزارشها تونس آزادترین اینترنت را در بین کشورهای عربی داشته و اقتصاد دیجیتال این کشور، حجم بالایی از تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد.
ضمن اینکه رویکرد سلبی و طبقاتیشدن اینترنت مشکلی را حل نمیکند. اینترنت یکی از حقوق اولیه انسانها به شمار میآید. اگر دغدغه دولت امور فرهنگی است، 40 تا 60 درصد مردم اخبار را از شبکههای ماهوارهای دنبال میکنند. 50میلیون کاربر تلگرام نیز نشان از استفاده گسترده مردم از فیلترشکنها دارد. پس فقط نوعی اختلال در فعالیتهای روزمره کاربران به وجود میآید.
بنابراین اینترنت طبقاتی هیچ یک از دغدغههای دولت را رفع نکرده و تنها موجب ایجاد تبعیض میشود. نگاه امنیتی به دادههای کاربران امر بدی نیست و در همه کشورها وجود دارد. اما فیلترینگ و محدودسازی راه حل درستی برای این قضیه نیست؛ بلکه اعتماد مردم بایستی جلب شود.
هر نوع سیاست گزینشی (Selective) در محدود کردن دسترسی مردم به اینترنت کاری اشتباه است. اولاً به این دلیل که اصل فیلتر کردن سایتها و شبکههای اجتماعی اشتباه است و فیلتر طبقاتی هم اشتباه اصلی را قابل تحمل نمیکند، به قول معروف آتش را با آتش خاموش نمیکنند.
ثانیاً چنین محدودیتی مصداق بارز تبعیض است و تبعیض آدمها را خشمگینتر میکند، به همین دلیل است که میگویند ظلم بالسویه عدل است. ثالثاً این کار از نظر اقتصادی هم منصفانه نیست وقتی تعرفه اینترنت برای همه یکسان است چرا کیفیت آن باید برای آدمهای مختلف متفاوت باشد؟ فرض کنید همه به یک قیمت بلیت اتوبوس بخرند اما عدهای اجازه نشستن نداشته باشند.
رابعاً چنین کاری از نظر فنی احمقانه است چون نامتمرکز بودن در ذات زیرساخت اینترنت است و هر نوع جزیرهسازی در آن به سادگی قابل دور خوردن است. خامساً چنین کاری به شهروندان این پیام را میدهد که بعضی از آنها بر بعضی دیگر برتری دارند و این خلاف مصلحت کشور و تضعیف کننده همبستگی ملی است.
سادساً از نظر حقوقی نمیتوان بخشی از جامعه را بدون اینکه خطایی مرتکب شده باشند از حقی که به بخش دیگری اعطا شده محروم کرد. سابعاً اگر کسانی هم بپذیرند که از چنین تبعیضی سود ببرند قطعا با واکنش منفی افکار عمومی روبه رو خواهند شد و برند آنها لطمه جدی خواهد خورد و بعید است شرکتهای بزرگ چنین ریسکی کنند. همین الان هم کارکنان اغلب شرکتهای بزرگ فناوری در مقابل اینترنت طبقاتی گارد گرفتهاند و طبعاً این شرکتها نمیتوانند به خواسته بدنه کارکنان خود بیتوجه باشند.
اما اگر هیچ کدام از هفت دلیل بالا نبود باز هم اینترنت طبق کار اشتباهی بود چون شاخهای از فیلترینگ است و این درخت از ریشه مشکل دارد و با اضافه شدن یک شاخه درخت فیلترینگ تناورتر میشود نه ضعیفتر.
محدودیتهای اعمال شده بر روی اینترنت، آن هم نه یکبار، زیانهایی را به بار آورده است که شاید بیان آن تکراری بیش نباشد، اما مهمترین پیامد آن بیاعتمادی مردم و کسب و کارها به دولتی است که وزیر آن پاسخگو نبود، چون اعمال محدودیتها بر عهده او نبود.
همه ما آگاه هستیم که مهمترین عامل برای پیشبرد، رشد و توسعه اقتصاد، اعتمادی است که بین افراد، صنایع، کسب و کارها، بنگاهها و دولت شکل میگیرد. با اعمال محدودیتهای بدون دلیل، نه تنها این اعتماد از بین رفته، بلکه چالشهای بسیاری هم با ایجاد قوانین و مقررات پیچیده و دست و پاگیر روز به روز فعالیت را در این عرصه سختتر میکند.
قطعاً اولین پیامد این فعالیتها جلوگیری از رشد و توسعه کسب و کارها است و از طرف دیگر انگیزه برای راهاندازی کسب و کارها روز به روز کمتر میشود. زمانی که از اقتصاد دانش بنیان و نوآور صحبت میکنیم، از اهمیت منابع انسانی، سرمایه و اقتصاد باز و باثبات صحبت میکنیم، اما در عمل روز به روز به اقتصاد دستوری و بیثبات نزدیکتر میشویم. قطعاً در این جایگاه نه میتوانیم منابع انسانی توانمند خود را حفظ کنیم نه سرمایهای که هدفش رشد به معنا واقعی در بازار رقابتی باشد را جذب میکنیم.
حالا با به وجود آمدن اینترنت طبقاتی اولین گامهای اینترنت دستوری را در کنار اقتصاد دستوری باید تجربه کرد. روزی که مدیران نخبه باید زمان و تمرکزشان روی راهاندازی یا توسعه کسب و کار باشد حالا دائما درگیر دریافت مجوزهای پیچیده و نگرانی از ثبات اینترنت، دسترسی آزاد کارمندان به اینترنت و مسائلی هستند که غیر از عدم تمرکز هیچ آورده دیگری ندارد. گاهی فراموش میکنیم که مردم و کسب و کارها هم حق زندگی و آزادی دارند.
تفاوتی ندارد نامش را چه بگذارند
«اینترنت طبقاتی»، « اینترنت حرفهای » و یا …
مهم این است که اجرای این سیاست نشانهای جدی از سردرگمی سیاستگذار در مواجه با چالش نگه داشت نخبگان در کشور است. این سردرگمی زمانی نمایانتر میشود که علیرغم مداخلات فراوان حاکمیت در دسترسی نخبگان و مردم به اینترنت پایدار در قالب اجرایی شدن طرح صیانت، همواره با طرح شعارهایی مبنی بر حمایت از شرکتهای دانشبنیان و نخبگان اکوسیستم استارتاپی مواجه هستیم. سیاستهایی که ضمن تشویق برای عدم خروج نخبگان از کشور، چشمانداز هرگونه پیشرفت شرط ضروری فعالیت این افراد و کسبوکارهای آنهاست، با ابهام جدی مواجه میکند.
در این راستا طرح دو پرسش همچنان در روشن شدن این سردرگمی کارگشاست
سؤال اول؛ کدام نخبگان؟
برای مثال نخبگان گزینشی دانشگاهی که با انواع سیاستهای مختلف قبل از دستیابی به موقعیتهای علمی یکبار فیلتر میشوند و عدهای دیگر از آنها که بعد از سالها به علل مختلف از این امکان محروم میشوند؟ با این حساب شاید عنوان «اینترنت نخبگان خودی» عنوان مناسبتری برای نامگذاری این سیاست باشد.
