آلبر کامو زاده نویسنده، فیلسوف و روزنامهنگار فرانسوی بود. او یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم و از چهرههای درخشان ادبیات فرانسه است.
کامو ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در دهکدهای کوچک الجزایر تحت استعمار فرانسه متولد شد. پدرش «لوسین کامو» فرانسوی فقیری بود که در الجزیره کشاورزی میکرد و در آنجا با زن خدمتکاری که اهل اسپانیا بود ازدواج کرد و صاحب دو فرزند به نامهای لوسین (همنام پدر) و البر شد. سال ۱۹۱۴ در شروع جنگ جهانی اول. پدر کامو به جبهه اعزام شد و در حالیکه البر، 14 ساله بود، در میدان جنگ کشته شد. تأمین مخارج زندگی دو کودک به عهده مادرش افتاد، آنها در محله فقیرنشینی در یک اتاق زندگی میکردند؛ خودِ او در مورد این قسمت از زندگیاش گفته است: «فقر مانع این شد که فکر کنم زیر آفتاب و در تاریخ، همه چیز خوب است. آفتاب به من آموخت که تاریخ، همه چیز نیست»
پس از پایان دوره دبستان برای کمک به تامین مخارج خانوادهاش کارگری میکرد، آموزگارش لویی ژرمن که به استعداد او پی برده بود، او را به شرکت در امتحانِ کمک هزینه بگیران و ادامه تحصیل تشویق کرد، کامو در این آزمون پذیرفته شد و به هزینه دولت وارد دبیرستان شد، در حالیکه در آن زمان تحصیلات متوسطه در الجزیره اختصاص به ثروتمندان داشت، از این رو کامو وارد دنیای جدیدی شد، روزها در کنار ثروتمندان زندگی میکرد و شبها به دنیای فقیرانهاش در کنار خانواده بازمیگشت.
وودی آلن، کمدین، بازیگر، کارگردان، نویسنده و موسیقیدان آمریکایی در ۱ دسامبر ۱۹۳۵، بروکلین نیویورک، به دنیا آمد. آلن خانوادهی ثروتمندی داشت. هشت سال از دوران کودکیاش را در مدرسه یهودیان گذراند. در آن زمان موهای قرمز رنگش باعث شده بود تا در بین دوستان و همکلاسیهایش به «قرمز» معروف شود.
هجده ساله بود که در دانشگاه سینمایی نیویورک ثبت نام کرد و بلافاصله در دورهای به نام «تولیدات سینمایی» مردود و مجبور به ترک دانشگاه شد. بعد از آن دو سال برای کمدینی به نام دیوید آلبر مینوشت. سپس وارد تلویزیون شد و به مدت پنج سال به نوشتن متن برنامههای تلویزیونی مشغول شد. آلن که از نوجوانی نواختن کلارینت را آغاز کرده بود با ورود به برنامههای تلویزیونی، اسم کوچک وودی هرمن نوازنده مشهور کلارینت را بر خود گذاشت.
در نوزده سالگی با «هارلین روزن» شانزده ساله ازدواج کرد. ازدواج آنها پنج سال بیشتر دوام نیاورد. سال ۱۹۶۶ با «لوئیز لسر» ازدواج کرد و در سال ۱۹۶۹ از یکدیگر جدا شدند. سال ۱۹۷۰ آلن وارد رابطه عاشقانهای با «دایان کیتون» شد. این رابطه بعد از یک سال به پایان رسید، اما کیتون در تعدادی از فیلمهای آلن از جمله آنی هال بازی کرد و به خاطر این فیلم موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین هنرپیشه زن شد. گفته میشود فیلمنامه این فیلم برای دایان کیتون نوشته شده بود که نام واقعیاش دایان هال است.
ارنِست میلر هِمینگوی (۱۹۶۱- ۱۸۹۹)، نویسنده امریکایی برنده نوبل ادبیات است. وی از پایهگذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایعنگاری ادبی»، شناخته میشود.
پدرش پزشک و مادرش معلم پیانو و آواز بود. ارنست تابستانها را به همراه خانوادهاش در شمال میشیگان به سر میبرد و در همانجا بود که متوجه علاقه شدید خود به ماهیگیری شد. او پس از اتمام دوره دبیرستان برای مدتی در کانزاسسیتی به عنوان گزارشگر گاهنامه «استار» مشغول به کار شد.
