شیرین سپیدنام

شیرین سپیدنام

طراح موشن گرافیک، دانشجوی گرافیک دانشگاه تهران
توسط ۱ نفر دنبال می شود

عکس های سیاه راز این زوج مخوف را فاش کرد

وقتی مأموران پلیس یک خرده‌فروش مواد‌مخدر را دستگیر کردند، در بررسی گوشی تلفن همراه وی با عکس‌هایی روبه‌رو شدند که از یک پرونده مخوف حکایت داشت؛ پرونده‌ای درباره اخاذی‌های سریالی زن و مردی که رانندگان خودروهای مدل بالا مثل بنز و پورشه را طعمه خود می‌کردند.

روزنامه همشهری: وقتی مأموران پلیس یک خرده‌فروش مواد‌مخدر را دستگیر کردند، در بررسی گوشی تلفن همراه وی با عکس‌هایی روبه‌رو شدند که از یک پرونده مخوف حکایت داشت؛ پرونده‌ای درباره اخاذی‌های سریالی زن و مردی که رانندگان خودروهای مدل بالا مثل بنز و پورشه را طعمه خود می‌کردند.

عکس‌های سیاه راز زوج مخوف را فاش کرد

چند روز پیش به مأموران مبارزه با مواد‌مخدر پایتخت خبر رسید که فردی خانه‌اش را پاتوق مواد‌فروشان و معتادان کرده است. براساس گزارش‌های مردمی، هر روز معتادان و خرده‌‌فروشان به این خانه رفت‌وآمد می‌کردند و همین مسئله مزاحمت‌های زیادی برای اهالی به‌وجود آورده بود. وقتی برای پلیس محرز شد که این خانه، پاتوق خلافکاران شده، تیمی از مأموران با دریافت دستور قضایی راهی آنجا شدند. آنها در یک عملیات ضربتی وارد این خانه قدیمی شدند و 3فروشنده مواد‌مخدر را دستگیر کردند.

در میان دستگیر‌شدگان مردی به نام سجاد بود. وی از افراد سابقه‌دار در زمینه خرید و فروش مواد‌مخدر بود که اعتراف کرد در خانه قدیمی، مواد‌مخدری مانند شیشه و گل را بسته‌بندی می‌کند و به‌دست مشتریان خود می‌رساند. او از سوی پلیس بازداشت شد، اما در جریان تحقیقات بیشتر، راز مخوفی که در گوشی‌اش پنهان بود، فاش شد.

باند ۲نفره

کارآگاهان برای شناسایی قاچاقچیانی که با سجاد همکاری می‌کردند، اقدام به بررسی گوشی موبایل وی کردند، اما به عکس‌هایی عجیب دست یافتند؛ ‌عکس‌هایی مستهجن از چند مرد میانسال؛ مردان میانسالی که به‌نظر می‌رسید قربانی اخاذی‌های یک باند مخوف شده‌اند.با کشف این عکس‌ها بازجویی از سجاد ادامه یافت و در نهایت او اعتراف کرد که با همدستی همسر سابقش از مردان ثروتمند اخاذی می‌کرده است.

با به‌دست آمدن این حقایق، مأموران سراغ همسر سابق سجاد رفتند و او را دستگیر کردند. زن جوان وقتی فهمید سجاد به دام پلیس افتاده، اعتراف کرد که با همدستی او مردان ثروتمند را طعمه قرار می‌دادند و دست به اخاذی از آنها می‌زدند. نکته عجیب اما این بود که هیچ‌یک از مالباخته‌ها شکایتی از این زوج سارق مطرح نکرده بودند. آنها در حقیقت از ترس آبرویشان جرأت نکرده بودند شکایت کنند تا مبادا متهمان عکس‌های مستهجن آنها را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنند. زوج سارق اعتراف کردند که افراد زیادی را قربانی نقشه خود کرده‌اند و هم‌اکنون تحقیقات برای شناسایی شاکیان ادامه دارد.

