رسول صادقی، عضو هیأت علمی گروه جمعیتشناسی دانشگاه تهران گفت: «ایران رتبه اول را در هدررفت سرمایه انسانی دارد. در حالیکه به لحاظ سرمایه انسانی در رتبه ۱۲ جهانی قرار دارد.جریان مهاجرتی به مناطق روستایی کشور هم ورود و نفوذ کرده است. در استان ایلام روستایی را داریم که ۱۱۵ نفر از جوانان آن به استرالیا رفتهاند.»
تجارت نیوز: آمارهای رسمی و اظهارات مقامات دولتی نشان از افزایش مهاجرت ایرانیان میدهد. آن هم در دورهای که کشورهای دیگر برای جذب و نگهداشت نیروی انسانی در حال رقابت هستند. در ایران اما شرایط به گونهای پیش رفته که رسول صادقی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران گفته فرهنگ مهاجرتی شکل گرفته و به روستاهای کشور هم نفوذ کرده است.
آنطور که پیشتر حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران گفت بیش از پنج میلیون نفر از ایرانیان در کشورهای دیگر زندگی میکنند. البته برخی منابع تعداد مهاجران ایرانی را بیش از این عنوان میکنند.
از سوی دیگر پیمایشهای مختلف نیز نشان از افزایش میل به مهاجرت در میان ایرانیان میدهد. برخی از این افراد اقدام به مهاجرت میکنند و برخی دیگر هم امکان مهاجرت را پیدا نمیکنند. وضعیتی که گفته میشود افراد در واقع در کشور سکونت اجباری دارند.
بسیاری از کارشناسان و صاحبان کسبوکارها روند صعودی مهاجرت از ایران را از نظر سرمایه نیروی انسانی در کشور هشداردهنده توصیف کردهاند. اما آیا سرمایه انسانی که در ایران شکل گرفته، تبدیل به سرمایه اقتصادی و اجتماعی شده است؟ اگر سرمایه اقتصادی شکل نگرفته، چگونه این جریان مهاجرتی در کشور شکل گرفته است؟ رسول صادقی، عضو هیأت علمی گروه جمعیتشناسی دانشگاه تهران در نهمین کنگره انجمن روانشناسی ایران که اخیرا برگزار شد، با بررسی ابعاد اجتماعی مهاجرت به این سوالات پاسخ داد.
صادقی، عضو هیأت علمی گروه جمعیتشناسی دانشگاه تهران گفت: «در بحثهای جامعهشناسی عصر جدید را عصر مهاجرت میدانند؛ عصر رقابت برای نیروی انسانی. با توجه به تغییرات جمعیتی که در اغلب کشورهای دنیا رخ داده (سالخوردگی جمعیتی که عمدتا در قاره اروپا و بسیاری از مناطق در حال رخ دادن است) و نقشی که سرمایه انسانی میتواند در بهرهوری و رشد اقتصادی داشته باشد، بسیاری از کشورها سیاستهایی برای جذب یا نگهداشت سرمایه انسانی اتخاذ کردهاند.»
او ادامه داد: «از سوی دیگر در بسیاری از کشورها، میل به مهاجرت در افراد زیاد است، اما در بسیاری از مواقع تبدیل به مهاجرت نمیشود. به همین دلیل برخی از محققان از عصر فعلی تحت عنوان عصر سکونت اجباری نام میبرند.»
صادقی در ادامه گفت: «ایران هم مهاجرپذیر است و هم مهاجرفرست؛ هم ترانزیت مهاجران. نکته این است که از سال 2000 میلادی به بعد نرخ خالص مهاجرتی ایران منفی شد. به این معنا که تعداد بیشتری در حال خروج از کشور هستند.»
او توضیح داد: «سوی دیگر ماجرا، بحث کیفیت سرمایه انسانی است که جایگزین یا خارج میشود. عمدتا مهاجران اجباری که از کشورهای همسایه به ایران داریم، سطح تحصیلات و مهارتی پایینی دارند. عمدتا مشاغل سطح پایین برای اتباع تعریف میشود و این باعث میشود که نخبگان افغانستانی و افراد دارای مهارت و تحصیلات بالا را هم از دست دهیم.»
عضو هیأت علمی گروه جمعیتشناسی دانشگاه تهران توضیح داد: «همه میدانیم که مهاجرت معلول شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی محیط زیستی است. در حال حاضر، حدود 70 درصد جمعیت ایران در سن فعالیت هستند و تا قبل از سال 1430 فاز سالمندی جمعیت در ایران رخ میدهد. بخش عمدهای از ساختار جمعیتی کشور، افراد تحصیلکرده هستند. همزمان با ساختار جمعیتی، ترکیب جمعیت به لحاظ تحصیلی هم تغییر کرده است.»
