تیم ملی فوتبال ایران درگیر پدیدهای است که میشود از آن با عنوان فقدان احترام یاد کرد.
ورزش سه: تیم ملی فوتبال ایران درگیر پدیدهای است که میشود از آن با عنوان فقدان احترام یاد کرد.
تنها دقایقی پیش از برد پرگل ایران مقابل قطر در ورزشگاه غیرخانگی در دبی، واکنش دو عضو مهم تیم ملی و یک ملیپوش سابق به گزارشگر مسابقه موجی از اظهارنظرها را پس از این پیروزی بزرگ ایجاد کرد و در نهایت این بحث بر فضای شاد و طبیعی پس از یک نتیجه خوب در تیم ملی غلبه کرد. فردا و پس فردا، گزارشگر و کارشناس بازی در ادامه صحبتها در مصاحبههای جدید به انتقاد از منتقدین خود (قلعهنویی و انصاریفر) پرداختند و به این فضای منفی دامن زدند تا خبرنگاران بیشتر سرگرم انجام مصاحبه درباره همین موضوع بشوند. چیزی دورتر از گفتوگوهای کارشناسی درباره نمایش ایران مقابل قطر.
برای دنبالکنندگان جدی تیم ملی البته این چیز تازهای نیست. تیم ملی فوتبال ایران تا آنجا که چشم کار میکند و ذهن به یاد میآورد به ندرت فضای پیرامونی آرامی داشته و شاید تنها استثنا فاصله زمانی پس از جام ملتهای ۲۰۱۵ در دور دوم رقابتهای مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۸ تا پایان کمپین ایران و صعود به این مسابقات است که تیم ملی و سرمربیاش اوجی بینظیر را در قله محبوبیت تجربه کردند. پیش از آن، افشین قطبی و علی دایی و امیر قلعهنویی و برانکو ایوانکوویچ نیز کمتر روزهای آرام و مطمئنی را در تیم ملی حس کردهاند. پس از آن هم، از زمان آتشافروزی کیروش علیه باشگاه پرسپولیس تنشها آغاز شد و تا پایان کار این سرمربی به اتمام نرسید، بخصوص که او نتایج خوب در روسیه را مستمسک دعوای شخصیاش با برانکو ایوانکوویچ کرد.
پس از دوره کوتاه مارک ویلموتس، دراگان اسکوچیچ که در فضایی کاملا غیرمحترمانه کارش را ادامه میداد پس از موفقیت کامل در اولین دوره رقابتهای رسمی و سپس پیروزیهای متوالی و صعود زودنگام به جام جهانی، جز در روز بازی مقابل عراق هرگز حمایت کاملی پیرامون خود احساس نکرد و بارها و بارها با حملات سمی مورد آزار قرار گرفت و در نهایت هم، ستارگان وقت تیم ملی با استفاده از همین فضا، زیر پای او را جارو کردند تا کارلوس کیروش برای بار دوم هدایت تیم ملی را در دست گرفته و پس از نتایج ضعیف در جام جهانی جای خود را به امیر قلعهنویی بدهد.
قلعهنویی دوران ثانی سرمربیگری خود در تیم ملی را با بازی دوستانه مقابل روسیه در فیفا دی مارچ سال ۲۰۲۳ آغاز کرد و در جام ملتهای آسیا تا یک قدمی فتح جام پیش رفت و چه بسا اگر لغزش عجیب مقابل قطر در نیمهنهایی رخ نمیداد بزرگترین افتخار فوتبال ایران پس از پنج دهه به دست میآمد. او با توجه به نتیجه نسبتا خوب در کاپ آسیا به کار خود در تیم ملی ادامه داد و در حال حاضر ناخدای کشتی بزرگی است که قرار است برای چهارمین سفر متوالی در بندری با حضور سایر صعودکنندگان به جام جهانی پهلو بگیرد.
ایران با 10 امتیاز از 4 بازی (تنها یک بازی خانگی) در صدر گروه خود قرار دارد و احتمال میرود در فیفادی مارچ (سه بازی بعد) صعود خود را قطعی کند که در این صورت تیم ملی در دو یا سه بازی باقیمانده در شرایط تشریفاتی به میدان خواهد رفت.
یک نکته جالب توجه درباره تیم ملی که در ماههای گذشته با شدیدترین انتقادها از سوی برخی کارشناسان تلویزیونی مواجه بوده، کسب نتایج عالی مقابل قطر قهرمان آسیاست که در بزنگاه مانع از بزرگترین پیروزی فوتبال ایران پس از 48 سال شد. ایران در دو بازی دو پیروزی 4 گله مقابل قطر ثبت کرده که در ده سال گذشته بیسابقه بوده است.
