پرواز پاریس-تهران که در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ با هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ شرکت هواپیمایی ایرفرانس انجام شد را میتوان یکی از معروفترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران دانست که یک مسافر ویژه داشت: صادق قطبزاده، مرد کراواتی. به همین بهانه فراز و فرود زندگی او را مرور کردهایم.
روزنامه شرق: پرواز پاریس-تهران که در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ با هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ شرکت هواپیمایی ایرفرانس انجام شد را میتوان یکی از معروفترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران دانست که یک مسافر ویژه داشت: صادق قطبزاده، مرد کراواتی. به همین بهانه فراز و فرود زندگی او را مرور کردهایم.
کارول جروم، خبرنگار شبکه سیبیسی و از دوستان قطبزاده، از پیشنهاد برخی دوستان به وی برای خروج از کشور سخن گفته است؛ پیشنهادی که از سوی او رد شد. ۱۶ آبان سال ۵۹ بود که صادق قطبزاده پس از شرکت در یک مناظره تلویزیونی از سوی دادستانی بازداشت و راهی زندان اوین شد.
روزنامه کیهان فردای آن روز نوشت: «بهدنبال پخش برنامه میزگرد شب جمعه در شبکه دوم آقایان صادق قطبزاده و مبلغی اسلامی بهعلت طرح مسائل اختلافانگیز و ایجاد جو تشویش و بدبینی تحت تعقیب قرار گرفتند.»
بهدنبال اعلام این خبر آقای صادق قطبزاده بعدازظهر روز جمعه به حکم لاجوردی، دادستان انقلاب مرکز دستگیر و به زندان اوین منتقل میشود و از آقای مبلغی اسلامی نیز خواسته شده تا خود را هر چه زودتر به دادسرای انقلاب اسلامی اوین معرفی کند.
طی تماس تلفنی خبرنگار شهری کیهان با روابط عمومی زندان اوین این اطلاعیه در اختیار کیهان قرار گرفت: «به اطلاع میرساند آقای صادق قطبزاده دستگیر و تحت محافظت دادسرای انقلاب اسلامی مرکز قرار دارد و لازم است آقای محمد مبلغی اسلامی هر چه زودتر خود را به دادسرای انقلاب اسلامی مرکز واقع در اوین معرفی نماید.»
فعالیت علیه رژیم شاه در خارج از کشور
«تاریخ ایرانی» نوشت: «صادق قطبزاده، فرزند حسین در اسفندماه ۱۳۱۴ در تهران متولد شد و تحصیلات مقدماتی را در مدرسه دارالفنون گذراند. قطبزاده که در جوانی شاهد کودتای ۲۸ مرداد بود، به جرگه حامیان مصدق و جبهه مخالفان محمدرضاشاه پهلوی پیوست. به همین دلیل بود که عرصه بر او تنگ شد و ناگزیر در سال ۱۳۳۷ راهی ایالات متحده آمریکا شد تا در رشته زبان انگلیسی تحصیل کند. در آنجا بود که در جریان مراسمی که سفارت ایران در واشنگتن برگزار کرده بود، بر گوش اردشیر زاهدی سیلی نواخت.
به همین واسطه از آمریکا اخراج و راهی کانادا شد تا مبارزات خود را در قالب انجمنهای اسلامی دانشجویان خارج از کشور به صورتی جدیتر پیبگیرد. این فعالیتها، اما او را در کانون توجه دستگاه امنیتی رژیم پهلوی قرار داد؛ آن چنان که گفتند برنامه ترور او در پاریس پیریزی شد؛ نقشهای که البته قطبزاده از آن جان سالم به در برد. سال ۱۳۴۲ در پی گسترش مخالفتها با رژیم پهلوی به صف هواداران امام پیوست و بعد از آن در سفرهایی به لبنان پس از آشنایی با مبارزات و فعالیتهای امام موسی صدر شیفته رهبر شیعیان این کشور شد و کمک به آنان را در رأس فعالیتهایش قرار داد.
این تلاشها و فعالیتهای قطبزاده بر ضد رژیم از دید دستگاه امنیتی مخفی نماند که در سال ۱۳۵۳ مأموران ساواک ضمن بازداشت برادر او و گروگان نگهداشتن او به مدت شش ماه از قطبزاده خواستند خود را معرفی کند؛ هشداری که او به آن بیتوجهی کرد.
در پی عزیمت امام به پاریس قطبزاده امکانات اقامت ایشان و همراهانش را در فرانسه فراهم کرد. ابتدا آنان را به خانه احمد غضنفرپور برد و سپس باغ نوفللوشاتو را برایشان اجاره کرد. در طول دوران حضور امام در پاریس، قطبزاده یکی از مشاوران اصلی رهبر انقلاب بود و ایشان را در بسیاری از تصمیمگیریهای مهم همراهی میکرد. سرانجام در روز ۱۲ بهمن ماه قطبزاده با هواپیمای حامل امام خمینی که بعدها «پرواز انقلاب» نام گرفت، به کشور بازگشت.
