خیلی پیش آمده که کسی به ما گفته تنبل یا ما به کسی گفتیم تنبل، اما تنبلی واقعا چیست؟ آیا چیزی به نام تنبلی وجود دارد؟ نشانههایش چیست و چطور میتوان بر آن غلبه کرد؟
در این مقاله به بررسی تعریف تنبلی، وجود آن، دلایل و نشانههای آن، مثالها و همچنین نقش ژنتیک در این پدیده میپردازیم.
تنبلی بهطور کلی به معنای عدم تمایل یا انگیزه برای انجام کاری، علیرغم داشتن توانایی لازم برای انجام آن است. طبق تعریف دیکشنریهای مختلف تنبلی به معنای عدم تمایل انجام کاری است.
همچنین، تنبلی میتواند به معنای کندی در حرکت یا بیحالی باشد. باید توجه داشته مفهوم تنبلی بسیار انتزاعی و ذهنی است و بسته به دیدگاههای فرهنگی، اجتماعی و فردی میتواند تفسیرهای مختلفی داشته باشد.
تنبلی در روانشناسی به عنوان بیمیلی به کار یا تلاش، با وجود داشتن توانایی برای عمل یا کار، تعریف میشود.
تنبلی به عنوان تمایل به اجتناب از تلاش فیزیکی یا ذهنی توصیف میشود. در نهایت باید توجه داشت که اغلب انتخاب فعالیتهایی که کمترین انرژی و تلاش را نیاز دارند، منجر به رفتارهای اجتنابی و اهمالکاری میشود.
تنبلی از دیدگاه فلسفی به عنوان حالتی از اینرسی در نظر گرفته میشود که در آن فرد عدم عمل یا تلاش حداقلی را به بهرهوری ترجیح میدهد. این حالت اغلب انعکاسی از یک مسئله عمیقتر انگیزشی یا وجودی است.
مفهوم تنبلی پیچیده و اغلب ذهنی است و در میان محققان و روانشناسان نیز نظرات متفاوتی دربارهٔ وجود آن به معنای واقعی وجود دارد. برخی معتقدند که تنبلی یک ویژگی شخصیتی واقعی است، در حالی که برخی دیگر آن را برچسبی میدانند که به افرادی اطلاق میشود که انتظارات ما از آنها برآورده نمیشود.
دوان پرایس، روانشناس اجتماعی، در کتاب خود تحت عنوان «تنبلی وجود ندارد» استدلال میکند که تنبلی بیشتر به عنوان ابزاری برای رد کردن افرادی که با ما تفاوت دارند یا انتظارات ما را برآورده نمیکنند، استفاده میشود. او معتقد است که عوامل دیگری مانند افسردگی، اضطراب و کمبود اعتماد به نفس میتوانند در کاهش انگیزه نقش داشته باشند.
دلایل تنبلی میتواند متنوع و پیچیده باشد و شامل عوامل فیزیکی، روانی و اجتماعی میشود:
علاوه بر این، شرایط پزشکی مانند سندرم خستگی مزمن، دیابت، مشکلات تیروئیدی، و سبک زندگی ناپایدار نیز میتوانند به احساس تنبلی منجر شوند.
با اینکه تنبلی یک مسئله روانشناسی نیست، اما برخی رفتارها و نشانهها میتوانند به عنوان علامتی از تنبلی شناخته شوند:
برخی از مثالهایی که معمولاً به عنوان نشانههای تنبلی مطرح میشوند شامل موارد زیر هستند:
اگرچه تنبلی بهعنوان یک مفهوم روانشناسی بهطور گستردهای مورد مطالعه قرار نگرفته، اما ارتباط نزدیکی با به تعویق انداختن کارها یا اهمال کاری (procrastination) دارد. دو نظریه اصلی روانشناسی درباره اهمال کاری وجود دارد:
نظریه انگیزش زمانی: این نظریه میگوید که آدمها بیشتر تمایل به تعویق انداختن کارهایی دارند که دشوار و ناخوشایند است یا پاداش آنها آنی نیست. ما بیشتر پاداشهای فوری را به پاداشهای بلندمدت ترجیح میدهیم.
مثال: فکر میکنم جای تمیز کردن میز کارم بهتر است روی پایاننامهام کار کنم.
نظریه تنظیم احساسات: تعویق کارها یا همان اهمال کاری میتواند راهی برای مقابله با احساسات منفی مانند اضطراب، ترس از شکست یا کمالگرایی باشد. آدمها برای جلوگیری از ناراحتی ناشی از این احساسات، کارها را به تعویق میاندازند.
مثال: قبل از شروع پایاننامه باید دو کتاب تخصصی دیگر بخوانم.
در یک کلام هیچ ژن خاصی به عنوان ژن تنبلی شناخته نشده است، اما شواهد نشان میدهد که تنبلی میتواند تا حدی به عوامل ژنتیکی مرتبط باشد. تحقیقات نشان میدهد که صفات مربوط به انگیزه و سطح انرژی میتوانند تحت تأثیر چندین ژن مختلف قرار بگیرند. برای مثال، ژنهای مرتبط با گیرندههای دوپامین و سروتونین با صفات شخصیتی مانند جستوجوی نوآوری یا تکانشگری مرتبط هستند که میتواند بر انگیزه و رفتار هدفمند تأثیر بگذارد.
یک مطالعه جالب در مورد موشها، ژنی را شناسایی کرده است که با بیتحرکی فیزیکی مرتبط است و به آن ژن تنبلی (couch potato gene) گفته شده است. این مطالعه میتواند درک بهتری از اجزای ژنتیکی منجر به بیتحرکی فیزیکی در انسانها ارائه دهد. با این حال، این ارتباطها پیچیده هستند و نمیتوانند بهعنوان تعیینکننده نهایی در نظر گرفته شوند. عوامل محیطی، فرهنگی و احساسی نیز نقش مهمی در رفتارهای ما دارند.
برای مقابله با تنبلی، میتوان از روشهای مختلفی استفاده کرد اما ما چند پیشنهاد کاربردی داریم:
تنبلی یک بخش پیچیده و اغلب سردرگمکننده از رفتار انسانی است. تنبل گفتن به آدمها آسان است، اما مهم است که به عوامل مختلفی که میتوانند به احساس تنبلی منجر شوند توجه کنیم. یادمان باشد یادمان باشد هر گردی گردو نیست، هر آدم کم تحرکی هم تنبل نیست.
با تعیین اهداف مشخص، تقسیم وظایف به مراحل کوچکتر و حذف عوامل مختل کننده ذهن میتوان بر تنبلی غلبه کرد. همچنین درک دلایل تشدید تنبلی و نداشتن قضاوت سختگیرانه نسبت به خود، عوامل اصلی برای جلوگیری از ایجاد چرخههای معیوب و تکرار شونده بازخورد منفی هستند. در نهایت باید گفت تنبلی بد است، اما همه ما به استراحت نیاز داریم.
پاسخ ها