دکتر گلاسر معتقد است که تمام رفتارهای انسانها بر اساس انتخابهای آنان به وجود میآید. در حقیقت هر انسانی با هر انتخابی که در زندگی میکند در تلاش است تا به ارضای یکی از این پنج نیاز اساسیاش بپردازد:
تئوری انتخاب بر کنترلی که هر فرد بر احساسات و رفتار خود دارد، تاکید میکند. به این ترتیب میتوان به این نتیجه رسید که اگر ما به تئوری انتخاب معتقد باشیم، مسئولیت زندگی خود را به صورت تمام و کمال قبول میکنیم و این مسئولیت پذیری برایمان آزادی به همراه دارد. اما پیش از اینکه این مبحث را باز کنیم، لازم است تا نکاتی را مرور کنیم و به فهم مشترکی از آن برسیم.
احتمالا برای شما هم پیش آمده که در موقعیتی در زندگی قرار بگیرید که از ته دل بخواهید از آن خارج شوید، اما ندانید چگونه. مثلا در رابطه ای هستیم که احساس میکنیم طرف مقابلمان ما را با رفتارهایش اذیت می کند، اما همچنان به آن رابطه به اصطلاح «میچسبیم»! یا مثلا در شغلی فعالیت میکنیم که لحظه به لحظه آن برای ما سخت است، اما نمیتوانیم آن را رها کنیم. در چنین موقعیتی باید قبل از انجام هر کاری باید از خودمان یک سوال مهم بپرسیم: «دوست داریم وقتی رشد کردیم( رشد کردن به این معنی که از لحاظ فردی تواناییها و مهارتهای بیشتری برای درک موقعیتهای مختلف زندگیمان به دست آوردیم) به چه کسی تبدیل بشویم؟» پاسخ به این سوال کار چندان راحتی نیست. بسیاری از افراد بالغ نمیتوانند به این سوال جواب بدهند. به خصوص وقتی که در موقعیتی قرار گرفتهاند که همه چیز ساکن و تغییرناپذیر است. این کتاب به ما کمک میکند از پس چنین چالشهایی در زندگی براییم.
تغییر زندگی کار چندان آسانی نیست. بهخصوص که جزءبهجزء آن با رشتههایی نهچندان ضعیف به الگوهای رفتاری هرکدام از ما گرهخورده است. برای ایجاد تغییری هرچند کوچک و خرد بایستی به درون خویش رفته، سرنخها را پیدا کنیم. باید به ابزار مناسب مسلح باشیم تا بتوانیم گرههای گاه کور این رشتهها را بازکرده و پیوندی نو برایشان خلق کنیم. این کار شدنی اما دشوار و زمانبر است.
مولفان کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید دو شناختدرمانگر هستند. «جفری یانگ» و «ژانت کلوسکو» در این کتاب ۱۱ الگوی مخرب رفتاری که تکرارشوندهاند را بررسی کردهاند. الگوهایی که تاثیر آنها در امروز و در تمام بخشهای فردی و اجتماعی زندگی ما تاثیرگذارند. آنها با بهرهگیری از رویکردهای «شناختدرمانی» و «طرحوارهدرمانی» روشی موثر را در بهبود مشکلات اشخاص و بیماران، در پیشگرفتهاند. بینش بالینی این دو به همراه تسلط و اشرافی که بر این علم داشتند، سبب شده محصول کار، کتابی کاربردی و قابل استفاده افراد مختلف باشد چراکه همواره این تلهها هستند که عوض ما زندگی میکنند، بهجای ما تصمیم میگیرند و در مواقع مختلف و در برخوردها و گفتگوها، عکسالعمل نشان میدهند و اینها همه در حالی است که اگر به این دانش مسلط نبوده و از آن آگاهی نداشته باشیم کلا از چنین جریانی بیخبریم. با خواندن این کتاب روانشناسی پرفروش روشهای ردیابی تلههای شخصیتی خود را فراگرفته، نحوه رویارویی و کنترل آن و در نهایت رهایی از آنها را میآموزیم.
در برابر خواستههای ریز و درشت اطرافیان چه برخوردی دارید؟ خودتان را مجاب میکنید که رضایت همه را جلب کنید؟ برای نه گفتن دنبال بهانههای عجیب و غریب میگردید؟ رک و راست فکر کنید و ببینید چقدر هنر نه گفتن دارید.
گاهی پیش میآید که نه گفتن برای تصمیمهای روزانه ما تبدیل به چالشی دردسرساز میشود. کتاب هنر نگفتن اثر دامون زاهاریادس کمک میکند تا راحتتر از پس این موضوع بربیاییم. دامون در این کتاب میگوید وقتی مدام به دنبال بله گفتن به دیگران هستید مدام به خود و احساستان نه میگویید. برای همین ما هم برای یاد گرفتن هنر نه گفتن به سراغ این کتاب رفتیم و سعی کردیم خلاصهای از نکتههای آموزشی این کتاب را ارائه کنیم.
دامون زاهاریادس در کتاب هنر نه گفتن راهکارهای عملی و تکنیکهای مفید برای نه گفتن ارائه میدهد و این نوید را به ما میدهد که هرچه بیشتر امروز «نه» بگوییم در آینده کمتر مجبور به گفتن آن خواهیم شد. در این کتاب یاد میگیریم که چطور با ادب و احترام و بدون احساس گناه نه بگوییم.
پاسخ ها