این روزها سهم علی دایی در ایران خانهنشینی است با چاشنی زخم زبانهایی که گاه و بیگاه از کوتولهها میخورد.
ورزش مدیا: این روزها سهم علی دایی در ایران خانهنشینی است با چاشنی زخم زبانهایی که گاه و بیگاه از کوتولهها میخورد.
حتی دو ساعت هم طول نکشید. بلافاصله بعد از این که رسانهها از پیشنهاد باشگاه فولاد به علی دایی برای هدایت این تیم خبر دادند، شهریار در مصاحبهای کوتاه اعلام کرد تمایلی به حضور در فوتبال ندارد. برخی رسانهها شمردهاند و میگویند این دهمین پیشنهادی است که دایی در چهار سال گذشته رد میکند. خداوکیلی خیلی هنر میخواست که شوق حضور در فوتبال را اینطور در وجود علی دایی بکشند؛ دومین گلزن برتر تاریخ فوتبال ملی جهان و کسی که کریس رونالدوی بزرگ بعد از شکستن رکوردش، روی صفحه چندصدمیلیون نفریاش به شکل ویژه از او تقدیر کرد. سهم این آدم در ایران اما خانهنشینی است با چاشنی زخم زبانهایی که گاه و بیگاه از کوتولهها میخورد. توقیف پاسپورت و پلمپ رستوران و پایین کشیدن زن و بچهاش از آسمان که دیگر هیچ.
خب البته دردمندانه باید اعتراف کرد جای دایی در این فوتبال خیلی هم خالی نیست. جایی که امثال تاج و نبی و قنبرزاده بر صدر مجلس نشستهاند، جایی که در آن امثال کریم و کیا و وریا را میرانند و دور را به سفلههای کاسهلیس میسپارند، همان بهتر که شهریار مردمدار ایرانی یک گوشه بنشیند و تن به این تئاتر تباه ندهد.
اصلا چرا دنبال دایی هستید؟ دکتر امیرحسین ثابتی را برای مربیگری بیاورید؛ همان مجری مشهور شبکه افق که کرونا را توهم میدانست و وعده زمستان سخت اروپا را میداد، همان که تازگی به جای جمعی از خردمندترین اساتید دانشگاهی ایران راهی صنعتی شریف شده. چه کسی میگوید فوتبال بلد نیست؟ بالاخره جامجهانی قطر را به خرج ملت ایران مفتکی تماشا کرده و یک بار هم در تحلیلی درخشان نوشته بود «علی دایی به بازیکنان فعلی تیم ملی حسادت میکند، چون خودش در جامجهانی گل نزده». مملکت ما را اینها میگردانند. بمیرم برایت ایران...
پاسخ ها