اعتماد به قطبزاده پس از انقلاب
با پیروزی انقلاب قطبزاده که بهشدت مورد وثوق بود، بهعنوان عضو شورای انقلاب و رئیس سازمان رادیو و تلویزیون منصوب شد. حضور او در رأس سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران انتقادات بسیاری را از طیفهای مختلف سیاسی، کارکنان این سازمان، برخی و حتی سخنگوی دولت موقت برانگیخت. بسیاری او را به سانسور و بازگرداندن فضای اختناق متهم کردند تا این که سرانجام با بالاگرفتن اعتراضات قطبزاده از این سمت کنار گذاشته شد.
در پی تسخیر سفارت آمریکا و استعفای دولت موقت، صادق قطبزاده بعد از مدت کوتاهی که ابوالحسن بنیصدر سمت وزارت خارجه را بر عهده داشت، جانشین او شد. در این دوره او به یکی از مشهورترین سیاستمداران ایرانی تبدیل شد که هر روز تصویرش در رسانههای جهانی منتشر میشد. او تلاش زیادی از یک سو برای آزادی گروگانهای آمریکایی و از سوی دیگر برای بازگرداندن شاه به ایران انجام داد. با برگزاری انتخابات ریاستجمهوری دوره اول در همین زمان، او نیز کاندیدا شد، اما در رقابت با رقیب دیرینش بنیصدر شکست خورد.
مناظره حاشیهساز
بعد از این شکست بهتدریج حضور قطبزاده در ساختار سیاسی کمرنگ و کمرنگتر شد. تا این که در آبان ۵۹ حضورش در یک مناظره تلویزیونی خبرساز شد. پنجشنبه ۱۵ آبان بود که بعد از اخبار سراسری شبکه دوم برنامهای با عنوان بحث آزاد درباره عملکرد رادیو و تلویزیون پس از انقلاب پخش شد. مجری برنامه اعلام کرد این بحث قرار بود با شرکت همه مدیران صداوسیما پس از انقلاب برگزار شود، اما بهجز آقایان قطبزاده و دکتر مبلغی اسلامی (قائممقام وقت سرپرست سازمان که در آن زمان اداره صداوسیما را بر عهده داشت) بقیه اعلام کردهاند به علت شرایط فوقالعاده کشور و جنگ عراق با ایران مصلحت نمیدانند در این بحث شرکت کنند.
مجری برنامه در این مورد یادآور شد در اطلاعیه دیگری که شبکه دوم منتشر کرده به اطلاع کسانی که در این بحث شرکت نکردند رسیده بود که اگر مسائل این بحث آزاد ربطی با مسائل جنگ پیدا کرد آن قسمت از برنامه حذف یا کل برنامه حذف خواهد شد، اما در این مورد از طرف مدیرانی که شرایط جنگ را علت شرکتنکردن خود در بحث آزاد اعلام کردند پاسخی نیامد و به ناچار برنامه با شرکت صادق قطبزاده، اولین سرپرست صداوسیمای جمهوری اسلامی و دکتر مبلغی اسلامی، قائممقام وقت سازمان برگزار میشود. در این برنامه که بیش از ۸۰ دقیقه به طول انجامید، صادق قطبزاده و مبلغی اسلامی مسائل متفاوتی را درباره رادیو و تلویزیون و امور جاری کشور برشمردند.
روزنامه کیهان در گزارشی از این برنامه نوشت: «قطبزاده ضمن برشمردن نارساییهای موجود سازمان در زمان تصدی خود و نیز در حال حاضر گفت: اعمال نظرهای شخصی و گروهی مانع اجرای برنامه خوب و مردمی از صداوسیمای جمهوری اسلامی شده است. این وضع باعث شده است که اخبار صحیح به گوش مردم نرسد و هر روز به تعداد کسانی که گوش به رادیوهای بیگانه برای کسب خبر صحیح میدهند افزوده شود.قطبزاده افزود: آن چه در رادیو و تلویزیون میگذرد، وضع آشفتهای که بر این سازمان حاکم است. دکتر مبلغی اسلامی نیز در سخنانی گفت بر کار این سازمان هیچ ضابطه و اصولی حکم نمیکند. هر چه هست گروهگرایی است.
مبلغی اسلامی در قسمت دیگری از سخنان خود به درگیریهای اخیری که در رابطه با چند انتصاب او در سازمان پیش آمده بود، گفت: در این سازمان عده قلیلی هر کاری دلشان میخواهد میکنند و در این رابطه به خود من و کسانی که من انتخاب کرده بودم شدیدا حمله کردند و در حضور همسرم بدترین تهمتها را به من زدند؛ در حالی که اقدام من برای معرفی چند مسئول به خاطر نارساییهایی که بر سازمان حاکم بود، صورت گرفت. به خاطر کمکاریهایی که در این سازمان صورت میگیرد و کار تولید در این سازمان به روزی حدود ۴۰ دقیقه و ماهی ۲۰ ساعت رسیده است و سرمایه عظیمی به خاطر کمکاری به هدر میرود.