سؤال دوم آیا اینترنت طبقهبندی شده و غیر دموکراتیک و غیر عمومی منجر به رشد و گسترش هرگونه تخصصی خواهد شد و آیا این ترجیح نخبگان است؟
که بیتردید اقدامی برای راستی آزمایی این ترجیح صورت نگرفته است.
امروزه اینترنت بهعنوان یک موضوع توانمندساز در همه صنایع و در بین تمامی اقشار جامعه کاربرد دارد. ضمن اینکه اینترنت و فناوری موضوعی فرا رشتهای و فرا رستهای به شمار میرود. به همین دلیل ما به سادگی نمیتوانیم برای میزان دسترسی افراد و اقشار مختلف معیاری تعیین کنیم. در حقیقت با این کار و در آستانه این انقلاب و تحول دیجیتال پیش رو، جلوی رشد و پیشرفت صنایع و افراد گرفته میشود. با محدودسازی اینترنت در واقع ابزار توانمندسازی جامعه محدود میشود. در چنین شرایطی، افراد برای دسترسی به اینترنت آزاد و نامحدود به سراغ روشهایی مانند استفاده از فیلترشکن میروند؛ چراکه همواره میل به پیشرفت و یادگیری و عبور از محدودیت در انسان وجود دارد. استفاده از فیلترشکن هم بخش زیادی از تلاشهای اخیر برای ارتقای سطح امنیت سازمانها را از بین برده و درهای آسیبپذیری را باز میکند. از طرفی روشهای مختلف دسترسی به اینترنت نامحدود خودش باعث ایجاد رانت شده و مشکلات دیگری را ایجاد میکند. درحالیکه دسترسی به اینترنت آزاد و نامحدود میتواند در صورت راهبری مناسب، باعث افزایش آگاهی و ارتقای سطح دانش افراد شود و میتوان از این توانمندی افراد برای تولید دانش بومی و پیشرفت کشور استفاده بهینه نمود.
بهتر است به جای مطرحکردن طرحهایی مانند اینترنت طبقاتی، آموزشهای استفاده صحیح و در راستای منافع ملی را گسترش دهیم. اینترنت بستری است که در صورت آموزش مناسب و کاربری درست، میتواند یکی از بهترین منابع دانشی برای بالندگی و رشد افراد و صنایع باشد.
بقراط به عنوان یک کسب و کار حوزه سلامت خواستار آن است که مسئولان ارتباطات و فناوری اطلاعات تا جای ممکن به جریان دسترسیهای متفاوت به اینترنت ورود نکنند. ما در بقراط به طور شفاف با هرگونه اینترنت طبقاتی یا حرفهای مخالف هستیم. در شرایطی کسب و کارهای نوین امروز به سمت دورکاری و کار هیبریدی تغییر مسیر دادهاند، ارائه نوع خاصی از اینترنت در محل کار با هیچ یک از استانداردهای توسعه کسب و کار همسو نیست.
بنیانگذار، مدیر عامل، کارمندان و همه اعضای یک کسب و کار نیازمند دسترسی به اینترنت هستند. اینترنت آزاد و با سرعت مناسب خدمتی نیست که فقط به یک گروه ارائه داده شود. این خدمت باید به طور برابر در همه سطوح قابل دسترس باشد. تصور اینکه در دفتر کار به اینترنت با کیفیت و پرسرعت دسترسی داشته باشیم و در منزل نه، تصویری را منعکس نمیکند مگر اختلال در جریان کار.
اگر هم قرار باشد همه کسب و کارها در منزل هم به اینترنت خاص دسترسی داشته باشند پس خانواده هم دسترسی پیدا خواهد کرد و ذات این روند با چالش مواجه خواهد شد. از همین رو بر این باوریم به عنوان یک کسب و کار بیش از آنکه خواستار خدمات خاص برای خودمان باشیم خواستار خدمات استاندارد برای همه سطوح جامعه هستیم. ما در دنیایی زندگی میکنیم که به سمت عدالت و برابری پیش میرود و این روند بر خلاف این دو ارزش است.
هزینههای زیرساختی، خلاقیت و نوآوری طی این جریان با چالش مواجه خواهند شد. این موضوع در حالی است که جامعه در حال حاضر هم نگاه خوبی به شرکتهای اینترنتی ندارد. این برنامه در صورت اجرایی شدن به شکل گسترده استارتاپها را دچار نگاهی منفی از سوی جامعه خواهد کرد. در پایان هم باید توجه داشته باشیم که کاربر بقراط برای استفاده از خدمات این مجموعه نیازمند استفاده از اینترنت با کیفیت است. این شکاف و فاصله موضوعی است که مخالف آن هستیم و تمایلی به اجرایی شدن آن نداریم.
با توجه به اینکه معیار شناسایی برای سطوح دسترسی مختلف مسألهای مبهم است، این دسترسی متنوع باعث میشود کسانی که به هر روشی به سطوح بالاتر از اینترنت دسترسی دارند، از مزایای بیشتری نسبت به دیگران برخوردار باشندکه این امر میتواند منجر به ایجاد رانت شود.
طبقاتی کردن اینترنت و ایجاد امکان دسترسی به برخی پلتفرمها برای گروهی از کاربران، در کنار اعمال محدودیت دسترسی برای دیگران، به عدم شفافیت و نابرابری دامن خواهد زد.
این روزها در مجامع گوناگون صحبت از ارائه «صدقه» دیگری از سوی تشکلهای دولتی یا فرا دولتی به کسب و کارها تحت عنوان «اینترنت طبقاتی» یا اینترنت کمتر فیلتر شده مطرح است. من به عنوان یک کارآفرین که انتخاب کردم تا در کشور خودم فعالیت کرده و به سهم خودم به خلق ارزش بپردازم، مدیر و مالک کسب و کار هستم که بعد از چند سال فعالیت دارای زنجیره تأمین، زنجیره ارزش و کاربرانی وفادار است. لذا هرگز دوست ندارم حتی در دسترسی به اینترنت با آنها تفاوت داشته باشم.
اگر دغدغه حاکمیت جلوگیری از دسترسی مردم به محتوا یا رسانههای غیر همسو با چشم انداز فعلی کشور است، فکر میکنم بهتر است با سعه صدر نتیجه عملکرد فعلی را بررسی نمایند. آیا غیر از آن است که سیاستهای فعلی موجب همه گیر شدن انواع فیلتر شکنها شده است؟ آیا غیر از آن است که مرجعیت رسانه (اعم از آنلاین، آفلاین) را به رقبای غیر ایرانی واگذار کرده است؟ آیا غیر از آن است موجب بی اعتمادی عامه مردم نسبت به کسبوکارهای اینترنتی داخلی شده است؟
تصور کنید حاکمان یک کشور فرضی، طبخ و سرو انواع فست فود (همبرگر، انواع ساندویچ و پیتزا) را ممنوع کرده و اعلام کنند رستورانهای کشور فقط اجازه طبخ دیزی، انواع کباب و املت را دارند. همزمان مواد اولیه، مجوز طبخ و مجوز سرو همان غذاهای ممنوع شده برای برخی از رستورانها که مشتریان خاص یا خارجی دارند فراهم است. این تصویر هر چقدر بی ربط، هر چقدر خنده دار، هر چقدر دردناک و. . . .، تصویری است از «اینترنت طبقاتی».
