شغل هرکس بخشی از هویت و جایگاه اجتماعیاش را شکل میدهد. پس تغییر شغل برای خیلیها تصمیم آسانی نیست، چراکه تغییری مهم و تأثیرگذار به شمار میرود. بااینحال، هرساله شماری از افراد شاغل در کشور ما تصمیم میگیرند که شغل خود را تغییر دهند یا به سازمان جدیدی بروند، بهخصوص آنهایی که در بخش خصوصی کار میکنند. اگر شما هم جزو افرادی هستید که قصد دارید در سال جدید شغلتان را عوض کنید، حتما پیش از این کار مقاله ما را بخوانید. در این مقاله ابتدا ۱۰ نشانهای را بررسی میکنیم که با دیدنشان باید به فکر تغییر شغل باشید، سپس پیش از تصمیم برای این تغییر نکاتی را گوشزد میکنیم که باید در نظر بگیرید. پس تا پایان مقاله با ما همراه باشید.
وقتی احساس میکنید که شغل فعلی شما دیگر به رشدتان کمکی نمیکند، زمان تغییر فرا رسیده است. البته نباید همان ابتدا سراغ تغییر شغل بروید. همان طور که گفته شد، چنین تغییری بزرگ است و نیاز به تأمل دارد. بهتر است که ابتدا سعی کنید در شغل فعلی تغییراتی ایجاد کنید. مثلا شاید انتقال از یک بخش به بخش دیگر همان چیزی باشد که نیاز دارید. اما اگر همه این راهها را رفتهاید و همچنان حس میکنید که در شغل فعلی دیگر فضایی برای رشد شما وجود ندارد، باید به تغییر شغل فکر کنید.
گاهی اوقات ما به همه اهداف شغلیای که برای خود در نظر گرفته بودیم، میرسیم. مثلا بازیکن فوتبالی را در نظر بگیرید که به تمام دستاوردهای ممکن در حرفه خود دست یافته است. شاید اکنون زمان بازنشستشدن او و ورود به حوزه دیگری مثل مربیگری باشد. اگر در چنین شرایطی هستید، به تغییر شغلتان فکر کنید.
مدتی است که کارها را به تأخیر میاندازید و دنبال هر بهانهای برای فرار از کارکردن هستید؟ ممکن است این بیمیلی شما دلایل مختلفی داشته باشد، اما هرچه هست دل شما دیگر با این کار نیست. ما باید به حرفه خود شور و شوق داشته باشیم، در غیر این صورت عملکرد مناسبی نخواهیم داشت. بنابراین اگر این شوق در شما از بین رفته، وقت تغییر شغل است.
اگر همیشه با بیحالی و خستگی سرکار میروید، یک جای کار میلنگد. در این حالت اگر منبع این کسالت و فرسودگی چیزی خارج از محیط کار نیست، پس وقت آن شده است که به تغییر شغل بیندیشید.
حرفه هرکس باید شخصیت فرد را تقویت و ویژگیهای مثبتی به آن اضافه کند. شغلتان بخش مهمی از هویت شما را شکل میدهد. پس اگر در محیطی کار میکنید که فرهنگ سازمانی سمی دارد، یعنی عادتها و رفتارهای نامناسبی را در شما پرورش داده، بهتر است به دنبال تغییر آن باشید.
محیط کاری که در آن همکاران یا مدیران مرتب سرتان فریاد میکشند یا شما را تحقیر میکنند، محیطی آسیبزا برای سلامت روان شماست. محیطی که باید در آن تا پای جان کار کنید نیز جایی نیست که بخواهید در آن بمانید. هرچند هر کاری میزان سختی مشخصی دارد که در حقوق و مزایای آن نمود پیدا میکند، باید خودتان را بسنجید و ببینید که آیا میتوانید با سختیهای شغلتان کنار بیایید یا نه. اگر نه، پس دنبال شغل دیگری باشید.
اگر بیشترین تلاش را میکنید و همواره دنبال بهترکردن کارها هستید اما کسی قدر شما را نمیداند و به ایدههای شما هیچ توجهی نمیشود، باید به فکر تغییر شرایط باشید.
خانواده و دوستان ما اغلب شناخت زیادی از ما دارند. اگر آنها مدام به ما میگویند که باید دنبال تغییر شغل باشیم، شاید بهتر است به توصیه آنها توجه کنیم. دستکم میتوانیم درباره دلایل این توصیه با آنها گفتوگو کنیم. شاید آنها چیزی را میبینند که خود ما متوجه آن نیستیم.