در پی پخش این برنامه انتقادی ستاد تبلیغات شورای عالی دفاع و دادستان کل کشور بیانیههایی منتشر کردند. ستاد تبلیغات جنگ با انتقاد از آن چه گروهگراییهای ناشی از نبود تقوا میخواند، از پیگیری پخش این برنامه از طریق مراجع قضائی کشور خبر داد. همزمان آیتالله موسوی اردبیلی، دادستان کل کشور در بیانیهای حججالاسلام علیاکبر محتشمیپور و عبدالله نوری را مشترکا به سرپرستی صداوسیما و دکتر ندیمی را به عنوان سرپرست شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی ایران منصوب کرد. در این بیانیه آمده بود این افراد تا معرفی سرپرست از سوی قوای سهگانه در این سمتها باقی میمانند. همزمان با این بیانیه صادق قطبزاده بازداشت شد.
آیتالله سیدمرتضی پسندیده، برادر امام، نیز در بیانیهای نوشت: «با عرض معذرت بازداشت جناب آقای قطبزاده که در جمهوری اسلامی ایران وزیر خارجه، عضو شورای انقلاب و رئیس صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران و از ارکان مملکت و مورد علاقه اکثریت ملت است موجب تأسف و تعجب است و استخلاص فوری و معذرت و اعاده حیثیت مشارالیه مورد تقاضا است.»
اتهام کودتا
بازداشت قطبزاده در آبان ۵۹ به دنبال اعتراضاتی که شد، در نهایت به آزادی وی انجامید. در فروردینماه ۱۳۶۱ انتشار خبر دستگیری قطبزاده به اتهام کودتا، موجی از حیرت را در محافل داخلی و خارجی پدید آورد؛ آنچنان که گفته شد، کودتاگران با دفن مقدار زیادی مواد منفجره در اطراف منزل امام در جماران، قصد داشتند ایشان را ترور کنند. محمدی ریشهری، رئیس وقت دادگاه انقلاب ارتش، در کتاب خاطرات خود مینویسد:
«آقای قطبزاده در تاریخ ۱۷ فروردین ۱۳۶۱ به اتهام توطئه نظامی برای براندازی جمهوری اسلامی بازداشت شد. قطبزاده البته مدعی بود که این جانب هرگز نخواستم که نظام جمهوری اسلامی را براندازم. اصلا مسئله براندازی نظام جمهوری اسلامی مطرح نبوده. قطبزاده برای کودتا یکسالونیم فعالیت کرده بود و پس از دستگیری اعلام کرد که آمادهام حرفهایم را در مصاحبه تلویزیونی بگویم.»
در جریان بازجوییها درباره کودتا بود که قطبزاده نام آیتالله شریعتمداری را چند بار به میان آورد؛ آنچنان که قطبزاده گفته بود، آیتالله شریعتمداری قرار بود پس از این کودتا آن را تأیید کند؛ موضوعی که از سوی آیتالله شریعتمداری رد شد. ریشهری در کتاب خاطرات خود درباره بازجویی از آیتالله شریعتمداری مینویسد: «ایشان حاضر نمیشد که در ارتباط با اتهامات خود به بازجویان رسمی پاسخ گویند. البته شاید هم کمتر کسی جرات بازپرسی از او را داشت... احترام به شخصیت وی اقتضا میکرد که اینجانب برای تحقیق از وی به قم بروم.
از این رو به منزل ایشان رفتم و در قسمت بیرونی منزل ایشان نشستم و پیغام دادم که به این قسمت بیاید، آمد و نشست. به ایشان گفتم آقای قطبزاده تصمیم داشت حرکتی را علیه جمهوری اسلامی انجام دهد شما را هم در جریان گذاشت، آیا شما این مطلب را قبول دارید؟ آقای شریعتمداری پاسخ داد: این نسبت دروغ است من هیچ اطلاعی از این ماجرا ندارم. گفتم بسیار خوب شما همین مطلب را بنویسید که آن چه به من نسبت دادهاند دروغ است، در این هنگام من ورقه را به ایشان دادم سؤالهایی را به تدریج بهصورت کتبی مطرح کردم و ایشان پاسخ داد.»
صادق قطبزاده این بار به جرمی متهم بود که کمتر کسی برای حمایت از وی پا پیش گذاشت. نه از راهپیمایی هوادارانش خبری بود و نه از بیانیههای چند هزار امضایی بازاریان و نه اعتراض چهرههای سیاسی. کارول جروم، خبرنگار شبکه سیبیسی و از دوستان قطبزاده، از پیشنهاد برخی دوستان به وی برای خروج از کشور سخن گفته است؛ پیشنهادی که از سوی او رد شد. قطبزاده که خواسته بود، پنج ماه در زندان اوین ماند، دادگاه او در مرداد ۶۱ تشکیل شد و بعد از ۲۰ روز محاکمه، سرانجام به جرم کودتا علیه کشور به اعدام محکوم و در سحرگاه روز بیستوچهارم شهریور ۱۳۶۱ حکمش به اجرا درآمد.»
پاسخ ها