در جنگ جهانی اول داوطلب خدمت در ارتش شد اما ضعف بینایی او را از این کار باز داشت و در عوض به عنوان راننده آمبولانس صلیب سرخ در نزدیکی جبهه ایتالیا به خدمت گرفته شد. چندی بعد مجروح شد و ماهها در بیمارستان بستری بود. به ایالت متحده بازگشت و کار خبرنگاری را از سر گرفت و بعد در پاریس برای «تورنتو استار» مشغول به کار شد.
ساموئل لاگورن کلمنس، مشهور به مارک تواین (۱۹۱۰ – ۱۸۳۵)، روزنامهنگار، طنزنویس و نویسنده آمریکایی و خالق ماجراهای تام سایر و هکل بری فین است.
ساموئل در منطقهای در ساحل رود میسیسیپی رشد یافت و زمانی که نوجوان بود، پس از مرگ پدرش، ناچار شد مدرسه را ترک کند و به کار در صنعت چاپ بپردازد. کمی بعد، وی به کار بر روی کشتیهای بخاری که روی این رود مهم حرکت میکردند پرداخت. زندگی وی به عنوان یک خدمه کشتی بر روی رود میسیسیپی، نقش پررنگی در شکلگیری مهمترین داستانهای او مانند هکلبریفین در سالهای بعد شد.
اینکه چرا به مارک تواین مشهور شد، داستان جالبی دارد. او شبها در ایوان جلوی خانهاش کنار رود میسیسی پی مینشست و به جریان آب رودخانه در خلوت شب، گوش فرامیداد. شبی یک کشتی پروانهدار مسافری را در حال عبور مشاهده کرد و متوجه شد که قایق کوچکی با فانوس روشن جلوی کشتی حرکت میکند. در آن قایق، فردی با یک چوب پنج متری ایستاده بود و هرچند گاه، چوب را در آب فرومیبرد تا عمق آن را اندازه بگیرد. وقتی عمق آب کافی بود، با صدای بلند به ناخدا جواب میداد: «مارک تواین» Mark Twain (یعنی سه متر و هفت) یعنی عمق آب، برای عبور کشتی، مناسب است
ژان پل شارل ایمار سارتر، فیلسوف و نویسنده فرانسوی است. سارتر یکی از مهمترین فیلسوفان اگزیستانسیالیسم و یکی از رهبران اصلی فلسفه در قرن بیستم در فرانسه بود.
سارتر در روز ۲۱ ژوئن ۱۹۰۵ در پاریس به دنیا آمد. پدرش افسر نیروی دریایی فرانسه بود و مادرش دخترعموی «آلبرت شوایتزر» پزشک معروف، برنده جایزه صلح نوبل بود. پانزده ماهه بود که پدرش به علت «تب» از دنیا رفت. پس از آن مادرش به نزد والدینش در مودون بازگشت. پدربزرگش «شارل شوایتزر» یکی از عموهای آلبرت شوایتزر در مدرسه به آموزش زبان آلمانی مشغول بود. ژان در خانه زیر نظر او و چند معلم خصوصی دیگر تربیت شد و در خردسالی خواندن و نوشتن (فرانسه و آلمانی) را فراگرفت. در کودکی چشم راستش دچار آب مروارید شد، به تدریج انحراف به خارج پیدا کرد و قدرت بیناییش را از دست داد.
از این رو تا ده سالگی بیشتر خانه نشین بود و ارتباط بسیار کمی با مردم داشت. همانگونه که خود در کتاب «کلمات» خاطرات دوران کودکیاش را بیان میکند، کودکی تیزهوش اما گوشهگیر بود. سالهای کودکی را بیش از هرجا، میان انبوه کتابها به خواندن آثار مهم ادبی و تاریخی گذراند. پس از آن به مدرسه لیس هنری هشتم رفت.
