شیرین سپیدنام

شیرین سپیدنام

طراح موشن گرافیک، دانشجوی گرافیک دانشگاه تهران
توسط ۱ نفر دنبال می شود

در ستایش مردی که چندین نسل ایران از او یاد می کنند

روزنامه اعتماد به مناسبت هفتم مردادماه، زادروز خالق «قیصر» یادداشتی را به قلم جواد طوسی، روزنامه نگار منتشر کرده است که در ادامه می‌خوانید.

روزنامه اعتماد به مناسبت هفتم مردادماه، زادروز خالق «قیصر» یادداشتی را به قلم جواد طوسی، روزنامه نگار منتشر کرده است که در ادامه می‌خوانید.

در ستایش مردی که چند نسل ایران از او خاطره دارند

این یادداشت با عنوان «تمام تنم تیغه‌ای‌ست از یک چاقوی قدیم» و در ستایش ۸۲ سالگی مسعود کیمیایی نوشته شده:

مفهوم «رئالیسم» در دنیا و جهان‌بینی مسعود کیمیایی، جایگاهی رفیع و تعریفی متفاوت دارد. خودش اینگونه از رئالیسم یاد می‌کند: [در رئالیسم فقط یک مفهوم حاکم نیست، چندین مفهوم درتنیدگی با هم به یک نظرگاه می‌رسند که گفته شده ادبیات رئالیستی به درک بهتر واقعیت کمک می‌کند. به ارزش‌های نهفته می‌رسد که تردیدی نیست هیچگاه رئالیسم در پی توانمندی در فلسفه و یا دیدارهای بحث و گفت‌وگو نیست که در پی «خود ثابتی» باشد].

در واقع، از دید او رئالیسم بدون آنکه حضوری متظاهرانه و تحمیلی داشته باشد، عیار واقعیت را رو می‌کند و به نمایش می‌گذارد. این واقعیت می‌تواند تصویرعینی و روتوش نشده یک دوران و طبقه‌بندی آدم‌هایش باشد. منتها توجه داشته باشیم که خالق اثر در این واقع‌نگری می‌تواند با قواعد عُرفی و حرفه‌ای رسانه‌ای که برگزیده است، بازی ژورنالیستی و در عین حال هنرمندانه درستی داشته باشد. مسعود کیمیایی از « قیصر» تا « خائن کشی» این رئالیسم را با خود حمل کرده و با آن به ارزیابی دنیای پیرامون خود و طبقه و آدم‌های منتخبش پرداخته است. در کنار قصه و روایت‌پردازی، آنچه برای کیمیایی اهمیت اساسی دارد، مقام و جایگاه و خصایص افرادی است که به تبع شرایط فرهنگی/ اجتماعی/ تاریخی در شمایل «قهرمان» یا «ضد قهرمان» و یا ترکیبی از آن دو قرار می‌گیرند.

از این منظر، قیصر، داش آکل، سید و قدرت «گوزن‌ها»، راهیانِ سنگ فیلم «سفر سنگ»، احمد « دندان مار»، نوری «سرب » سلطان، فضلی « خون شد» و آن جمع مبارزِ عدالتخواه در «خائن کشی» در ساحتی قهرمانانه قرار می‌گیرند و رضا موتوری و امیرعلی « اعتراض» و رضای «دندان مار» موقعیت معاصر خود را در ترکیبی از قهرمان و ضد قهرمان به نمایش می‌گذارند و امانی «خط قرمز» یک نمونه استثنایی از ضد قهرمانی است که براساس عملکرد و دیدگاه و مانیفست اخلاقی‌اش، وجوهِ توام سمپاتیک و دافعه‌آمیز دارد.

البته این به قابلیت‌های هنرمند و خالق اثر برمی‌گردد که چگونه بتواند به این جمعِ آدم‌هایش در دل واقعیت، تصویر و هیئتی باورپذیر بدهد.

اگر بپذیریم که رئالیسم عمدتا با اقشار و طبقاتی سر و کار دارد که در مقاطع بحرانی و بزنگاه‌های تاریخی در معرض آسیب‌پذیری و فروپاشی قرار می‌گیرند، فیلمساز و نویسنده و ادیبِ چنین دنیا و نگرشی به‌طور اجتناب‌ناپذیر نگاهی «عدالت‌خواهانه» دارد.اما تفاوت مسعود کیمیایی در روند فیلمسازی و خلق دیگر آثار ادیبانه‌اش این بوده که عدالت‌خواهی‌اش را با اخلاق و منش و خصایص والای انسانی معنا کرده است، نه با نگاهی ایدئولوژیک (فرضا از جنس رئالیسم سوسیالیستی).

درچنین موقعیت و مقام و مرتبه‌ای، آدم‌های برگزیده فیلمسازی با خاستگاه و خصایل و مولفه‌های او این حقانیت را دارند که معترض و کنشمند و عدالتجو باشند و در واکنش به نابرابری‌ها و رفتار و منش غیر انسانی/ اخلاقی به ستیز بیندیشند. مسعود کیمیایی به پشتوانه آثاری که شمار قابل توجهی از آنها در تاریخ فرهنگ و هنر این سرزمین جایگاهی رفیع و ماندگار پیدا کرده‌اند، فیلمساز و فرهنگ‌سازی همچنان زنده و سرپا و صاحب عقیده و حرف حساب است. سالروز تولدش مبارک، سرش سلامت، عمرش همچنان پربارو… به امید تداوم حضور پرانگیزه‌اش در صحنه.

* وام گرفته شده از یکی از اشعار مسعود کیمیایی از مجموعه «زخم عقل».

شیرین سپیدنام
شیرین سپیدنام طراح موشن گرافیک، دانشجوی گرافیک دانشگاه تهران

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