او ادامه داد: «ایران که از نظر جمعیت رتبه 18 را در دنیا دارد، به لحاظ سرمایه انسانی رتبه 12 را دارد. این نشان میدهد که آن بخش قابل توجه جمعیت که دارای تحصیلات هستند، برای کشور سود و امتیازی دارند. اما نکته مهم این است که ایران چقدر توانسته است از سرمایه انسانی خود بهره ببرد؟»
صادقی توضیح داد: «بر اساس مدلهای اقتصادی و جامعهشناسی، سرمایه انسانی میتواند به سرمایه اقتصادی و اجتماعی تبدیل شود. البته نیاز به برنامهریزی دارد. به دلیل عدم سیاستگذاری و برنامهریزی، بر اساس برآوردهایی صورتگرفته، ایران رتبه اول را در هدررفت سرمایه انسانی دارد. در حالیکه کشور ما به لحاظ سرمایه انسانی رتبه 12 را دارد.»
عضو هیأت علمی گروه جمعیتشناسی دانشگاه تهران گفت: «بخشی از جریان مهاجرتی که در کشور شکل گرفته به این دلیل است که سرمایه انسانی شکلگرفته در داخل ایران به سرمایه اقتصادی و اجتماعی تبدیل نمیشود.»
خروجی چنین وضعیتی را در افزایش قابل توجه جمعیت بیکار ایران میبینیم. طبقه نیتها (Neet) در ایران در حال گسترش است؛ یعنی افرادی که نه در بازار کار هستند و نه در حال تحصیل. این افراد از بازار کار ناامید شدهاند. اگر نرخ Neet در سطح بینالمللی حدود 23 درصد باشد، در ایران 38 درصد است. از این نظر در مقایسه با کشورهای منطقه نسبت بالاتری را داریم.»
او ادامه داد: «اگر نقشه اعتراضات سال گذشته را نگاه کنیم با مناطقی که Neetها حضور بیشتری دارند، منطبق میشود. به این دلیل است که سرمایه انسانی به سرمایه اقتصادی تبدیل نشده است. زمانی که این اتفاق میافتد، بخشی از آن به مهاجرت تبدیل میشود.»
عضو هیأت علمی گروه جمعیتشناسی دانشگاه توضیح داد: «در بسیاری از مناطق کشور با بحثی تحت عنوان فرهنگ مهاجرت مواجه هستیم. در شهرستان درهشهر در استان ایلام روستایی را میتوانم مثال بزنم که 115 نفر از جوانان آنها به استرالیا رفتهاند. 40 نفر از این جوانان که نتوانستند مهاجرت کنند، سال 2015 به صورت غیرقانونی به اروپا رفتند. این روستا اکنون تقریبا ترکیب زنانه دارد.»
او ادامه داد: «در شهرستان سردشت، روستایی داریم که بسیاری از آنها به انگلیس مهاجرت کردهاند. این نشان میدهد که جریان مهاجرتی به مناطق روستایی کشور هم ورود و نفوذ کرده است. به نوعی فرهنگی مهاجرتی شکل گرفته است که هر فردی برود، قهرمان است. وقتی مهاجرت تبدیل به یک امر عادی میشود، یعنی فرهنگ مهاجرتی رخ میدهد. با این حال ما در حوزه سیاستگذاری انفعال داریم.»
عضو هیأت علمی گروه جمعیتشناسی دانشگاه تهران در ادامه بررسی ابعاد روانی-اجتماعی مهاجرت گفت: «جریان مهاجرت از ایران در نیم قرن اخیر روند صعودی داشته است. اما در بعضی از سالها پیکهای مهاجرتی هم داشتیم، مانند سال 1388.»
او ادامه داد: «برآوردهای مختلفی از تعداد ایرانیان خارج از کشور داریم. بر اساس آخرین برآورد رسمی منابع داخلی تعداد آنها پنج میلیون و 200 هزار نفر است. برآوردهای خارج از ایران اما نشان میدهد تعداد مهاجران ایرانی حدود هفت میلیون نفر هستند. حدود نیمی از ایرانیان در امریکای شمالی هستند.»
