ارث از اسباب تملک قهری می باشد. یعنی شخص با ارثی که به وی میرسد میتواند مالک دارایی ها، ثروت یا املاک گردد.
وارثان هنگامی به ارثشان میرسند که دیون و حقوق متوفی را ادا کرده باشند و چنانچه وصیت هم نموده، آن وصیت را انجام داده باشند. و اگر وارث نداشته باشد، امروزه امر ترکه با حاکم می باشد. و حاکم دارایی ها و ترکه شخص متوفی که وارثی هم ندارد اداره می کند.
موجبات ارث 2 تا می باشد: نسب و سبب.
مقصود از نسب خویشاوندی ناشی از تولد انسانی از انسان دیگر می باشد. به خویشاوندان نسبی خویشاوندان خونی نیز می گویند. خویشاوندان نسبی خود به 2 گروه تقسیم می گردند :
این خویشاوندی بین 2 فردی که یکی از دیگری بدون واسطه یا با واسطه به دنیا آمده باشد، وجود دارد. مثل خویشاوندی پدر و فرزند. این خویشاوندی خود به چند گروه تقسیم می گردد:
سبب، گونه ای خویشاوندی می باشد که در اثر عقد ازدواج دائم میان زن و مرد برقرار می شود.
ماده ی 946 قانون مدنی بیان می دارد: «زن و شوهر که زوجیت آن ها دائمی بوده و ممنوع از ارث نباشند از هم ارث می برند.»
سبب در معنای اعم خود شامل ازدواج دائم و ولاء می باشد.ولاء یعنی دوستی و نزدیکی 2 نفر و همچنین تسلط فردی به فرد دیگر است که در نتیجه فوت دیگری چنانچه برای متوفی وارث نسبی و سببی نباشد از وی ارث ببرد .
مقررات مربوط به ولاء امروزه متروک مانده زیرا مربوط به برده داری بوده ودر جامعه امروزی وجود ندارد.
امروز بر اساس ماده ی 866 قانون مدنی امر ترکه متوفی بلاوارث مربوط به حاکم می باشد. و حاکم موظف است اموال چنین فردی را اداره کند.
پس در حال حاضر بایستی وراث سببی را منحصر به طرفین ازدواج دائم یعنی زن و مرد دانست.
پاسخ ها