در پایان در زمانهای که سرانه مصرف رسانه در جهان از 12 ساعت در شبانه روز گذر کرده است، محدود کردن، طبقه بندی کردن و هر نوع هویت زدایی از واژه اینترنت (در کیفیت و کمیت) محتوم به شکست است. لذا من ترجیح میدهم در کنار عموم کاربران اینترنت در ایران باشم و از «صدقه» طبقاتی آن استفاده نکنم.
اینترنت طبقاتی منطقاً با دسترسی یکسان مردم به امکانات در تضاد است؛ با ایجاد دسترسی برای افرادی محدود از قبیل اساتید دانشگاه، خبرنگاران یا بعضی برنامه نویسان و گیمرها عملا داریم از نیاز بخش زیادی از مردم که در این دسته ها قرار نمیگیرند چشمپوشی میکنیم. معنی این رویکرد این است که فقط استاد دانشگاه است که نیاز پژوهشی دارد و مابقی افرادی که به دنبال مطالعه و تحقیق هستند و میخواهند به منابع خارجی دسترسی داشته باشند کنار گذاشته میشوند. یا فقط بعضی تیمهای مطرح مستقر در پارکهای علم و فناوری یا مراکز نوآوری و فضاهای کار اشتراکی به بخشی از اینترنت آزاد دسترسی پیدا میکنند ولی مابقی تیمها و شرکتها مورد توجه قرار نمیگیرند یا بعضاً تیمهای کوچکی که در شهرستانها هستند و به هیچ عنوان راهی به حاکمیت ندارند متحمل فشار میشوند. ضمناً ما گروههای دیگری مانند تجار و بازرگانان داریم که بسیار نیاز به تعاملات بینالمللی دارند ولی در طرح اینترنت طبقاتی جایی ندارند؛ اینکه هم در آینده مدلی پیدا شود که بتوان به عدالت، مطالبات همه نیازمندان را پایش سریع و دقیق کرد و اینترنت به ایشان تخصیص داد بعید است عملی باشد و احتمالاً با دنیایی از ناکارآمدی و نارضایتی همراه خواهد شد.
حاکمیت با این تصمیم در میان مدت، یک شکاف طبقاتی و نارضایتی طبقاتی بین مخاطبین ایجاد خواهد کرد که قطعاً مولد نارضایتیهای دیگری هم خواهد شد.
ماهیت اینترنت طبقاتی به طور جدی هیچ توجیهی ندارد و زمانی که بحث طبقهبندی افراد طرح میشود مسئله بسیار سوال برانگیز میشود. در چنین شرایطی این پرسش مطرح است که طبقهبندی یک سری آدم توسط یک سری آدم دیگر چطور انجام خواهد شد.
این موضوع مخصوصاً در شرایطی که دسترسی به اطلاعات آزاد در کل دنیا مطرح است بیشتر سؤال برانگیز است. اینکه این دسترسی برای قشری خاص باز شود مشکلدار است. در این راستا فساد شکل خواهد گرفت. یکی از فسادهایی که شاهد خواهیم بود این است که آدمهایی وارد رأس کار خواهند شد که چه کسی به چه چیزی دسترسی داشته باشد.
این روند منجر به فساد و رانت خواهد شد و در عمل قشری که دسترسی به اطلاعات ندارد، برای دسترسی به آن کنجکاوتر خواهد شد. باید توجه داشت که بخشی از این اطلاعات، اطلاعات علمی است و این در حالی است که وزارت علوم اعلام کرده به اساتید دانشگاه و دانشجویان قصد دارد دسترسی ویژه دهد.
این در حالی است که دنیا به سمتی پیش میرود که دانشگاه به شکل کلاسیک آن منسوخ شود و در عمل این دورههای آنلاین هستند که جایگزین میشوند. در این روش ما خلاف جهت حرکت میکنیم. به هر حال بحث طبقهبندی منجر به فساد خواهد شد و امیدوارم این روند به هیچ عنوان شکل نگیرد.
بهنظر ما این نوع اینترنت روی کسبوکارهایی مثل ما تأثیر خاصی ندارد چون مربوط به عموم کاربران نمیشود. کاربران خاص هم همین حالا با اینترنت فعلی، به پلتفرم ما دسترسی دارند. استفاده ما از سرویسهای خارجی هم تا وقتیکه آن نوع اینترنت در اختیار خودمان نباشد، برایمان تفاوتی ایجاد نمیکند و ما با راهکارهایی که الان هم استفاده میکنیم، باید به آن سرویسها دست پیدا کنیم.
تبعیض همیشه به شکلی به ظاهر موجه اعمال میشود و برای همین در ابتدای امر شاید مردم متوجه ابعاد آن نشوند. اینجا هم طبیعتاً پیشنهاد استفاده از اینترنت باز، ویژه یا حرفهای، در شرایطی که هر روز با انواع فیلترشکنها سر و کله میزنیم، پیشنهاد خوشحالکنندهای برای هر شهروند ایرانی است. خصوصاً که به خاطر شغل و حرفهمان احساس کنیم بیش از سایرین مستحق اینترنت آزاد هستیم.
اما به محض وارد شدن به این بازی، عملاً این تبعیض ناروا را به رسمیت شناخته و در واقع احتمال محدودتر شدن دسترسی عموم را به اینترنت را بیشتر میکنیم. از طرفی در چنین شرایطی مردم حق دارند نسبت به «طبقه ما» بدبینتر شوند و این امتیاز تبعیضآمیز را نوعی حقالسکوت در نظر بگیرند. خصوصاً که اینترنت طبقاتی برای حرفهمندانی در نظر گرفته شده که از قضا میتوانند صدای بلندتر و موثرتری داشته باشند: خبرنگاران، فعالان فناوری و اساتید دانشگاه. «اینترنت رانتی» در واقع حقالسکوتی است برای محدودتر کردن «اینترنت رعیتی».
طرح اینترنت طبقاتی رویکردی معیوب است که میتواند پیامدهای منفی برای کل جامعه داشته باشد. این رویکرد نابرابریهای موجود در جامعه را تقویت می کند، آزادی اینترنت و دسترسی شهروندان به اطلاعات را تحت تأثیر قرار میدهد.
همچنین میتواند پیامدهای منفی برای نوآوری، پیشرفت و رشد اقتصادی در ایران داشته باشد. دولت به جای اجرای «اینترنت طبقاتی» باید به امور اصلی خود یعنی بهبود نظارتها و حمایت از حریم خصوصی شهروندان بپردازد و در عین حال اطمینان حاصل کند که اینترنت برای همه باز و قابل دسترسی باشد.