«پائولو کوئیلو د سوزا» معروف به پائولو کوئيلو متولد ۲۴ آگوست ۱۹۴۷، نویسنده و شاعر برزیلی است. او در خانوادهای کاتولیک و سنتی به دنیا آمد. پائولو از نوجوانی علاقه داشت که نویسنده شود. اما خانوادهاش او را به دانشکده حقوق فرستادند. ولی کوئیلوی جوان و سرکش، سفری طولانی و «هیپیوار» را در آمریکای جنوبی و شمال آفریقا و اروپا آغاز کرد و به مواد مخدر روی آورد. زمانی که به برزیل بازگشت در دهه ۱۹۶۰ میلادی، به عنوان ترانهسرا برای چند خواننده لاتینزبان فعالیت میکرد. در سال ۱۹۷۴، حکومت نظامی حاکم برزیل، او را به سبب ترانههایش بازداشت کرد.
در دهه ۱۹۸۰، پائولو کوئیلو به طور تمام وقت به نویسندگی روی آورد و این زمانی بود که کوئیلو از آن به عنوان نوعی بیداری درونی یاد میکند. پس از چند رمان اول او که تجربه ناموفقی بودند، کتاب کمیاگر را نوشت. ناشر این کتاب، یک انتشارات کوچک بود که ۹۰۰ نسخه از آن را منتشر کرد و برنامهای برای تجدید چاپ آن هم نداشت. سپس یک ناشر بزرگتر کیمیاگر را منتشر کرد. ولی زمانی که در سال ۱۹۹۴، یک ناشر آمریکایی، نسخه انگلیسی آن را چاپ کرد، کیمیاگر تبدیل به یکی از کتابهای پرفروش شد. این کتاب تاکنون ۸۳ میلیون نسخه فروش داشته و به ۸۱ زبان گوناگون ترجمه شده است. این میزان فروش، رکورد گینس را نیز به دست آورده است.
دارن هاردی نویسنده، سخنران انگیزشی، مشاور و ناشر مجلهی موفقیت در آمریکاست. او در حال حاضر کتابهایی در زمینه موفقیت و توسعه فردی مینویسد که اغلب آنها در زمره پرفروشترین کتابها قرار میگیرند. از معروفترین کتابهای او میتوان به اثر مرکب و بهترین سال زندگی تو اشاره کرد.
هاردی برای اولین بار در ۱۸ سالگی کسب و کارش را آغاز کرد. او بیش از ۲۵ سال چهره اصلی رسانهها در زمینه موفقیت در کسب و کار بود. در سال ۲۰۰۷ مجله موفقیت را منتشر کرد. در دسامبر ۲۰۱۵ هاردی انتشار مجله موفقیت را رها کرد تا فرصتهای جدیدی را تجربه کند.
اثر مرکب که به عنوان معروفترین اثر دارن هاردی شناخته میشود، درباره این است که انتخابهای هر روز ما مسیری برای رسیدن به هدفهای ما هستند. در ۲۰۱۱ دارن هاردی کتاب « بهترین سال زندگی تو» را مینویسد. در این کتاب به کمک راهکارهایی عملی به افراد یاد می دهد چگونه هدفگذاری کنند و برای رسیدن به آن برنامهریزی کنند. در سال ۲۰۱۵ هم کتاب «دیوانگان ثروتساز» را نوشت.
هما پور اصفهانی، یکی از رماننویسان جوان ایرانی است که آثارش در بین خوانندگان جوان و دوستداران رمان و ادبیات داستانی، جای خود را باز کرده است. هما پور اصفهانی ۱۲ اسفند ۱۳۶۹ در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلاتش را در رشته روانشناسی تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه داد و همیشه میتوان تلفیق روانشناسی را با آثارش دید. او از ده سالگی به نوشتن روی آورد و ابتدا داستانهایش را در فضای مجازی منتشر میکرد. او بخشی از موفقیتش را مدیون انتشار آثارش در فضای مجازی و جلب مخاطب است. اما دلیل دیگر را باید سادگی قلم او و قدرتش در داستان پردازی بدانیم. از میان آثار او میتوان به قرار نبود، استایل، شکلات تلخ، اوراکل و توسکا اشاره کرد.
گابریل خوزه گارسیا مارکِز رماننویس، نویسنده، روزنامهنگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی بود.