قطر همواره از رقبای منطقهای مهم ماست که جز یک شکست سنگین 6-1 در مسابقات غرب آسیا (نه با تیم اصلی) روزهای سختی را برای ایران رقم زده است. از دوره هدایت کارلوس کیروش که صعود ما به دو جام جهانی به قطر گره خورده بود، تیم ملی تنها یک بازی ساده با عنابی تجربه کرد: مسابقهای که برد 2-0 شاگردان کیروش و صعود به جام جهانی به اتمام رسید، درحالیکه بازی رفت تا دقیقه 90 گره خورده بود و شوت تماشایی جهانبخش گره آن را باز کرد. مسابقه جنجالی و پرماجرایی که منجر به محرومیت سنگین جواد نکونام هم شد. این بازیها پس از جنجالی بود که با شک کردن به کیروش و ظن فروختن بازی به قطریها مدتها ذهنها را درگیر خود کرده بود.
آنها اما در اولین رویارویی با فوتبال ایران پس از جام ملتها در دبی 4-1 مغلوب ستارگان ایران شدند تا نتیجهای مهم در بالاترین سطح فوتبال قاره (دیدار مقابل تیم اول رنکینگ و قهرمان آسیا) به ثبت برسد. اما این نتیجه تحت تاثیر سلطه منفیبافهای همیشگی قرار گرفت.
آنها چه میگویند؟
اعتراضها و خردهگیریها در چند مسیر پیش میرود:
پاسخ به این سئوالات و ایرادها برعهده کادر تیم ملی است اما نکته مهم، فراتر از این تک مضرابهاست. انگار دیگر هیچ نتیجهای قادر به راضی کردن بخشی از افکار عمومی پرحرف فوتبال ایران نیست (این رضایت در دوره قلعهنویی تنها در فاصله دیدار مقابل ژاپن و قطر ایجاد شده است و الباقی روزها، نیش و کنایهها بر نقدهای آرامتر و مثبت غلبه داشته است). و جالبتر اینکه با مروری بر اسامی، متوجه خواهید شد که سبکهای مختلف و آدمهای محبوب یا موفقی در این مسیر در نهایت قربانی این منفیگرایی همیشگی شدهاند.
به عنوان مثال:
-برانکو پس از صعود به جام جهانی و شکست مقابل دو تیم خوب (پرتغال و مکزیک) شغلش را از دست داد.
-امیر قلعهنویی در جام ملتهای آسیا 2007 بدون باخت پس از حذف در 1/4 نهایی در ضربات پنالتی اخراج شد.
-علی دایی در تهران و پس از شکست مقابل عربستان و نارضایتی هواداران حاضر در آزادی از سمت خود اخراج شد.
-دراگان اسکوچیچ پس از شکست در یک بازی دوستانه مقابل الجزایر جای خود را به کارلوس کیروش داد.
جالب اینکه فوتبال ایران با گذشت سالیان نسبت به این افراد موضع متفاوتی گرفته شده و نسبت به نامهربانی روزهای قطع همکاری ابراز پشیمانی کرده است، اما بخشی از این تغییرات مانع از یک قهرمانی احتمالی جام ملتها (۲۰۰۷ - با برانکو) و صعود به جام جهانی ۲۰۱۰ (با قلعهنویی) و صعود به دور دوم جام جهانی ۲۰۲۴ (با اسکوچیچ) شده است. موفقیتهایی که قطعیتی در آن نیست اما هر تغییر از احتمال آن کم کرده است.
در حال حاضر، و در شرایطی که تیم ملی در مسیر صعود به جام جهانی 2026 نتایج خوبی گرفته، بد نیست کمی از وقت خود را به تشویق نسلی که برای بار سوم با تیم ملی به معتبرترین رقابت ملی جهان میرود صرف کنیم. کمی احترام و خسته نباشید برای گروهی که در حدی نمایش دادهاند که در مقابل هر تیم آسیایی از آنها پیروزی میخواهیم. نسلی که حتما دلمان برای درخشش مداومشان تنگ خواهد شد. نسلی با برخی قدرتطلبیها و لغزشهای طبیعی که جزئی از زندگی همه ماست. (اغلب آنها 30 سال بیشتر ندارند) اما مهمتر، تعهد همیشگی به فوتبال و تیم ملی.
این آخری را از برانکو ایوانکوویچ بپرسید که در چین و عمان و عربستان همه جور بازیکنی را به چشم دیده. او (احتمالا) به شما خواهد گفت که چهرههای شاخص نسلی که خود او در پرورششان نقش مهمی داشته چقدر متفاوت و قابل احترامند.
پاسخ ها