اگر حقوق و مزایای شغلتان بهقدری نیست که نیازهای اولیه شما را تأمین کند، در صورت امکان باید کاری با حقوق بیشتر پیدا کنید.
اگر مرتب درباره داشتن شغلی دیگر خیالپردازی میکنید، شاید وقت آن شده است که به دنبال رؤیاهای خود بروید.
تغییر شغل تصمیمی تأثیرگذار با پیامدهای مهم است. بنابراین اگر نشانههای گفتهشده در قسمت قبل را داشتید، نباید عجله کنید و فورا شغل فعلی خود را رها کنید. پیش از تغییر شغل، باید نکاتی را در نظر بگیرید که در ادامه مطرح کردهایم.
چگونه ارزیابی میکنید که چه حسی به شغلتان دارید؟ برای فهم اینکه تا چه اندازه از شغل خود راضی هستید و آیا میزان این رضایت آنقدر کم هست که بخواهید به فکر تغییر شغلتان باشید، پرسشهای زیر را از خود بپرسید:
این پرسشها را نه فقط درباره شغل فعلی، بلکه میتوانید درباره شغل جدیدی که میخواهید انتخاب کنید هم بپرسید. اگر پاسختان به بسیاری از پرسشهای مطرحشده منفی است، باید دنبال تغییر شغل باشید.
ممکن است از حقوق و مزایای دریافتی رضایت داشته باشید، اما وظایف شغلی سلامت روحی شما را به خطر انداخته باشد. برعکس، شاید در شغل خود تعادل بین کار و زندگی برقرار باشد اما از حقوق ناراضی باشید. در این حالت، پاسخ شما به پرسشهای قسمت قبل متفاوت (برخی بله و برخی خیر) است و بهترین کار این است که با مدیران خود درباره بهبود شرایط شغلی مذاکره و گفتوگو کنید. بههرحال بهبود شغل فعلی شما بهتر از تغییر شغل و شروعکردن همهچیز از صفر است.
نیازها و خواستههای ما دو چیز متفاوتاند. حرفه ما میتواند یکی از این دو یا هر دو را تأمین کند. نیازها و خواستههای خود را شناسایی و اولویتبندی کنید. آن دسته از چیزهایی که بیشترین اهمیت را دارند، نیازهای شما هستند. آن چیزهایی که اولویت کمتری دارند خواستهها و تمایلات شما به شمار میروند.
اگر شغل فعلی شما نیازهای شما را تأمین میکند اما خواستههای شما برآورده نمیشوند، تصمیمگیری دشوار میشود. آیا حاضرید تأمین نیازهای خود را به خطر بیندازید تا در شغلی جدید به خواستههای خود نیز برسید؟ اکثر افراد کارآفرین که شغل خود را برای راهاندازی کسبوکار خود رها میکنند، با این چالشها و خطرها روبهرو میشوند چون موفقیت در شغل جدید تضمینشده نیست. بنابراین باید ببینید که آیا بهقدر کافی برای تغییر شغل ریسکپذیرید یا خیر. بدیهی است که اگر شغلی پیدا کنید که هم نیازها و هم خواستههای شما را تأمین کند، نباید برای تغییر شغل درنگ کنید.
اگر تشکیل خانواده دادهاید، هنگام تصمیمگیری برای تغییر شغل باید نظرات شریک زندگی خود را نیز در نظر بگیرید. شاید تغییر شغلتان نیازمند تغییر محل زندگی و مهاجرت به شهر یا حتی کشوری دیگر باشد. پس چنین تصمیمی را نمیتوانید بهتنهایی بگیرید. دوستان و نزدیکان مورداعتمادتان شناخت خوبی از شما و حرفهتان دارند و میتوانند مشاوران مناسبی برای این تصمیمگیری باشند.
علاوه بر این، باید بازار کار را هم بررسی کنید. اگر شرایط اقتصادی خراب است و تعداد بیکاران زیاد، شاید ازدستدادن شغل فعلی برای پیداکردن کاری دیگر باعث بهخطرافتادن درآمدتان باشد. بهتر است پیش از رهاکردن شغل فعلی، از کسب شغل جدید مطمئن شوید.
تغییر شغل تصمیمی مهم است که پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت جدی دارد. پس از بررسی منطقی گزینهها و تحلیل شرایط، اگر به این نتیجه رسیدید که باید شغلتان را عوض کنید، رزومه خود را بهروز کرده و دنبال شغل جدید بگردید. اگر هم پس از بررسیها به این نتیجه رسیدید که در شغل فعلی خود باقی بمانید، میتوانید راههای بهبود شغلی را پیگیری کنید.
پاسخ ها