صادقی توضیح داد: «بر اساس گزارشهای بینالمللی در کشورهای OECD، حدود 52 درصد از ایرانیان، سطح تحصیلات و مهارت بالا دارند. حدود 44 درصد از ایرانیان در این کشورها در مشاغل با مهارت متوسط هستند. فقط چهار درصد از آنها در مشاغل با سطح مهارت پایین هستند. اما آنچه که در ایران اتفاق افتاده، کاملا برعکس این روند است. »
رسول صادقی در ادامه گفت: «یک پیمایش ملی تحت عنوان «سرمایه اجتماعی» داریم که یکی از بحثهای آن میل به مهاجرت است. در سال 1393، میل به مهاجرت جمعیت ایرانی بالای 18 ساله، 23 درصد بود، اما در سال 1400 به 46 درصد رسید. یعنی طی هفت سال دو برابر شد. این یعنی ساختارهای اقتصادی و اجتماعی جامعه دارای مشکلات زیادی است.»
او توضیح داد: «میل به مهاجرت با افزایش سطح تحصیلات بیشتر شده است. در بسیاری از افراد تحصیلکرده معمولا میل به مهاجرت تحقق پیدا میکند. بخش زیادی از افرادی که میل به مهاجرت دارند، نمیتوانند مهاجرت کنند. این شرایط به نوعی سکونت اجباری برای آنهاست. این افراد به لحاظ ذهنی مهاجرت کردهاند و نسبت به همه موضوعات معترض هستند. این وضعیت میتواند از نظر روانشناختی و اجتماعی تبعاتی برای آنها داشته باشد.»
عضو هیأت علمی گروه جمعیتشناسی دانشگاه تهران گفت: «اگر قبلا مهاجرت به کشورهای توسعهیافته غربی صورت میگرفت، اکنون مهاجرت به کشورهای منطقه رخ میدهد. در حال حاضر مهاجرتها در حوزه سلامت به کشور عمان، در حوزه استارتاپ به کشورهای قطر و امارات، در حوزه دانشجویی و دانشآموزی به کشور ترکیه در حال رخ دادن است.»
او ادامه داد: «متاسفانه سیاستهایی برای حفظ و نگهداشت سرمایه انسانی نداریم. حتی گفتمانهایی در کشور شکل میگیرد با این عناوین که هر کسی دوست ندارد از کشور برود. یک نوع احساس طردشدگی عمومی در جامعه تزریق میشود.»
صادقی توضیح داد: «دلایل مختلفی باعث ایجاد این جریان مهاجرتی از ایران شده است. بخشی از آن به ساختار جمعیتی و عدم بهرهوری سرمایه انسانی کشور برمیگردد. ضعف در حکمرانی، گسترش کمی آموزش عالی، رکود اقتصادی، بیکاری مزمن، نبود چشمانداز در بهبود وضعیت اقتصادی، کاهش سرمایه اجتماعی، شیوع فساد و چالشهای محیط زیستی هم از دیگر عوامل هستند.»
او ادامه داد: «عوامل دیگری هم شتابدهنده جریان مهاجرتی هستند، مانند اعتراضات. یعنی عوامل زمینهای برای مهاجرت وجود دارد، اما با اعتراضات و به ویژه بعد از اعتراضات، مهاجرتها بیشتر میشود.»
رسول صادقی در پایان گفت: «برای آنکه جریان مهاجرتی تعدیل شود، راهبردهای سیاستی پیشنهاد میشود. سازمانی که در حوزه مهاجرت سیاستگذاری کند، نداریم. شبکهسازی و گسترش تعامل با ایرانیان خارج از کشور داشته باشیم. نبود شبکه ارتباطی باعث شده است که حس طردشدگی در میان آنها مضاعف شود.»
او ادامه داد: «بسیاری از کشورها از پنجره مهاجرت به توسعه رسیدند. چین و هند نمونه بارز کشورهایی هستند که شبکه هندی و چینی در خارج از کشور نقش قابل توجهی در توسعه این کشورها داشته است.»
عضو هیأت علمی گروه جمعیتشناسی دانشگاه تهران گفت: «فرهنگسازی داشته باشیم. مهاجرت و بازگشت به کشور نوعی تهدید دیده میشود. در بسیاری از مواقع برداشت اینگونه است که مهاجرت حل مسئله و بازگشت مسئله است. فردی که به کشور برمیگردد، همه کنجکاو میشوند که چرا برگشته است؟ چه کسی پشت قضیه است. این بدترین وضعیتی است که میتواند در یک کشور رخ دهد؛ یعنی از یک سو به مهاجرت را تشویق میکنند و از سوی دیگر با بازگشت به کشور با چالشهای مختلفی مواجه میشوند.
پاسخ ها