سپیده 28ساله است و می‌گوید که فقط به‌خاطر گرفتن حضانت فرزندش مجبور شده که با شوهرش برای اخاذی از مردان ثروتمند همدست شود. گفت‌وگو با او را بخوانید.

پرونده‌ات نشان می‌دهد که نخستین‌بار است دستگیر می‌شوی. چه شد که وارد این راه شدی؟

به خاطر شرط عجیب شوهر سابقم و فرزندم. البته سجاد، شوهر سابقم به من اطمینان داده بود که دستگیر نمی‌شوم، اما خب حرف‌هایش دروغ بود.

این شرط عجیبی که می‌گویی چه بود؟

سجاد به من گفت اگر حضانت فرزندمان را می‌خواهی، باید نقشه‌ای که کشیده‌ام را مو به مو اجرا کنی. من هم به‌خاطر پسر 7ساله‌ام، تن به این سرقت‌ها دادم.

سرقت‌ها را چطور انجام می‌دادی؟

نقشه‌اش را سجاد کشیده بود. او از من خواست که سر راه رانندگان خودروهای مدل بالا قرار بگیرم؛ ‌از بنز و بی‌ام دبلیو گرفته تا پورشه و... . سوار ماشین که می‌شدم سر صحبت را با راننده‌ها باز می‌کردم. به دروغ می‌گفتم کارم طراحی و دکوراسیون داخلی خانه‌هاست و به این بهانه  به خانه‌هایشان می‌رفتم. در فرصتی مناسب طعمه‌هایم را بی‌هوش می‌کردم و بعد در رابرای همسر سابقم باز می‌گذاشتم تا او وارد شود. او وارد می‌شد و با همدستی یکدیگر اموال قیمتی خانه‌ها را به سرقت می‌بردیم.

چطورطعمه‌هایت را بی‌هوش می‌کردی؟

داخل آبمیوه یا چایشان قرص می‌ریختم. البته گاهی هم همسر سابقم وارد می‌شد و با تهدید چاقو اموال قیمتی‌شان را به سرقت می‌بردیم. درواقع در این مواردبه بستن دست و پای طعمه‌هایمان اکتفا می‌کردیم و دیگر خبری از بی‌هوشی نبود.

داخل گوشی همسرت، عکس‌های مستهجن از طعمه‌هایتان کشف شده است.

عکس می‌گرفتیم تا آنها را تهدید کنیم؛ تهدید برای اینکه شکایت نکنند. آنها هم از ترس آبرویشان، جرأت نمی‌کردند شکایت کنند. البته فکر می‌کنم سجاد هدف دیگری هم از گرفتن عکس‌ها داشت؛ اینکه خودش باز هم بتواند بعدا طعمه‌ها را تحت فشار قرار دهد و از آنها اخاذی کند.

چه شد که از سجاد جدا شدی؟

او موادفروش بود. سال‌ها به‌خاطر پسرم، زندگی با او را تحمل کردم، اما دیگر نتوانستم. تصمیم به جدایی گرفتم، اما دادگاه حضانت پسرم را به پدرش سپرد. من هفته‌ای2 یا 3روز وی را می‌دیدم، اما خب حضانتش با شوهرم بود. من حضانت بچه‌ام را می‌خواستم و وقتی سجاد از من خواست تا با او همکاری کنم، تصمیم گرفتم به‌خاطر حضانت پسرم شرطش را بپذیرم؛ هرچند تصور می‌کردم هرگز دستگیر نمی‌شویم؛ چون طعمه‌هایمان جرأت نمی‌کردند شکایت کنند.

چند نفر را با این شگرد فریب دادید و اموالشان را به سرقت بردید؟

شاید بالای 7 یا 8 نفر.

در آخر حضانت را گرفتی؟

راستش را بخواهید نه. قرار بود هفته آینده به دادگاه برویم، اما دستگیر شدیم و حالا نمی‌دانم با این وضعیت، تکلیف پسرم چه خواهد شد.

شیرین سپیدنام
شیرین سپیدنام طراح موشن گرافیک، دانشجوی گرافیک دانشگاه تهران

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