دولت با سرمایهگذاری بیشتر در برنامههای آموزشی و سواد دیجیتال میتواند کمک کند تا مهارتهای مورد نیاز برای تعامل درست در کار با اینترنت را فراهم شده باشد و شهروندان از گزندهای احتمالی دور باشند. با انجام این کار، می توانیم جامعهای فراگیرتر و عادلانه تر ایجاد کنیم که در آن همه فرصت مشارکت کامل را داشته باشند. مهم است که به سمت یک اینترنت بازتر و فراگیرتر تلاش کنیم و جلوی هر گونه تفاوت طبقاتی رو بگیریم. به عنوان یک شهروند از دولت میخواهم که در طرح موجود تجدیدنظر کند.
چه کسی میتواند تأثیر اینترنت بر زندگی شهروندان در سالهای اخیر را انکار کند. حقیقت این است که عدالت آموزشی، فرصتهای برابر اشتغال، فعالیت اقتصادی و کارآفرینی در هر کجای این خاک پهناور حتی محرومترین نقاط کشور با کمترین هزینه از طریق معجزه اینترنت آزاد برای همه شهروندان امکانپذیر شده است. بسیارند جوانان متخصصی که حتی بدون تحصیلات آکادمیک به طور خودآموز از بستر همین امکان برای رونق و رشد اکوسیستم به مهرههای کلیدی امروز ما تبدیل شدهاند.
دسترسی به اینترنت آزاد کیفیت زندگی شهروندان کهنسال را بالاتر برده است. آمار سال گذشته میگوید حداقل ۹ میلیون نفر از مردم در اینستاگرام کسب درآمد میکنند. یعنی چیزی حدود یک میلیون و 700 هزار کسب و کار. مگر نه اینکه مطابق با اصل سوم قانون اساسی دولت برای تحقق همین اهداف و مهمتر از همه محو تبعیض و انحصارطلبی موظف است از همه امکاناتش استفاده کند!
واقع بین باشیم؛ اینترنت طبقاتی یک رانت انحصاری برای بخش کوچکی از جامعه و در تضاد با متن قانون اساسی و حقوق شهروندی بخش بزرگتری از جامعه است. آیا مدافعان این شکاف طبقاتی میدانند؛ چند درصد از کسب و کارهای ایسنتاگرامیخانگیاند؟ یا چند درصد از آنها را زنان سرپرستخانوار اداره میکنند؟ آمار رسمی از کسب و کارهای خرد و خانگی شاغل در اینستاگرام وجود ندارد چون آنها جزو اتحادیه و صنف نیستند اما قطعاً حقوقی دارند. سال گذشته خیلی از این کسب و کارها تنها ویترین ارائه کالا و خدماتشان در اینستاگرام بنا به تصمیم و صلاحدید مسئولان ناگهان بسته شد درحالیکه رفع تبعیض ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینههای مادی و معنوی بخشی از قانون اساسی ماست.
الوپیک به عنوان بخشی از اکوسیستم همواره مخالفت خود را با تبعیض و انحصار اعلام کرده است. مأموریت کسب و کار ما و سایر اعضای اکوسیستم ایجاد ارزش از طریق ارائه خدمات و فرصت برابر اشتغال برای همه شهروندان فارغ از سن، جنسیت، قومیت و میزان تحصیلات و… است و پاسخ ما در برابر ایجاد شکاف طبقاتی در جامعه؛ نه به اینترنت طبقاتی خواهد بود.
دسترسی آزاد به اینترنت حق مسلم و طبیعی مردم است. سیاستهای غلط فیلترینگ و محدودسازی به حد کافی به بدنه اکوسیستم استارتاپی کشور ضربه زده است. اضافه شدن موضوعی مانند اینترنت طبقاتی قطعا ضربه محکمتر این بار به ریشه اکوسیستم است. جدای بحث شکلگیری رانت، فروش VPN و … صاحبین کسبوکار باید نگران این باشند که کدام قشر امکان مشاهده سایت یا کسبوکار آنها را دارند.
همچنین بخش بزرگی از جامعه که به صورت عمومی و غیرتخصصی از خدمات اینترنت استفاده میکنند تکلیفشان چیست و به چه بخشی از فضای مجازی دسترسی خواهند داشت.
همه موارد ذکر شده فقط و فقط بخشی از نگرانی فعالین و کسبوکارهای اینترنتی است. در کنار موارد ذکر شده دلسردی، بیاعتمادی و حس تبعیض در کاربران اینترنت را نباید فراموش کرد که اتفاقاً نقش پررنگی در آینده کسبوکارهای اینترنتی دارد.
در سال گذشته شاهد شدیدتر شدن فعالیتهای فیلترینگ به صورت گسترده بودیم. در نتیجه، وصل شدن به اینترنت آزاد سختتر و سختتر شده است. و این امر به همه ضرر میرساند. ظاهراً مقامات به دنبال کم کردن ضرر فیلترینگ عمومی با معرفی اینترنت طبقاتی هستند که هم ناعادلانه است و هم مشکل اصلی را حل نمیکند.
این روزها هر از گاهی صحبت از اینترنت طبقاتی، حرفهای یا چیزی شبیه این شنیده میشود. کسی هنوز نمیداند جزئیات این طرح چیست و در نتیجه نظر دادن و نوشتن در این باره نادقیق و بر اساس حدس و گمان است. اما این طرح هر چه باشد برخی اصول را میتوان مستقل از جزئیات این طرح به یادآورد.
فقط تصور کنید که در یک شهر برای بعضی از شهروندان آب تصفیه شده پرفشار در نظر گرفته شده باشد برای بعضی دیگر آب گل آلود قطره چکانی. برخی از مردم شهر هوای تمیز داشته باشند برخی دیگر هوای آلوده. تصورش هم وحشتناک است نه؟
این روزها اینترنت هم مانند آب و هوا جزو ملزومات زندگی شده و از کودک تا سالمند وابسته آن شدهاند. هر گونه اعمال محدودیت بر این نیاز ناشی از این تفکر است که اینترنت و جریان اطلاعات مال و حق کس یا کسانی است که اگر بخواهند به بقیه هم میدهند و اگر نخواهند نمیدهند. حال آنکه عقیده مقابل اینترنت را هم مانند آب و هوا و معادن متعلق به تمام مردم میداند.
اما اگر فقط از دیدگاه کسب و کار به این موضوع نگاه کنیم باید بگوییم که حال هیچ کسب و کاری در دراز مدت خوب نخواهد بود مگر اینکه حال مشتریانش خوب باشد. حتی اگر برای کسب و کارهای اینترنتی اینترنت مناسب فراهم شود بدون کاربران و مشتریانی که آنها هم بتوانند از این اینترنت استفاده کنند راه به جایی نمیبریم. مانند رستوران شیک و تمیزی که مسیر ورودیاش پر از گل و لای است. قاعدتاً کسب و کار موفقی نخواهد شد. تصور کنید که شما بدون محدودیت به اینترنت دسترسی دارید. وارد تلگرام یا واتساپ میشوید. ولی کس دیگری آنجا نیست که با او حرف بزنید. شاید به اغراق بتوان گفت که اینترنت خوب هم مثل خوشبختی اگر برای همگان نباشد وجود نخواهد داشت.
