رضا عطاران در همین روزهای اخیر تولدش را جشن گرفته. کمدین نابغهای که در عین سادگی، تیرش را به هدف پرتاب میکند.
برترینها: رضا عطاران در همین روزهای اخیر تولدش را جشن گرفته. کمدین نابغهای که در عین سادگی، تیرش را به هدف پرتاب میکند. به همین مناسبت، مهدی یزدانیخرم، نویسنده و روزنامهنگار با انتشار یادداشتی به ابعاد کمدی عطاران پرداخته. چیزی که در سینمای ایران جایش با کوچ تلخ داریوش مهرجویی حالا خالیتر از همیشه است.
یزدانیخرم مینویسد: «رضا» ۵۶ ساله شد. پسرِ مشهدی که یکتنه راوی تکههایی از زیستِ جامعهی ایرانی شد که کسی به آن توجه چندانی نمیکرد. اولین بار در دفتر «شهروند امروز» هم را دیدیم، سریال «بزنگاه» اوقاتِ انبوهپایداریچیها و مقدسماآبها را تلخ کرده بود و کار به مجلس کشیده بود. میگفتند به مناسکِ عزاداری «توهین» شده. به جایگاه پدر، چهرهی اعتیاد تقبیح نشده و هزار مزخرف دیگر. عطاران گفت گفتهاند باید پیام اخلاقی بدهی و گفت «هرچه میخواهند بگویند، کارم را در همان دو قسمت اول کردم»... این جمله در ذهنام ماند و دیدم که او چهگونه مقابلِ نگاهی که عرف را مقدس میشمارد و اغنیا را فاسد و فقرا را مظلوم ایستاد.
او انبوهی شخصیت با چهرههای خاص مقابل دوربین آورد. شاید از معدود سریالسازهای ما بود که از زشتی زیبایی و روایت ساخت. از «شازده»ی موحنایی که قبر و فیش موبایل خرید و فروش میکرد و عاشق «بیبی» بود تا ماشااللهِ «سادهدل» که حماقتاش را دوست داشتیم. جنس کُمدی او به آثار نویسندهگانی چون «جووانی گوارسکی» و تا حدی «عزیز نسین» نزدیک بود. چهرههای اغراقآمیز و خانههای گاه کهنه و گاه اشرافیِ تودرتو.
شاید بتوان نگاهِ او را به روابط انسانی در آثارِ دورهی دوم پازولینی مانند «قصههای کانتربوری» یا «دِ کامرون» مقایسه کرد. حتی کلوزآپهای او که گزنده نقصهای صورت را به نمایش میگذارند. او راوی انسانیست که مشکلی با این نقصها و نازیباییها ندارد. یک بار در بحبوحهی کرونا که با لایههای ماسک خود را پوشانده بود! در باب ادبیات حرف میزدیم. ناشری از من خواسته بود از عطاران بخواهم کتابی را بخواند. پیام ناشر را رساندم. گفت من «افسانهی آفرینش» هدایت را حاضرم بخوانم! یا «علویه خانم»... عطاران دقیقا ترکیبی از همان جهان هدایت را میسازد. نویسندهای که شیفتهی اوست. ترسیمکنندهی اوج رئالیسمِ اجتماعیای که در آن امیال حرف نخست میزنند.
بیشک عطاران در آثاری که در تلویزیون ساخت و تنوعِ شخصیتها را نشان داد به جهانی دست یافت که حالا میتواند بیشازپیش آن را در سینما هم روایت کند. مردی که تکههایی از جامعهی ایرانی را شناساند که شاید قبلتر در آثارِ داریوش مهرجویی مانند «اجارهنشینها» دیده بودیم. حالا زمانیست که رضا بیشتر فیلم بسازد. بعد گذشت سالها هنوز آدمهای او «زنده»اند و ما را میخنداندند. او با حجم هولناک سانسور و تنگنظری به این جایگاه رسیده و «کار خودش» را کرده است. این شیفتهی صادق هدایت و دلبستهی پازولینی حالا در ۵۶ سالگی و اوج پختگی قرار دارد و باید بیشازپیش بسازد. آقا رضای عطاران...
پاسخ ها