
وقتی کلمه «اقلیت» را میشنویم، معمولاً ذهنمان به سمت گروهی میرود که تعدادشان کم است، قدرت چندانی ندارند و احتمالاً صدایشان به جایی نمیرسد. اما آیا واقعاً اقلیت بودن به معنای ضعف است؟ تاریخ بشر خلاف این را ثابت میکند. از گالیله که در برابر کلیسا ایستاد تا استارتاپهای کوچکی که غولهای صنعت را به زانو درآوردند، همگی روزی یک «اقلیت» بودند.
در این مقاله، قصد داریم از زاویهای متفاوت به این مفهوم نگاه کنیم. ابتدا بررسی میکنیم که از نظر علمی اقلیت یعنی چه و سپس به مهمترین سوال پاسخ میدهیم: اقلیت چطور میتواند موثر باشد و بر اکثریت جامعه یا گروه تاثیر بگذارد؟ اگر فکر میکنید چون تعدادتان کم است دیده نمیشوید، این مطلب دیدگاهتان را تغییر خواهد داد.
قدرتِ یک نفر در برابر یازده نفر
اگر میخواهید بدانید اقلیت چطور پیروز میشود، شاهکار «۱۲ مرد خشمگین» را ببینید. در ابتدای فیلم، ۱۱ عضو هیئتمنصفه رای به گناهکار بودن میدهند و فقط ۱ نفر (اقلیت مطلق) مخالف است.
او چطور نظر ۱۱ نفر را تغییر داد؟
در نگاه اول، اقلیت (Minority) یک مفهوم ریاضی است: هر گروهی که کمتر از نصف جمعیت باشد. اما در علوم اجتماعی و روانشناسی، تعریف اقلیت پیچیدهتر و عمیقتر است.
لوییس ویرث (Louis Wirth)، جامعهشناس مشهور، اقلیت را گروهی میداند که به دلیل ویژگیهای فیزیکی یا فرهنگی از دیگران متمایز شده و رفتار متفاوتی با آنها میشود. بنابراین، اقلیت بودن ۴ رکن اصلی دارد:
نکته مهم: اقلیت همیشه به معنای تعداد کمتر نیست. گاهی یک گروه کوچک (مثل نخبگان ثروتمند در برخی جوامع) اکثریت منابع را در دست دارند. اما در بحث ما، منظور گروهی است که دیدگاه یا سبک زندگی متفاوتی با جریان غالب دارد (مثل کارمندی که ایده نوآورانهای در یک سیستم سنتی دارد).
تحقیقات روانشناسی نشان میدهد اکثریت مردم معمولاً از طریق «فشار هنجاری» (ترس از طرد شدن) دیگران را همرنگ خود میکنند. اما اقلیتها از طریق «فشار اطلاعاتی» تاثیر میگذارند.
یعنی اقلیت باعث میشود اکثریت وادار به فکر کردن شوند. وقتی یک گروه کوچک با شجاعت حرف متفاوتی میزند، ذهن اکثریت درگیر میشود تا دلایل آنها را بررسی کند. همین «وکر کردن عمیق»، آغاز تغییرات بزرگ است.
اینجا به جذابترین بخش ماجرا میرسیم. اگر اکثریت زور و تعداد بیشتری دارد، پس اقلیت چطور میتواند بر آنها پیروز شود؟ سرژ موسکوویچی (Serge Moscovici)، پدر روانشناسی نفوذ اقلیت، معتقد است که اکثریت به دنبال «حفظ وضع موجود» است، اما اقلیت موتور محرک «نوآوری» است.
برای اینکه یک اقلیت موثر باشد، باید از استراتژیهای زیر استفاده کند:
قدرتمندترین ابزار اقلیت، ثبات است. اگر گروهی کوچک، حرف متفاوتی بزنند اما سر حرفشان بمانند و مدام نظرشان را عوض نکنند، اکثریت دچار شک میشود: «چرا اینها اینقدر مطمئن هستند؟ نکند حق با آنهاست؟»
ثبات باید در دو بعد باشد:
اقلیتی که با تردید و لکنت زبان حرف میزند، نادیده گرفته میشود. اما اقلیتی که با ایمان قلبی و قاطعیت صحبت میکند، توجهها را جلب میکند. اعتماد به نفسِ اقلیت، نمادی از تسلط آنها بر موضوع است.
ثبات قدم نباید با دگم بودن یا تعصب اشتباه گرفته شود. اقلیت موثر، روی «اصول» خود محکم میایستد اما در «نحوه گفتگو» منعطف است. اگر اقلیت بیش از حد خشک و خشن رفتار کند، اکثریت گارد میگیرد و آنها را طرد میکند.
تحقیقات روانشناسی نشان میدهد اکثریت مردم معمولاً از طریق <strong>«فشار هنجاری»</strong> تاثیر میگذارند؛ یعنی افراد صرفاً برای اینکه همرنگ جماعت شوند و طرد نشوند، موافقت میکنند (بدون اینکه قلباً باور داشته باشند).
اما اقلیتها از طریق «فشار اطلاعاتی»</strong> تاثیر میگذارند. وقتی اقلیت حرفی میزند، اکثریت مجبور میشود <strong>عمیقتر فکر کند</strong> تا دلیل مخالفت آنها را بفهمد. به همین دلیل، تغییری که اقلیت ایجاد میکند، معمولاً عمیقتر، پایدارتر و واقعیتر است.
فرقی نمیکند شما عضوی از یک اقلیت مذهبی/قومی هستید، یا کارمندی که در جلسه ایده متفاوتی دارد. برای تاثیرگذار بودن این ۳ نکته را فراموش نکنید:
تمام حقایق بزرگ جهان، ابتدا حرفهای یک گروه کوچک بوده است:
آنها در زمان خودشان تنها بودند، اما امروز «اکثریت» پیرو آنهاست.
دنیا برای بقا به «اکثریت» نیاز دارد تا نظم را حفظ کند، اما برای پیشرفت به «اقلیت» نیاز دارد تا راههای نرفته را کشف کند. اقلیت یعنی چه؟ یعنی جسارتِ دیدنِ چیزهایی که دیگران نمیبینند. اگر صدای متفاوتی دارید، نترسید. تاریخ را کسانی نوشتند که روزی در اقلیت بودند، اما به مسیرشان ایمان داشتند.
شما تابهحال در موقعیتی بودهاید که نظرتان مخالف جمع باشد؟ چطور توانستید دیگران را متقاعد کنید؟ تجربیات خود را برای ما بنویسید.
پاسخ ها