گارسیا مارکز که میانِ اهالی آمریکای لاتین با نام مستعار محبتآمیز گابو و گابیتو شناخته میشد، ششم مارس ۱۹۲۷ در شهر فقیر آراکاتاکا در شمال کلمبیا به دنیا آمد. در بوگاتا، پایتخت کلمبیا، به مدرسه رفت و از همان دوران کودکی به نوشتن علاقمند بود. او بعدها در اولین کتاب خاطراتش با عنوان زندهام که روایت کنم نوشت دوران کودکی سرچشمه الهام تمام داستانهایش بوده است.
«برایان تریسی» نویسنده و سخنران انگیزشی در زمینه بهبود مهارتهای حرفهای و خودیاری، در ۵ ژانویه ۱۹۴۴ در شارلوتتاون کانادا و در یک خانواده فقیر به دنیا آمد. پدرش کار دائمی نداشت و نمیتوانست هزینههای جاری زندگی را به آسانی تامین کند. به همین دلیل برایان و سه برادرش با کمک نهادهای خیریه تحصیل کردند و او همیشه تلخی فقر را در زندگی خود حس میکرد.
برایان تریسی خیلی زود مجبور به ترک مدرسه شد تا به کارهای سخت و فیزیکی کمدرآمد بپردازد. تا اینکه در دهه ۲۰ سالگی خود، سفرهایش به سرتاسر جهان را آغاز کرد. او با خودرواش از کانادا به آمریکا و سپس با کشتی به انگلیس رفت. فرانسه و اسپانیا و پس از آن آفریقا مقصدهای بعدی او بودند. تریسی مدتی در آفریقای جنوبی کار کرد و در رشته کاراته، کمربند سیاه گرفت. تریسی ۲ سال را در ژوهانسبورگ سپری کرد و سفرهایش را به سوی خاورمیانه و شرق آسیا ادامه داد.
ناپلئون هیل نویسنده آمریکایی یکی از پیشگامان در زمینهی کتابهای موفقیت بود. ۲۶ اکتبر ۱۸۸۳، ناپلئون هیل در «ویرجینیای» آمریکا به دنیا آمد. ناپلئون در وایز کانتی ایالت ویرجینیا، در منطقهای متولد شد که بیسوادی و خرافات در آنجا بیداد میکرد. پدرش آهنگر بود. خانهای که در آن متولد شد، اتاقی کوچک در کنار رودخانه «پراد» در منطقه «وایس کانتی» ویرجینیا بود و همه اعضای خانواده در خانهای که یک اتاق بیشتر نداشت و کوچکترین توجهی به نظافت آن نمیشد زندگی میکردند.
از این لحاظ خانه آنها برای همه ساکنین منطقه شناخته شده بود. نه ساله بود که مادرش بر اثر بیماری و تغذیه ناسالم از دنیا رفت. او همیشه به کودکان هم سن و سال خود که لباس خوب میپوشیدند و خوراکیهای متنوعی میخوردند، با حسرت نگاه میکرد. بعد از مرگِ مادرش، زندگی برای ناپلئون سختتر شد، زیرا با پدری که سر رشته زیادی از تربیت یک پسر بچه نداشت تنها ماند و پدرش بدون توجه به وضعیت مالی خود، دو سال بعد از مرگِ همسرش، ازدواج کرد و ناپلئون را به حال خود رها کرد.
هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده توانا و خوشفکر معاصر در ۱۶ شهریور ۱۳۲۳ در روستای سیرچ از توابع بخش شهداد کرمان به دنیا آمد. او تا کلاس پنجم ابتدایی در همان روستای زادگاهش درس خواند و همراه پدربزرگ و مادربزرگش زندگی کرد. مادرش زمانی که بسیار کوچک بود از دنیا رفته بود و پدرش دچار نوعی ناراحتی روانی بود و قادر به مراقبت از فرزندش نبود. از همان سنین کودکی به خواندن علاقه خاص داشت. هوشنگ عموی جوانی داشت که معلم روستا بود و اهل علم، مطالعه و کتاب. پدربزرگش هم مهارت عجیبی در داستانپردازی داشت. پدربزرگ و عمویش در ایجاد این علاقه بیتاثیر نبودند.
