ابوالقاسم کریمی - Abolghasem Karimi

ابوالقاسم کریمی - Abolghasem Karimi

اینجا وبلاگ من است

داستان کوتاه رفیق

دو تا رفیق بودند همیشه با هم شراب میخوردن.
یکیشون میمیره
چند وقت بعدش اون یکی میره میخونه به ساقی میگه: 2 پیک بریز
ساقی میگه: چرا 2 تا؟
میگه: یکی برای خودم یکی به یاد رفیقم.

سال بعد دوباره میره میخونه
به ساقی میگه: 1پیک بریز
ساقی میگه: رفیقتو فراموش کردی؟
میگه: نه خودم توبه کردم.
میزنم بیاد رفیقم.

 

ابوالقاسم کریمی - Abolghasem Karimi
ابوالقاسم کریمی - Abolghasem Karimi اینجا وبلاگ من است

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