هر وقت صحبت از اینترنت طبقاتی میشود، یاد این جمله میافتم که «تلفن زمانی کاربردی است که سایرین هم تلفن داشته باشند!»
اگر قرار باشد دسترسی ویژهای به من و تعداد محدودی از افراد جامعه داده شود، جدا از اینکه در ارتباطات روزمره و بعضاً کاری خود دچار مشکل خواهم شد، به کل استفاده از همچنین خدمات ناعادلانهای را از لحاظ اخلاقی و انسانی نمیپذیرم
فارغ از نگاه اخلاقی به این موضوع، اینترنت طبقاتی تبعات اجتماعی جبران ناپذیری را به همراه دارد.
طبقه بندی کاربران اینترنت و محدودیت دسترسی برای آنها میتواند موجب نابرابری شده و طبقاتی که اینترنت محدودی را در اختیار دارند، از دسترسی به منابع تحصیلی و آموزشی آنلاین و بینالمللی محروم میکند. واضح است که خروجی این تصمیم موجب کاهش نوآوری و توسعه کشور در آیندهای نزدیک خواهد شد. جامعهای که نیاز به پیشرفت دارد اگر نگاهی به فردای خود داشته باشد، هرگز چنین تصمیمی نخواهد گرفت.
امروز شاهد مهاجرت نیروهای متخصص از ایران هستیم، با این رویکرد نه تنها شدت مهاجرت بیشتر خواهد شد، که تولد و بلوغ نیروی متخصص جدید نیز به آرزو بدل میشود.
نابرابری در مطلع شدن و بهرهمندی از فرصتهای شغلی نیز از دیگر تبعات این اتفاق است. فریلنسری رو تصور کنید که با اسکیل های تخصصی خود از بسیاری از وبسایتهای بینالملی فریلنسری دور مانده و در شرایط اقتصادی نابسامان امروز تحت فشار اقتصادی بیشتری قرار میگیرد. بدیهی است که این امر موجب مشکلات اشتغال و اقتصادی بیشتر در جامعه خواهد شد.
از حق تفریح و سرگرمی مردم غافل نشویم که بعضی از کاربران ممکن است بخشی از استفاده خود از اینترنت را برای مرتفع کردن این نیاز خود انجام دهند. بازتاب اجتماعی عدم دسترسی به آن در افسردگی و بی انگیزگی هموطنانمان و نمود خارجی آن در تعاملات اجتماعیاشان حتماً که بسیار حائز اهمیت است.
از طرفی اینترنت طبقاتی طبیعتاً برای افزایش نظارت و کنترل بر روی مردم مطرح شده است که ناقض حقوق بشر، حق دسترسی آزاد به اطلاعات، افزایش سانسور، سلب آزادی بیان و عقیده و نقض مستقیم قانون اساسی است.
این روند نارضایتی جمعی بیشتری به همراه دارد و این خود سلب آرامش روانی جامعه و متعاقب آن ناامنی بیشتر و افزایش جرم و جنایت را ایجاد میکند.
در مجموع من معتقدم که این طرح همانطور اسم آن فریاد میزند، موجب افزایش اختلاف طبقاتی در جامعه شده و حرکتی با گام های سریع و بزرگ رو به عقب بوده و دقیقا نقطه مقابلی است با تمام آنچه که امروز باید در ایران اتفاق بیفتد تا معضلات اقتصادی و اجتماعی جدی امروزمان را حل کند.
اینترنت طبقاتی، تغییری گسترده و هزینهبر در زیرساخت اینترنت کشور ایجاد کرده و مسلماً پروژهای موقتی بوده و نتیجه و سودی برای شرکتها و مردم در برنخواهد داشت.
آمار تکاندهنده تعداد فیلترشکنهای نصب شده در میان ردههای سنی مختلف جامعه نشان میدهد که مردم برای سرگرمی یا ادامه حیات کسب و کارشان راهی پرهزینه و خطرناک را برای دسترسی به اینترنت آزاد انتخاب کردهاند و تنها در صورتی میتوان به اصلاح این وضعیت امیدوار بود که اپلیکیشنها و شبکههای اجتماعی پراستفاده به طور کامل برای عموم مردم رفع فیلتر شوند.
این اتفاق موجب افزایش امنیت، کاهش هزینهها و افزایش چشمگیر امید به رسیدن فردایی روشن در میان مردم خواهد بود، امیدی که امروز بیش از هر زمان دیگری نبود آن در میان جوانان و آیندهسازان این مرز و بوم احساس میشود.
اینترنت طبقاتی یعنی ایجاد شکاف بین جامعه! یعنی ایجاد رانت! یعنی مرگ اینترنت آزاد. یعنی حاکمیت میتواند تشخیص دهد میلیونها کاربر فعال اینترنت در چه طبقهای قرار دارند، چه چیزی به صلاحشان هست و چه چیزی به صلاحشان نیست، چه چیزی را باید ببینند و چه چیزی را نبینند، یعنی مخابره این پیام که تو نمیفهمی و من میفهمم… این یعنی ایجاد شکاف به مراتب بیشتر بین حاکمیت و مردم.
بنده بهعنوان صاحب یک کسب و کار، بهعنوان فعال اکوسیستم فناوری ایران، به هیچ وجه با اینترنت طبقاتی موافق نبوده و به نظرم نیازی به چنین رویکردی در کشور نیست. مردم به اندازه کافی از تمام جهات تحت فشارهای گوناگون هستند و نیازی به باز تعریف مفهوم جدیدی نیست. مگر میشود اینترنت را طبقاتی کرد و فرصتهای موجود در اینترنت را برای اقشار مختلف جامعه سفارشی کرد؟ وقتی شعار ما ایجاد فرصت برابر برای تمام مردم ایران است! این دو کاملا در تضاد با یکدیگر هستند.
اینترنت طبقاتی هم مثل تمام چیزهایی که در جامعه طبقاتی شده نوعی رانت به حساب میآید و روشی برای سکوت فعالان حوزه آیتی است تا برای منفعت خودشان هم که شده سکوت کرده و با جامعه همراه نباشند.
همانطور که از کارزاری که برای آن وجود دارد به نظر میرسد مقاومتهایی از سمت افراد این حوزه برای استفاده از اینترنت رانتی وجود داشته و افراد قول دادهاند تا از این نوع اینترنت استفاده نکنند.
به نظر من طرحهای این چنینی نوعی تلاشهای بیبرنامه و بیهدف برای به سکوت واداشتن برخی از مردم است. ضمن اینکه استفاده از آن هم مشکلی را حل نخواهد کرد و اتفاقا به ضرر همه است. پس همه باید در مقابل آن مقاومت کرده و ا آن استفاده نکنیم.