پس از تحصیلات ابتدایی به کرمان رفت و تا ۱۵ سالگی در آنجا زندگی کرد و در این دوره بود که شیفته سینما هم شد. مرادی کرمانی شرح این دوره از زندگیاش را در کتاب بینظیر «شما که غریبه نیستید» با سادگی و زیبایی هرچه تمامتر نوشته است. بعد به تهران آمد. دوره دانشکده هنرهای دراماتیک را در تهران گذراند و لیسانس ترجمه زبان گرفت. اما آنچه که او را مشهور ساخته است، داستانهای بینظیری است که برای کودکان و نوجوانان و البته بزرگسالان نوشته است.
صادق چوبک را همراه صادق هدایت و بزرگ علوی از پدران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند.
صادق چوبک در تیر ۱۲۹۵ در بوشهر به دنیا آمد. پدرش تاجر بود، اما او دنباله رو شغل پدرش نشد و به کتاب روی آورد. در بوشهر و شیراز درس خواند و دوره کالج آمریکایی تهران را گذراند. در بیست و یک سالگی به استخدام وزارت فرهنگ درآمد.
چوبک اولین مجموعه داستانش را با نام «خیمه شب بازی» در سال ۱۳۲۴ منتشر کرد. در این کتاب بیشتر به توصیف مناظر میپردازد، ضمن اینکه شخصیتهای داستان، روابط آنها و روحیاتشان نیز به تصویر کشیده میشود. در سال ۱۳۲۸ اثر دیگرش را هم که حاوی سه داستان و یک نمایشنامه بود، تحت عنوان «انتری که لوطی اش مرده بود» چاپ کرد. آثارِ دیگرِ او که برایش شهرت فراوان به ارمغان آورد، رمانهای «تنگسیر» (۱۳۴۲) و «سنگ صبور» (۱۳۴۵) است.
رمانِ معروف او، «تنگسیر» به ۱۸ زبان ترجمه شده و امیر نادری، فیلمساز معروف ایرانی، در سال ۱۳۵۲ بر اساس آن فیلمی به همین نام ساختهاست. در «سنگ صبور» نیز جریان سیال ذهنی روایت و بیان داستان از زبان افراد مختلف به کار گرفته شدهاست.
دبی فورد (۲۰۱۳-۱۹۵۵)، نویسنده و سخنران انگیزشی در حوزه خودیاری است. نخستین کتاب او «نیمه تاریک وجود» پس از آنکه در برنامه تلویزیونی «اپرا وینفری» معرفی شد، به لیست پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز راه پیدا کرد.
دبی فورد، به عنوان مشاور خانواده و راهنمای خودیاری، در برنامههای رادیویی و تلویزیونی گوناگون حضور پیوسته داشت و یک شخصیت رسانهای محبوب و پرطرفدار به شمار میرفت.
او در سن ۵۷ سالگی پس از یک مبارزه طولانی با بیماری سرطان در خانهاش در سندیگو درگذشت.
دبی فورد در سال ۲۰۰۰ موسسهای را به نام خودش تاسیس کرد که خدمات مشاورهای و آموزشی به افراد و خانوادهها میدهد.
اریک آرتور بلیر، با نام مستعار جورج اورول، نویسنده بنام انگلیسی است. او در سال ۱۹۰۳ در هند متولد شد. در آن زمان هند در استعمار انگلستان قرار داشت و پدر اورول به عنوان خدمه نیروی نظامی انگلستان در هند مشغول به فعالیت بود. اورول در سالهای متمادی، فقر و تنگناهای اقتصادی را تجربه کرد و از اینرو بعدها محرومین و «آس و پاسها» به یکی از مفاهیم محوری آثار اورول بدل شدند.
اورول از جمله نویسندگانی بود که معتقد بودند ادبیات و در معنای کلیتر هنر، میبایست در خدمت بهبود و ایجاد تغییر در جهان مورد استفاده قرار گیرد. او در حقیقت یک نویسنده سیاسی بود. کسی که هنر را برای کمک به مهربانتر، عادلانهتر و عاقلتر شدن جهان به کار میبرد. در سال ۱۹۴۶، یک سال پس از انتشار نوشته بسیار پرطرفدارش «مزرعه حیوانات» مقالهای نوشت با نام «چرا من مینویسم؟». او در آن مقاله مواجههاش را در استفاده از ادبیات توضیح داد. «آنچه من در ده سال گذشته در نظر داشتم آن بود که نوشته سیاسی را به یک هنر بدل کنم. نقطه آغاز نوشته من همواره یک احساس تعلق و حسی از بیعدالتی است. زمانی که من مشغول به نوشتن میشوم به خودم نمیگویم که قرار است یک قطعه ادبی خلق کنم، بلکه مینویسم چرا که دروغی را حس میکنم که نیاز است افشا شود یا حقیقتی را میبینم که میخواهم توجه افراد را به آن جلب کنم. دغدغه نخستین من آن است که افراد را به گوش دادن فرا بخوانم.»