دسترسی همه کاربران به منابع اینترنتی باید باز باشد، مگر اینکه ممنوعیت قطعی و عقلایی برایش وجود داشته باشد که در آن صورت هم باید برای همه ممنوع و بسته باشد. در سطح شبکه کشورِ، تفکیکی ریزدانهتر از این فقط دامن زدن به تبعیض و محرومیت اقشار محرومتر است.
به شخصه یقین دارم اینترنت طبقاتی پس رفت به 10 سال عقب است و باعث رانت در بازار رقابتی ISPها کشور میشود. قبل از روی کار آمدن دولت یازدهم براساس مصوبه شورای عالی فرهنگی سرعت اینترنت خانگی در ایران 128 کیلو بیت بر ثانیه تعیین شده بود و برای افزایش سرعت نیاز به دردسرهای زیادی بود که راه دور زدن برای کاربر خانگی به زحمت هم وجود داشت.
موضوع اینترنت طبقاتی بدون فیلتر مسیر توسعه اقتصاد دیجیتال را به نابودی سوق میدهد. وزارت ارتباطات متولی فراهم کردن بستر شبکه پایدار، سالم با کمترین اختلال اینترنتی جهت توسعه کسب و کارهای دیجیتال در برهه کنونی است، من اعتقاد دارم در این موضوع اگر وزارت ارتباطات مصرانه حامی استارتاپها و شرکتهای خصوصی فعال در این زیست بوم باشد، امکان فراهم کردن شرایط اینترنت به قبل از اتفاقات شهریور 1401 را دارد.
ممکن است که الان از نظر سیاست حکومتی و قانونگذار اینگونه باشد که با طبقاتیکردن اینترنت بهتر میتوانند مردم را کنترل کنند. اما نکتهای که قانون گذار به آن توجه نمیکند این است که با این محدودیتها در حال تبدیل اینترنت به کالای لوکس هستند. با این کار یه مانع بزرگی برای پیشرفتهایی که در مسیر پیش روی کشور است، ایجاد شده و مردم از آینده روشن محروم میشوند.
در حالی که اینترنت باید راحتتر از برق و حتی آب در دسترس مردم باشد چرا که آینده جهان حول محور اینترنت و پیشرفتهایی که در اینترنت رخ میدهد خواهد چرخید. با طبقاتی کردن اینترنت نمیشود حرف از هوش مصنوعی زد که چند سال آینده دنیای جدید را به خود اختصاص میدهد.
ما در مکتب خونه تلاشمان این است که به افراد در جهت ارتقا و مهارت آموزش شخصی کمک کنیم و باور داریم که اصلی ترین سرمایه کشور، سرمایه انسانی است.
با توجه به موج مهاجرت نیروی ماهر و متخصص مشخصاً در حوزه نرم افزار و دیجیتال، قطعا یکی از عواملش نبود دسترسی به اینترنت آزاد برای همه افراد جامعه است که تأمین آن میتواند در نگهداشت افراد کمک شایانی کند.
اینترنت طبقاتی تیر خلاص بر توسعه ارتباطات و رشد جامعه خواهد بود که در کنارش سرعت توسعه تجارت الکترونیک را میتواند به شدت کاهش دهد آنهم در شرایطی که دنیا هر روز به سمت اینترنت آزاد و پر سرعت پیش میرود.
به عنوان شرکتی فناورمحور که سالهاست در اکوسیستم نوآوری و اقتصاد دیجیتال ایران فعالیت میکنیم در صورت ارائه اینترنت طبقاتی به هیچ عنوان از این سرویس استفاده نخواهیم کرد. اینترنت طبقاتی یعنی تبعیض و توزیع رانت، آیا طی سالهای اخیر در کشور به اندازه کافی از این موضوعات ضربه نخوردیم؟
این روزها ما درگیر جنگی هستیم نابرابر، جنگ دربرابر فیلترینگ گسترده، تحریمهای خارجی و اختلالات اینترنت! رشد و توسعه اقتصاد دیجیتال در گرو دسترسی آزاد مردم به اینترنت است، اگر دغدغه توسعه اقتصاد دیجیتال و دانشبنیان را داریم نباید درگیر راهکارهایی باشیم که فقط بخش کوچکی از جامعه را دربر میگیرد، فرض کنید به استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان، اساتید دانشگاه و دانشجویان اینترنت طبقاتی بدون فیلتر ارائه شود، این قشر چند درصد از جمعیت را تشکیل میدهند؟ نهایتاً ۱۰درصد، مابقی افراد همچنان باید از فیلترشکن برای دسترسی به اینترنت استفاده کنند؟
به طور کلی اینترنت طبقاتی، طرح صیانت، اینترنت فناوران و … بازی با کلمات هستند و همه در مفهوم به معنای ایجاد محدودیت در دسترسی مردم به اینترنت آزاد است و طبق تجربه هیچوقت محدودیتهای این چنینی موجب رشد و توسعه کشور نخواهد شد.
از نظر بنده اینترنت طبقاتی زمینه سازی برای قطع اینترنت و ایجاد تبعیض سیستماتیک در دسترسی شهروندان به جریان آزاد اطلاعات است.
امیدوارم حاکمیت متوجه عمق اشتباه کار خود بشود چرا که در نهایت تمامی محدودیتها به سرانجام هدف خود نخواهند رسید. محدودیت چه در داخل یک جامعه خیلی کوچک مثل خانه و چه در یک جامعه بزرگ مثل وطن، در نهایت مثمر ثمر نخواهد بود. اگر نگرانی تصمیمگیران برای اشاعه سایتهای مستهجن است، باید گفت این موضوع با محدودیت حل نمیشود و باید آموزش و تربیت را قوی کرد. حس زندانی کردن و تبعیض قائل شدن برای مردم حس خوبی نیست و در نهایت باعث ایجاد مشکلات بیشتری خواهد شد. این موضوع میتواند صدمه جبرانناپذیری به کسبوکارها هم بزند همچنین با جریان اطلاعات آزاد متناقض است. دسترسی مردم به دنیا و جهانیان کمتر خواهد شد و باور دارم که مهمترین صدمه این موضوع، از بین رفتن حس امید در جامعه و نابودی اتحاد در بین مردم خواهد بود.
از چند جنبه میتوان به اینترنت طبقاتی نگاه کرد. یکی اینکه هر چیزی که باعث ایجاد رانت شود، فسادآور است. اینترنت طبقاتی با تعریفی که از آن ارائه میدهیم یک راه جدید برای فساد در کشوری است که کم و بیش در مسائل مختلف با این مشکل دست و پنجه نرم میکند.
مشکل بعدی این است که به اینترنت به عنوان یک ابزار چگونه نگاه میکنیم. اگر نگاهمان به اینترنت اینگونه باشد که اینترنت یک ابزار یک طرفه ای است که یک عدهای برای کسب دانش و کارهای خود از آن استفاده میکنند، شاید بتوان اینترنت طبقاتی را توجیه کرد. در اینجا هم باز باید بررسی شود که چه کسی قرار است تعیین کند چه کسانی صلاحیت استفاده از اینترنت بدون فیلتر را دارند و چه کسانی ندارند.