فردریش ویلهلم نیچه (۱۹۰۰-۱۸۴۴) فیلسوف، فیلولوژیست کلاسیک، شاعر و آهنگساز آلمانی است. او در ۱۵ اکتبر در لایپزیک به دنیا آمد و پدرش معلم چند تن از اعضای خاندان سلطنت بود و چون در روز تولد فردریش ویلهلم چهارم پادشاه وقت پروس به دنیا آمد، پدرش او را فردریش ویلهلم نام گذاشت.
پدر او کشیش بود و در ۵ سالگی پدرش فوت کرد و او به همراه مادر، خواهر، مادر بزرگ و عمههایش در محیطی مذهبی و زنانه بزرگ شد.
نیچه رغبت چندانی به زنان نداشت و به زنانی مثل لو سالومه و کازیما واگنر ابراز علاقه کرد که البته خیانت لو سالومه و دوستش پل ری به او که همراه وی در یک خانه زندگی میکردند و روزی او را تنها گذاشتند و از آنجا رفتند، ضربه شدیدی به او زد.
او که در رشته الهیات تحصیل میکرد در سال ۱۸۶۵ با از دست دادن ایمانش تحصیل در الهیات را رها کرد و به لایپزیس رفت تا به تحصیل فلسفه و فیلولوژی بپردازد. در ۲۳ سالگی به خدمت برای جنگ فرانسه و پروس فراخوانده شد و در سرباز خانه به عنوان یک سوارکار ماهر شناخته میشد اما به دلیل جراحت خیلی زود از خدمت برکنار شد.
فرهنگ هلاکوئی نایینی معروف به دکتر هلاکویی متولد ۱۰ شهریور ۱۳۲۳ در شیراز است. او روانشناس، رواندرمانگر، مشاور ازدواج و خانواده، جامعهشناس، اقتصاددان، ادیب، فیلسوف، استاد دانشگاه و شخصیت رادیویی است که به تولید محتوا در زمینههای مختلفی مانند تعلیم و تربیت فرزند، خشم و عصبانیت، ازدواج و بایدها و نبایدهای ازدواج و افسردگی مشغول است. او مؤسس و مدیر مرکز بهزیستی بورلی هیلز است و در برنامههای تلویزیونی و رادیویی زیادی فعالیت میکند و به سوالات مردم در سراسر دنیا پاسخ میدهد.
خالد حسینی ( - ۱۹۶۵) نویسنده افغانستانیالاصل ساکن آمریکاست. او در کابل به دنیا آمد. پدرش دیپلمات وزارت امور خارجه افغانستان بود و مادرش معلم زبان فارسی و تاریخ دبیرستان. حسینی از همین جهت با ادبیات فارسی ارتباط قویای داشت و از زمانی که کودک بود اشعار شاعرانی چون مولانا، حافظ، خیام و بیدل را با علاقه بسیار میخواند. مادرش پشتون و پدرش تاجیک بود و این دوگانگی و زندگی در کابل خالد حسینی را فارغ از گرایشهای قومیتی افغانستان پروراند. خانوادهاش، زمانی که او ۵ سالش بود، به تهران آمدند و پدرش به مدت سه سال در سفارت افغانستان در ایران فعالیت کرد. در سال ۱۹۷۶ بار دیگر به دلیل شغل پدرش از افغانستان سفر کردند و به پاریس رفتند. اما این بار دیگر نتوانستند به افغانستان بازگردند چرا که در افغانستان حزب دموکرات مردمی افغانستان انقلاب کرده بود و جایی برای سیاسیون پیش از انقلاب وجود نداشت. در سال ۱۹۸۰ که شوروی به افغانستان حمله کرد، حسینی و خانوادهاش در ایالت متحده پناهنده سیاسی شدند.
پاسخ ها