به نظر من هیچ مرجع دولتی وجود ندارد که صلاحیت چنین قضاوتی را داشته باشد. واقعیت این است که اینترنت یک ابزار دوطرفه است. ابزاری که در کنار وجه تأمینکننده آن حتما باید یک وجه آن باید دریافتکنندهای وجود داشته باشد. ما وقتی دسترسی عموم جامعه را از اینترنت قطع میکنیم، یعنی دسترسی به بسیاری از کسبوکارها، شبکههای اجتماعی و… را محدود کردهایم.
حال وقتی اینترنت برای یک قشر نخبه باز نگه داریم خیلی از اتفاقا غیرممکن میشوند. برای مثال فرض کنیم یک نخبه با دسترسی به اینترنت آزاد محصولی مانند چت جیپیتی را طراحی کرده است. حالا اگر کاربر عادی نتواند به آن محصول دسترسی داشه باشد، آن محصول کاربردی ندارد. اینکه با طبقاتیکردن اینترنت بتوانیم استفاده از آن را بهینه کنیم، نگاه سطحی به مقوله اینترنت است. کسانی که چنین پیشنهاداتی را ارائه میدهند، درکی از مفهوم چندجانبه بودن اینترنت ندارند.
در عصری که زندگی میکنیم باور دارم دسترسی به اینترنت آزاد مثل دسترسی به آب آشامیدنی نیاز اساسی همه ماست. با طبقهبندی کردن آن مخالف هستم. ایجاد فضای باز برای دسترسی آزاد باعث رشد فردی و رشد فضای اقتصاد دیجیتال میشود.
در کل دنیا دغدغه کسبوکارها این است که بتوانند خدمات خود را مبتنی بر هوش مصنوعی ارائه دهند. ولی هر روز در ایران ما باید نگران محدودیتها بر فضای اینترنت و پیدا کردن راهحلی برای آن باشیم. اینترنت طبقاتی به پیشرفت اقتصاد کدام کشور کمک کرده است که ما نفر دوم باشیم؟! اینترنت طبقاتی راه حلی برای غلبه بر ترس شما از امنیت جایگاه خودتان است نه رشد اقتصاد ایران…
به نظر من این ایده که قشری از جامعه به دلیل اینکه تحصیلات بالاتری دارند، باید دسترسی بیشتری به اینترنت داشته باشند، محکوم به شکست است. اینکه در یک سیستم بین افراد تبعیض قائل شویم فلسفه نادرستی دارد. نباید اینگونه باشد که مثلاً استاد بتواند به یوتوب دسترسی داشته باشد اما دانشجو نه.
طرح اینترنت طبقاتی در واقع راهکاری برای پاک کردن صورت مسئله است و ریشه آن از درک نادرست حاکمیت از مشکلات نشأت میگیرد.
محدود کردن دسترسی مردم به اینترنت راهکار مناسبی برای حل مشکلات موجود نیست. بلکه باید به عدم کارایی و کارآمدی حاکمیت و به واسطه آن مطالبات مردم برای بهبود شرایط توجه و رسیدگی شود. با محدودیت دسترسی اقشار متفاوت به اینترنت، حاکمیت خود را از شنیدن صدای مردم و مطالباتشان محروم میکند.
علاوه بر این دسترسی طبقاتی به اینترنت بخشی از جامعه را از داشتن فرصت برابر محروم میکند که موجب از بین رفتن عدالت اجتماعی، ایجاد شکاف اجتماعی و در نتیجه عقبماندگی کشور میشود.
از دیگر پیامدهای این موضوع از بین رفتن صنایع مرتبط با اقتصاد دیجیتال و وابستگی بیشتر کشور به صنایع رو به افولی مانند صنعت نفت در افق ۲۰ تا ۳۰ سال آینده است.
نبود فرصتهای برابر، از بین بردن اقتصاد دیجیتال و بسته شدن فضای سیاسی کشور که به واسطه محدودیت در دسترسی به اینترنت ایجاد میشود، نخبگان و سرمایههای کشور را دلسرد میکند و باعث مهاجرت آنها میشود که آسیب بسیاری جدی و غیر قابل برگشتی به کشور وارد میکند.
بنابراین تنها راهکار پیش رو شنیدن صدای مردم، پذیرش مشکلات، حل آنها و رسیدن به نتایج ملموس در زندگی روزانه مردم است. محدودیت در دسترسی به اینترنت کمکی به حل این مشکلات نمیکند.
پای فیلترینگ و محدودیتهای اینترنت هر روز بر گردن بیرمق شرکتها و مردم بیشتر فشرده میشود و نفس کشیدن را سختتر میکند. اما راهکار وزارت ارتباطات برای حل این مساله، اینترنت طبقاتی است که رانت را وارد اینترنت میکند و دسترسی بدون فیلتر یا با محدودیت کمتر را برای قشر خاصی از جامعه ممکن میکند.
دولت تلاش میکند تا با ارائه اینترنت طبقاتی، محدودیت شدید و بیسابقهای را که روی اینترنت اعمال کرده، کمرنگ کند. اما دسترسی به اینترنت آزاد و بدون محدودیت حق طبیعی و جزو نیازهای اساسی انسان امروزی است. انسان بالغ نیازی به تصمیمگیرنده ندارد و دولت نمیتواند با انجام کارهایی مثل اجباری کردن سیفسرچ یا فیلترکردن پلتفرمها نقش ولی را برای مردم ایفا کند. دولت میتواند با فرهنگسازی و آموزش دادن، مردم را از آسیبهای احتمالی آگاه کند، اما تصمیم در استفاده از سرویسها و پلتفرمها باید با خود مردم باشد.
اینترنت طبقاتی دسترسی به اطلاعات آزاد را برای بخشی از جامعه آزاد میکند و برای بخش دیگر جامعه سختتر از گذشته میکند چرا که با کاهش فشار اقشاری که صدای بلدتری دارند، دولت آزادانهتر، دسترسی مردم عادی را محدودتر میکند. با اینترنت طبقاتی مخالفم و هیچوقت حاضر به استفاده از آن نخواهم بود چرا که با هر گونه تبعیض، مخالفم و هرگز از اینترنت خبرنگاری یا هر چه نامش را میگذارند استفاده نخواهم کرد. اینترنت طبقاتی میتواند بخشی از مسیر رسیدن به اینترنت موسوم به اینترنت ملی باشد پس زیر بار استفاده از آن نروید.
اینترنت باز برای استادان دانشگاه، اینترنت خبرنگاری، اینترنت حرفهای یا هر نام دیگری که بر آن بگذارند، همه میدانیم با نوعی از دسترسی در ایران مواجهایم که در ذات خود، محدودیت و تبعیض را نهفته دارد. این پدیدهی شوم جامعه ایران را به نوعی جامعه کاستی از منظر برخورداری از حق اساسی دسترسی تبدیل میکند که هر چند محرومیتها درآن موروثی نیست؛ مردم عادی غیر خبرنگار، مدیر و دانشگاهی را اساساً فرومایه یا ناتوان از تشخیص قلمداد میکند و آن گروههای دیگر را دارای «حق» بیشتر. بنابراین بهترین و دقیقترین نام برای آن، همان اینترنت طبقاتی است.
آنها که در طبقات بالاتر دسترسی ساکناند، شاید گمان کنند که به واسطه حرفه یا مسوولیتشان، دسترسی بیشتر حق آنهاست و به اصطلاح «به جایی برنمیخورد»؛ اما در واقع اینترنت طبقاتی، علاوه بر نقض حق اساسی گروه گستردهای از مردم، بیطرفی شبکه را نقض میکند، آزادیها را محدود، فرصتهای رشد علمی، اقتصادی و اجتماعی را منکوب و فضای جامعه را مسموم میکند.
پایه و فلسفهی طراحی اینترنت طبقاتی در ایران البته نه اعطای حق بیشتر به گروههای خاص اجتماعی، که مهندسی تبدیل اینترنت از امکانی فراگیر و سلطهناپذیر به ابزاری در دست صاحبان قدرت بوده است. این دولت و آن دولت هم ندارد. یادمان نرفته که در اوایل دهه هشتاد، چطور فیلترینگ را مهندسی کردند؛ چطور ارایهدهندگان خدمات اینترنتی را با قوانینی ظاهرالصلاح مُثله و تضعیف کردند و چگونه شمشیر داموکلس نابودی و سانسور را بر فراز سر دهها شرکت نیمهجان نگه داشتند. در همین دولت قبل اینترنت خبرنگاری تعریف شد و در دولت سیزدهم نیز هر روز نامی بر اینترنت طبقاتی گذاشتند تا بزکاش کنند و به خورد ما بدهند. بنابراین به عنوان خبرنگاری که هرگز از این شبهِ حق برساخته استفاده نکرده میگویم و بر این عقیده استوارم که به محض تن دادن به چنین تبعیضی علیه دیگران، باید انتظار داشته باشیم که روزی ما نیز از طبقهای به طبقه پایینتر کوچ کنیم و در طبقات محروم قرار بگیریم یا طبقه ما مغضوب شود از خوان نیمهگستردهی نعمت اینترنت، رانده شود. اساساً این دیگی نیست که برای هیچ طبقهای جز طراحاناش بجوشد؛ پس بهخاطر خودمان هم که شده، صلاح در این است که زیر بار لذت اینترنتِ کمی آزادتر نرویم.
استن لی، خالق بسیاری از شخصیتهای ابرقهرمانی، در یکی از گفتگوهایش درباره مردعنکبوتی میگوید: «یکی از بهترین چیزها درباره مردعنکبوتی لباسش است. لباسی که چهره او را کاملاً پوشانده و به هر کودکی اجازه میدهد که خود را جای او تصور کند.» وقتی به دوران جوانی برمیگردم و خود را پشت آن کامپیوتر قدیمی تصور میکنم، صدای اینترنت دایال آپ در گوشهایم طنینانداز میشود، صدایی که ندا بخش ورودم به دنیایی جادویی بود؛ دنیایی که در آن میتوانستم هر آنکه میخواهم باشم، فارغ از تمام محدودیتها، فارغ از تمام تفاوتها. از آن زمان تا به امروز شکاف طبقاتی جامعه بسیار بیشتر شده و تبعیضها ذهن جوانان را درگیر کرده است. امروز حتی خرید یک خودرو ساده هم برای بسیاری به آرزو تبدیل شده، آن هم در شرایطی که برخی از جوانان با تهریشهای آراسته، پیراهنهای یقهباز و شلوارهای تنگ در پشت فرمان پورشه و بنز از پس عینکهای آفتابیشان نگاهی آنچنانی را به بیرون از پنجره خیره میکنند. این نگاه اما در دنیای جادویی اینترنت از معنا رنگ میبازد. حداقل تا به امروز که این چنین بود، تا پیش از پدیدهای به اسم اینترنت طبقاتی، اینترنت ویژه، اینترنت حرفهای یا هرآنچه که دوست دارید صدایش کنید. چهل سال پیش ملتی به پا خواست تا آرمان عدالت طلبی را فریاد بزند و امروز داستان به شکل دیگری پیش میرود. واقعیت این است که در نهایت این سیاستگذاری هم همچون سایر موارد مثل ممنوعیت ماهواره، شطرنج، ویدئو و … محکوم به شکست است، ابرقهرمانان در نهایت ماسکهایشان را به صورت زده و رؤیایشان را محقق خواهند کرد.
ما خبرنگاران وقتی از وزیر ارتباطات درباره اینترنت طبقاتی میپرسیم فوری میگوید که چنین چیزی وجود نداشته و ندارد. او معتقد است تنها اینترنت بدون فیلتری که در کشور وجود داشته مربوط به خبرنگاران و در واقع «اینترنت خبرنگاری» بوده و ما خودمان اول از همه از این سرویس استفاده کردیم.
نه من و نه اکثر دوستان خبرنگاری که میشناسم، این اینترنت را نداشتند هرچند واقعیت اینست که در برخی خبرنگاران، چنین چیزی را دادم. گاهی وقتی با دوستان خبرنگار صحبت میکنیم این بحث پیش میآید که چرا فلانی این اینترنت را دارد اما ما نداشته باشیم؟ این لحظه ترسناکی است که میتواند ذره ذره در جامعه بهوجود بیاید. جایی که برخی کسبوکارها به گرفتن این سرویس اقدام کنند و سایر همکران و همصنفیهای آنها با خود بگویند چرا شرکت X اینترنت آزاد داشته باشد و من نه؟ این موضوع میتواند صف گیرندگان این اینترنت را بیشتر کند و از همین رو، باید خیلی خیلی مراقب بود تا آلوده به این سیستم نابرابر نشد.
اما چرا میگویم نابرابر؟ اینترنت طبقاتی را از هر منظری که نگاه کنی، بیعدالتی و نابرابری با خود دارد. برخی دولتمردان با مطرح کردن پرسشهایی نظیر «مگر باید دسترسی یک استاد دانشگاه و یک دانشآموز به اینترنت یکسان باشد؟» سعی دارند تا عرضه اینترنت طبقاتی را خیلی طبیعی و عادی جلوه دهند. بارها و بارها گفته شده که اینترنت در این روزها مثل هوا است، مثل آب است. یک بخش جداناشدنی از زندگی، مگر دسترسی به این منابع سطحبندی شده که اینترنت باید به این شکل در بیاید؟ چرا میخواهیم مانند کتاب جورج اورول، تمام قوانینی که نوشتیم را پاک کنیم و یک قانون جدید تحت عنوان «همه باهم برابرند و برخی برابرترند» بگذاریم؟ عدالت را گم نکنیم و یادمان باشد، مبادا روزی برسد که خودمان در این باتلاق فرو برویم.
پاسخ ها